UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

آریا آریا… به نیرنگ تو

آریا آریا… به نیرنگ تو

شایعات و خبرهای روزهای گذشته حاکی ازآن است که بار دیگر زد و خورد بین ورثه جناب آریا بر سرِ تصاحب ماترک آن بزرگوار چنان بالا گرفته که به شهادت چندین تن در "لوس" آنجلس و مجروح شدن تعداد زیادی در اینترنت منجر گشته و اینطور که از قرائن پیداست کار به محاکم قضایی و آزمایشات دی ان ای کشیده شده. توی این هیری بیری باخبر شدیم که حضرت آریا سُر و مُر گنده در کلبه خودشان درسیب بری درحالی که پا روی پا انداخته به این دعواها می خندد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای پی بردن به علت وعلل خین و خین ریزی و فحاشی های ناموسی که مدام زینت بخش رسانه های عکسی و تصویری ماهواره ای لوس آنجلسی است ، گفتگویی با جناب آریا داشته باشیم.

 

خبرنگار- سلام آقای آریا

آریا (درحالی که می خندد)- سلام به روی ماه نشسته ات

خبرنگار- ببخشید عجله داشتیم دیگه… بگذریم، چرا می خندی؟

آریا- خنده ام ازاینه که ماهنوز نمردیم اما بین ورثه جنگ و دعو راه افتاده

خبرنگار- خب شاید شما به رحمت خدا رفتین و خودتون خبر ندارین!؟

آریا- اگه اینطوریه یعنی بفرما که بنده دارم با نکیر و منکر گفتگو می کنم!

خبرنگار- خب نکیر و منکرم شغل شون یه جورایی خبرنگاریه دیگه!

آریا- از کی تا حالا خبرکشی شده خبرنگاری؟

خبرنگار- از وقتی خبرگزاری فارس و رجانیوز و الباقی تاسیس شدن! خب بریم سر اصل مطلب، شنیدیم خیلی مایه داری آریا خان!؟

آریا- منظور؟

خبرنگار- ولله میگن ثروت آریا از گنج قارون هم بیشتره!

آریا(قاه قاه می خندد)- مرد حسابی اگه بنده یه همجو ثروتی داشتم توی این کلبه درویشی چیکار می کردم، واقعا که..

خبرنگار- البته ما شنیدیم که این کلبه چوبی واسه ایزگم کردنه!

آریا(اینبار بلندتر می خندد)- عوضی شنیدی اخوی!

خبرنگار- جون من راس میگی؟

آریا- آخه پولم کجا بود بچه جون!

خبرنگار- ای بخشکی شانس، یعنی ورثه حضرتعالی سر هیچ و پوچ به همدیگه پریدن؟

آریا- تا اونجایی که من خبردارم اون بچه ناتنی بنده که گویا به ایران رفته بیشتر ازهمه ادعای ارث و میراث داره!

خبرنگار- ما شنیدیم حضرتعالی آدم عیالواری هستی، می شه بفرمایید کلا چند تا بچه داری؟

آریا- عرض به خدمت شما، یه پسرم چندین سال قبل رفت به اروپا، همون که دورازجون شما دیوونه شد و به اسم اینکه من وارث تاج و تخت آریا هستم حسابی کشت و کشتار راه انداخت و آبرو واسه ما نذاشت..

خبرنگار- خدا نیامرز هیتلر رو می فرمایید؟

آریا- بعله، پسر کوچیکه که از همه آرومتر بود و هیچ وقت هیچ ادعایی نداشته و نداره رفت به هند که درس مرتاضی بخونه

خبرنگار- از اون پسرت بگو که به ایران رفته، همون که ادعای ارث و میراث داره و میگه من وارث تاج و تخت جناب آریاخان هستم!

آریا- عرض به حضور جنابعالی البته من خودم یادم نمیاد اما درو همسایه ها میگن که یه بچه ناتنی هم داشتم که رفته به ایران!

خبرنگار- یعنی ایشون با حضرتعالی از پدر جدا، از مادر سوا هستن؟

آریا- خداییش، ما چیزی یادمون نمیاد، اما چون ایشون ادعا دارن، دادگاه اومده بررسی کرده دیدن چی چی نام نبرده… همین دیگه، گروه خون ایشون، چی میگن تی ان تی

خبرنگار- دی ان ای

آریا- بقول کرمونشاهی ها، آ بریکلا… آره گفتن تی ان تی ایشون به مال ما نمی خوره!

خبرنگار- خیلی عجیبه، نه پول و پله داری، نه مدرک درست و حسابی، نه کس و کار … خلاصه که یعنی کلا دعوا بر سر هیچ و پوچه؟… البته جنابعالی هم یه جورایی مقصری چون نتونستی باعث آوارگی اونا نشی!

آریا- خب دیگه ما خودمون بودیم و از روز اول همین یه سماور و چایی شیرین و همین منقل و انبر دسته طلا و همین بساطی که می بینی!

خبرنگار- بی خیال دی ان ای اخوی، همین منقل و انبر و بساط و چای شیرین ثابت می کنه که اون پسرت که به ایران رفته از نسل آریاست و وارث واقعی تاج و تخت حضرتعالیه!!

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

۱ نظر

  1. mehdi

    قبل از اینکه یک متن را بفرستی برای یک سایت
    بهتره به  بینی متنت جالب هست یا نه

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: