UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

شعر به مثابه ابزار جنگ در زمان معاصر

شعر به مثابه ابزار جنگ در زمان معاصر

 

مدتی ست به ترجمهء اشعاری از شعرای برتر و جوان آمریکایی مشغولم. این هفته شعری از دانز اسمیت برای ترجمه در نظر داشتم و برای اینکه  شعر مورد نظر را بهتر بفهمم و دقیقتر ترجمه اش کنم، مجبور بودم جزئیات قتل یک پسر افریقایی امریکایی (توسط پلیس) را با دقت بخوانم.

 همین طور که لینک به لینک می رفتم و پرونده قتل و جزئیاتِ جلسهء محاکمه و غیره را می خواندم، به این نتیجه رسیدم که شاعر نه تنها از نظر احساسی با این مسئله بسیار از نزدیک درگیر بوده است، بلکه این را به عنوان رسالت شاعر در نظر گرفته است که درباره این مسئله بنویسد.

این اولین باری نبود که چنین شعری از یک شاعر جوان و مطرح آمریکایی ترجمه می کردم و این مسئله باعث شد به این موضوع فکر کنم که وقتی ما می گوییم در دوران معاصر شاعر سیاسی نیست، وقتی می گوییم هنر برای هنر، وقتی از شعرغیرسیاسی حرف می زنیم ،دقیقا داریم از چه چیزی حرف می زنیم؟

اسمیت از شعرای بسیار مطرح آمریکاست. کشوری که به نسبت کشور ما، در آن سیاست خیلی کمتر یقهء مردم عادی را می گیرد (حداقل دولت در نوع پوشش، طریقه و زمان جفت گیری و فرزندآوری، گرایش جنسی ، آزادی بیان و .. به شهروندان بکن نکن نمی کند و با مردم کمتر برخورد دارد) . با اینهمه ، اکثر شعرهای شاعری مثل اسمیت، مانند اشعاری که این روزها از دیگر شعرای جوان امریکایی می خوانم عمیقا سیاسی و اجتماعی اند. اکثر پیام دارند، حرف دارند و کمتر شعری از این شعرا می خوانید که صرفا به شعر به عنوان وسیلهء سرگرمی نگاه کرده باشد.  

شعری مثل این شعر اسمیت، تا عمقِ اولین واصیل ترین اشعار دست برده ، تا جنگ تروا رفته، از ربودن شدن هلن حرف به میان آورده و بعد ربوده شدن هلن را در کنار مرگ یک جوان(ربوده شدن یک زندگی) در سال ۲۰۱۴  توسط پلیس آمریکا گذاشته. می شود گفت از جمله جمله ء این شعر خون می چکد و البته که شعر سیاسی ست و مخاطب آن نیز تمام مردم آمریکا هستند.

در آخرین سطرها شاعر می گوید “من جنگی را طلب می کنم که آن پسر مرده را برگردانَد” و بعد ادامه می دهد “حداقل چیزی که طلب می کنم سرودی ست. یک سرود، کارساز و کافی خواهد بود”. از نظر من این مهمترین قسمت این شعر است، حداقل از این دید که در این جملات شاعر دارد تکلیف روشن می کند و در جایگاه یک رهبر یا طلبکار ایستاده است.  ببینید چطور شعر را  با سرودهای مذهبی، با جنگ، با سرودهای ملی، سرودهای انقلابی و سرودهای جنگی هم رده کرده است و در یک سطح قرار داده است. در اینجا شاعر در ازای جنگی مثل جنگ تروا، یک سرود را طلب می کند و می گوید همین سرود کافی ست. از این لحاظ می توان به این نتیجه رسید که  شعر او یک شعر ساده و برای سرگرمی نیست، بلکه عملا ابزار جنگ است، ابزار جنگی که کافی ست،کارساز است و به تنهایی بس است. سرودی که می تواند کارسازی مشابه جنگ و محاصرهء چندین ساله و اسطوره ای داشته باشد.

 و بعد اینجاست که شاعر در انتهای نوشتن شعرش، وقتی می بیند این سرودِ مطلوب را نوشته، جنگی که طلب می کند را دریافت کرده و آرام می شود.

 شاید به این دلیل، در بخش نهایی شعر شاعر خودش را در مقام یک خالق، یک خداوندگارِجنگ و یک فاتح می بیند و شعر را در حالی به پایان می برد که جنگِ تمام شده را بُرده ، فاتحانه ایستاده و بالای شهر “دودی شیرین” را می بیند. این لحظه ای ست که مخاطب را  نیز به دیدن آن دعوت می کند و پس از این دیدن، شعر تمام می شود؛ ” بنگر خداوندگار چه ساخته، بالای میسوری، دودی شیرین”

شاعر انسان است و انسان امروز به هر نحوی بخواهد خودش و شعرش را از جهانی که اطراف اوست، و وقایعی که در آن می گذرد، بیرون بکشد، باز هم موجودی سیاسی ست. در واقع این ما، افراد جامعه، شعرا و نویسندگان و .. نیستیم که به سمت سیاست می رویم و به آن آغشته می شویم، بلکه این سیاست است که پهن شده روی جزئی ترین و شخصی ترین مسائل زندگی ما.

در بخشی از همین  شعر اسمیت می گوید:

” تا وقتی فراموش کنیم برای چه چیز سوگواری می کنیم

سوگواری خواهیم کرد

و آیا این، همان چیز دربارهء سیاه بودن نیست ؟

نه شادیِ آن،  بلکه حسی که وقت نگاه کردن به فرزندت می گیری

سرت را برمی گردانی و بعد ،  پوف،  فرزندی نیست

آن حس، سیاه است”

 به راستی وقتی سیاست در خصوصی ترین حوزه های زندگی افراد جامعه وارد شده، چگونه می توان سیاسی نبود؟ چه چیز از حس یک والد به فرزندش شخصی تر است؟ و وقتی این  حس سیاسی شده است و با مسائلی که جامعه ایجاد می کند گره خورده است، چطور می شود از فرد خواست سیاسی نباشد؟

معتقدم که شاعر یک فرد عادی در جامعه ست. فردی که فقط صدای بلندتری دارد و در فریاد کشیدن و گفتن آنچه بقیه نمی توانند یا نمی خواهند بگویند تواناتر است. با این اوصاف نمی شود از فردی که سیاست در خانه اش و در قلبش و در صمیمانه ترین و ارزشمندترین احساساتش دست برده خواست  که وقت گفتن و نوشتن سیاسی نباشد .. فریادِ شاعر در زمان ما مجبور است سیاسی باشد و  از نظر من آنکه چیزی جز این را به مخاطب می نماید،  شاید در گفتن صادق نیست و دارد تکه های بزرگی از حقیقتِ ناگفته را دریغ و پنهان می کند. در ادامهء این مطلب ،برگردان شعر اسمیت و مختصری دربارهء او و آثارش خواهید خواند:

دانِز اسمیت، شاعر، نویسنده و پرفورمر سیاه پوست و کوئیر از شهر سینت پل مینه سوتا ست. دانز، فینالیست جایزهء کتاب ملی و برندهء جایزهء اکتشافی کیت تافتز و نیز برندهء جایزهء شعر دگمه ست. او همچنین دریافت کنندهء کمک هزینه تحصیلی و عضویت بنیاد شعر، بنیاد مَک نایت و همچنین کمک هزینهء سال ۲۰۱۷ برای اعضای هنرمند است.  آثار او در مجلات متعددی به چاپ رسیده اند، از جمله بازفید، نیویورک تایمز، پی بی اس نیوز ، بهترین اشعار آمریکایی، مجله شعر و …. دانز عضو مجمع صدای سیاه و همچنین یکی از میزبانان پادکستِ “وی اس با فنی چوی” است که تحت حمایت مالی بنیاد شعر اداره می گردد.

از آثار او :

ما را مرده صدا نکن ، نشر گرگ خاکستری، ۲۰۱۷

 پسر ، نشر بله بله کتابها ، ۲۰۱۴[بگذارید] و

فیلم سیاه، نشر شعر دگمه، ۲۰۱۵

دست ها بر زانوهایت ، نشر کتابهای خوش خطی، ۲۰۱۳

آدرس وبسایت او:.

http://www.danezsmithpoet.com/

شعر او را بخوانید:

این یک مرثیه برای مایک براون* نیست

از: دانِز اسمیت

 

از نوشتن این شعر حالم به هم می خورد

اما پسر را بیاور، اسم جدیدش را

همان بدن قدیمی اش را، چیز مرده، عادی ، سیاه

بیاورش و  ما ، تا وقتی فراموش کنیم برای چه چیزی سوگواری می کنیم

 سوگواری خواهیم کرد

و آیا این، همان چیز دربارهء سیاه بودن نیست ؟

نه شادیِ آن، بلکه حسی که وقتِ نگاه کردن به فرزندت می گیری

سرت را بر می گردانی و بعد،  پوف، فرزندی  نیست

آن حس،  سیاه است

فکر کن:  یک بار دخترک سفیدی

  ربوده شد و آن، جنگ تروآ ست

بعدتر، بالای کوچه/ در محاصره ، تروی تیر خورد

و آن ، سه شنبه بود.

 آیا ما لایق شهری از خاکستر نیستیم؟

سزاوارِ روانه شدن هزار کشتی جنگی، به این دلیل که  دلی برایمان تنگ شده؟

همیشه چیزی سزاوار سوختن است

این روزها، آن چیز هرگز چیز درستی  نیست

من جنگی را طلب می کنم که آن پسرِ مرده را برگردانَد

و این بار اهمیتی ندارد نامش چیست

 حداقل چیزی که طلب می کنم سرودی ست. یک سرود کارساز و کافی خواهد بود.

بنگر خداوندگار چه ساخته

بالای میسوری*، دودی شیرین

_______________

* مایک براون ، پسر هجده ساله آفریقایی آمریکایی بود که در سال ۲۰۱۴ در میسوری آمریکا توسط پلیس سفید پوستی، در حالی که هیچ اسلحه ای با خود نداشت ، با شلیک شش گلوله از فاصلهء کم کشته شد. این موضوع موجب اعتراضات زیادی شد. بعد از دادگاهی علنی، در انتها، قاضی پلیسِ ضارب را بدون هیچ جریمه ای کاملا تبرئه کرد. این در حالی بود که شاهدانی مخالف گفته ها و گزارشهای پلیس شهادت داده بودند.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

ساره سکوت متولد سال ۱۳۶۳ خورشیدی در ایران است. تحصیلات دانشگاهی وی در ایران در رشته کامپیوتر و مهندسی شیمی پتروشیمی به دلیل مهاجرتش از ایران ناتمام ماند. پس از مهاجرت، در شهر تورنتو کانادا تحصیلاتش را در دو رشته دستیاری دندانپزشکی و رشته علوم زیست- پزشکی به پایان رساند. نوشتن شعر را از دوران کودکی شروع کرد و در سال ۱۳۹۴ اولین مجموعه شعرش با نام “چهارده معصومه” از طریق نشر گردون در برلین منتشر شد که با توجه به دسترسی محدود مخاطبین به این کتاب بازتاب خوبی در ایران و افغانستان داشت.

از سال ۲۰۱۲ به همکاری یکی از دوستانش گروه دانشجویی کالچرال ایونتز را در دانشگاه یورک شهر تورنتو تشکیل داد که این گروه به مدت دو سال شب شعر ها و نشست های ادبی متعدد به زبان فارسی در این دانشگاه برگزار کرد. بعد از مدتی، این گروه تحت عنوان جدید “کانون شعر تورنتو” با گروهی از دیگر داوطلبان فعالیت خود را از سر گرفت. از جمله فعالیتهای کانون شعر تورنتو می توان به فلش ماب های کمپین کتابخوانی کانون شعر تورنتو در جشنواره تیرگان تورنتو و همچنین در شهر سن دیگو ،اهدای کتاب کودک به کودکان در جشنواره تیرگان، برگزاری شب شعرهای متعدد ، برنامه کتاب میهمان ، برنامه همکلاسی آنلاین و همچنین نمایشگاه سه روزه کتاب کانون شعر تورنتو اشاره کرد..

ساره هم‌اکنون مسئول صفحه ادبیات مجله شهرگان و کانون شعر تورنتو و مترجم داوطلب برای گروه فمنیسم روزمره است. از جمله فعالیت‌های او می‌توان به ترجمه و زیرنویس ویدیو، تدریس خصوصی زبان عربی و انگلیسی در ایران، همکاری با موسسه حمایت از پناهندگان به عنوان مترجم داوطلب در تورنتو و دیگر فعالیت‌های فرهنگی داوطبانه نام برد. او در شهرها و جلسات متعددی در آمریکا و کانادا شعر اجرایی اجرا کرده است. اشعار اجرایی او با استقبال گسترده ای روبرو شده‌اند. گوشه‌های از برخی اجراهای او را می توانید آنلاین ببینید.

هم اکنون در کشور آمریکا سکونت دارد و دانشجوی آنلاین واحدهای مختلف ادبیات فارسی و فلسفه است که از طریق دانشگاه های معتبر جهان و به صورت انلاین ارائه می گردند. از ساره سکوت اشعار متعددی در کتابها، سایتها و مجلات مختلف در کشورهای ایران ، کانادا، آمریکا ، افغانستان و .. منتشر شده است. او در حال حاضر مشغول نوشتن چند کتاب شعر و داستان است. کتاب دوم او “پیامبر درخت‌ها” در ایران منتظر مجوز چاپ است و احتمالا قبل از سال جدید از طریق نشر هشت منتشر خواهد شد. کتاب سوم او ” مادرکبوترها” در دست بررسی و آماده چاپ است.

۱ نظر

  1. مژده

    با خوندن این نوشته زیبا از ساره سکوت به این فکر کردم که یک اتفاق میتونه یک شعر باشه این تبعیض تاریخی بر علیه سیاه پوستان آمریکایی – آفریقابی تبار آمریکا …. شعر همه چیز ه ….شعر یعنی زندگی یعنی سیاست شایدم گاهی اقتصاد جغرافیا….شعر یعنی صدای عدالت خواهی یعنی تاریخ و….. شعر یعنی زندگی و جریان داشتن

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: