UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

اشعاری از نعیمه دوستدار

اشعاری از نعیمه دوستدار

نعیمه دوستدار متولد ۱۳۵۶، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است. روزنامه‌نگاری می‌کند و می‌نویسد.

دوستدار در ایران روزنامه نگار، برنامه‌ساز رادیو و معلم ادبیات بود. دو کتاب برای کودکان منتشر کرد، به علاوه یک مجموعه شعر به نام «در انتهای کوچه پرنده»، یک مجموعه داستان به نام «خیلی دلم می‌خواست».

پس از خروج از ایران به عنوان نویسنده مهمان به مالموی سوئد مهاجرت کرد و یک مجموعه از آثارش به زبان سوئدی منتشر شد. علاوه بر این تعدادی از کارهایش در مجموعه‌های مشترک با نویسندگان دیگر به انگلیسی و سوئدی منتشر شده است. مجموعه شعر «بغضم را بغل کن» کتابی‌ست که اخیرا انتشارات اچ اند اس از نعیمه دوستدار منتشر کرده است.

برای تهیه‌ی این کتاب و اطلاع از مشخصات آن می‌توانید به اینجا مراجعه کنید:

http://www.hands.media/books/?book=embracing-my-lump

[clear]
«هویت»

[clear]

خاطره‌ام را عوض کردم

به جایش خاطره‌ی تازه‌تری خریدم از جنس بلوط

که زیر پای رهگذران

صدای خوشی دارد از هربار به آغوش برگ‌های خشک خزیدن

شناس‌نامه‌ام عوض شد

حالا

فرزند ارشد کارل و الین ام

که سنگ قبر مرغوبی دارند در میانه‌ی گورستان

شنبه‌ها

وقتی که قهوه‌ی داغ می‌نوشم

یادم می‌رود مسلمان معتقدی بود جد بزرگم

[clear]

مادربزرگم را هم عوض کردم

با اینگیرید فرزند آسترید

که هرگز نگران غسل جنابت نبود

اینگیرید با یک خرده‌فروش در نشیمن خانه‌ی آسترید خوابید

که با ولووی آبی‌اش رفت به جایی به اسم ینشوپینگ

یا نورشوپینگ

[clear]

در سال‌های بحران اقتصادی

در مزرعه‌ها به قدر کافی سیب‌زمینی کاشته بودند

حتی

در ایستگاه مرکزی مالمو

می‌شد همدیگر را ببوسیم

ما به خاطر بوسه مهاجرت کردیم.

[clear]

[clear]

«بغضم را بغل کن»

[clear]

نفس در هوای تنم تنگ است

بیا براى هم شعر بگوییم

تا خواب‌مان نبرد وقتی هوا این همه سرد مى‌پیچد به شش‌هایم

بیا لب بگذار روى کلماتى که نگفته‌ام

خاطراتم را ببوس

آوازت را فرو کن در قلبم

تا رگ‌های هوا باز شود از ضربان انگشت‌هایت

بیا خط بکش روى گونه اشک‌هایم

براى اینکه نمیریم امشب

           بغضم را بغل کن.

[clear]

[clear]

«شهر من»

[clear]

تصویر چهره زنی غمگین

خراشی بر شیشه اتوبوس

شره خستگی

          بر گونه‌های ستارخان

[clear]

تصویر غمگین چهره زنی

سوار بر پورشه در خیابان فرشته

وقتی قرار است روی ملافه‌های غریبه بخوابد

آهی

افتاده بر سپیدی بالش

مزه‌ی اسکناس‌های تانخورده

طعم چک پول هماغوشی

[clear]

 تصویر زنی غمگین

در ترافیک صدر

که صورتک گریه می‌فرستد روی وایبر

[clear]

زنی غمگین

بدون چهره در متروی جنوب شهر

در ساعت حراج زیبایی در واگن زنانه

بغض بزک کرده‌ی تهران

که در ایستگاه نواب می‌ترکد.

[clear]

[clear]

[clear]

«صبحانه»

[clear]

دوشنبه ها

بارها همه شکل حال آدمیزادند

بوی الکل و شاش و عطر دیور

کف آبجو  چسبیده دور دهان لیوان‌ها

خنده‌های تلخ و طعم مستی

آروغ و خمیازه روز اول هفته

روزم را با یک قهوه شروع می‌کنم

[clear]

در کافه روبه روی ایستگاه

چه تناسبی دارد حالم

با تیتر روزنامه‌ای به زبان هلندی

که می گوید صد نفر در انفجار کلیسایی کشته شدند

بوی الکل می دهد  اضطراب حال شاهد صحنه

او به خبرگزاری‌ها گفت

که در یوحنا آباد اندام پلیس به هوا پرتاب شده است

[clear]

من هلندی بلد نیستم

اینها را قهوه چی برایم گفت

اسم یوحنا آباد را هرگز نشنیده بودم

اسم کافه را هم نگاه نکردم.

[clear]

[clear]

[clear]

«میراث»

[clear]

از نظفه ها که به چاه انداختم

از سلفی با مردگان به دنیا نیامده

از خاطرات شب نشینی با جنین‌های کنده شده از دیواره‌ی جهان

برای زمین یک دفتر شعر ارث گذاشتم

خوانندگان سقط شده

در ردیف سطرهای خالی مرگ

در قفس‌های آتش

در مراسم گردن زنی

زیر آتش ائتلاف ضد شعر

در قلمرو اسلام و فوبیای زادن.

[clear]

[clear]

[clear]

«شش دی، تهران»

[clear]

شکمم گرد است

مثل کره زمین در تصاویر نجومی

یک دور قمری گذشته از مرگ سهراب

می‌افتم بر آسفالت داغ خیابان

دور از نوشدارو، با سربند سبز.

[clear]

ششم دی ماه

در فاصله‌ی بغض من تا قطب جنوب

یک نصف‌النهار خون روی دامنم

قرص پروژسترون

و خطر سقط بچه‌های شهر در نشیمن اتاق

[clear]

زیر نور آبی تلویزیون

سایه شوم ماه بر ترک‌های شکمم می‌افتد

تکانه‌‌های جنین در نهم دی‌ماه ۸۹، تهران

دلم می‌ترکد.

نعیمه دوستدار

نعیمه دوستدار

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

۱ نظر

  1. مینا

    متاسفانه از ایشون در هیج جای وب، ایمیلی منتشر نشده.
    میشه لطفا ایمیل رسمی ایشون رو در زیر همین پست و در زیر عکسشون ضمیمه کنین.
    باتوجه به همکار بودن با شما اینکار نباید برای شما سخت باشه در حالیکه برای مردم عادی مثل من غیر ممکنه.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: