UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

افزایش حوادث شغلی در «سال رسیدن به ظهور بقیهاله »

افزایش حوادث شغلی در «سال رسیدن به ظهور بقیهاله »

در آستانه روز جهانی کارگر و در همبستگی با روز جهانی قربانیان حوادث شغلی (۲۸ اوریل) 

سال ۱۳۹۰، سالی که گذشت از جانب رهبر جمهوری اسلامی سال «جهاد اقتصادی» نام گذاری شد. برخی از «علمای اعلام» به خاطر اینکه وجهی الهی و دینی و مقدس به این سال بدهند برای خشنودی رهبر، سال «جهاد اقتصادی» را سال رسیدن به ظهور بقیهاله (عج) معنی کردند.

این سال با دو مشخصه و جهت‌گیری کلی سیاسی و اقتصادی به پایان رسید.

نخست: سال «جهاد اقتصادی» از همه جوانب سالی زیباتر برای عاشقان ولایت و اندک اقلیت صاحب قدرت و ثروت، «تجارمحترم»، مدیران عالی رتبه بانک‌ها و موسسات مالی زنجیره‌ای و سرداران بلند پایه رژیم بود. سال «جهاد اقتصادی» یا سال «رسیدن به ظهور بقیهاله (عج)» برای حوزه‌های علمیه که مروج دین دولتی هستند تا آدم‌های علافی که اطراف قبر خمینی و حرمین در خراسان و قم و اطراف چاه شماره یک و چاه شماره دو زنانه جمکران، ده‌ها نهاد دینی و «فرهنگی» درست کرده‌اند که بخش عظیمی از بودجه فرهنگی را سالانه می‌بلعند، سالی پر برکت‌تر بود. انواع نهادهای بسیجی، سپاه و ماموران دینی و امنیتی که میلیاردها تومان پول و اعتبارات هنگفت مالی را در کنار قرار دادهای عظیم نفت و گاز به صورت انحصاری در دست خود دارند، سالی به‌تر را به لحاظ انباشت سودهای کلان و غارت اموال عمومی سپری کردند. در ابعاد سیاسی نیز دست‌شان کاملا باز بود تا هر گونه تشکل یا انجمن سیاسی و دینی وابسته به رژیم را علیه اکثریت مردم تحت ستم سازماندهی کنند.

 دوم: در «سال جهاد اقتصادی» یا «سال رسیدن به ظهور بقیه‌اله» فعالین جنبش‌های اجتماعی، کارگری، زنان، دانشجویی، معلمین، وکلای مبارز و روزنامه نگاران آزاده و مستقل، مادران عزادار، اقلیت‌های دینی و ملیت‌های مختلف، همراهان جنبش آزادی‌خواهانه و دمکراتیک به زندان‌های طولانی مدت و شکنجه و ادامه حصر خانگی و تهدیدات و سرکوب فزاینده از جانب رژیم قرار گرفتند.

 در سویه اقتصادی نیز شاخص‌های فلاکت اقتصادی بنا به روایت اقتصادانان و پژوهشگران مستقل یا بنا به آمارهایی که در ایران منتشر شده است، به اوج خود رسید. اکثریت مردم ایران از اقشار متوسط، تحصیل‌کرده، کارمند، معلم و پرستار تا کسبه و صاحبان کارگاه‌های تولیدی و کارگران و اقشار آسیب پذیر جامعه، قربانی سیاست‌ها و تصمیم‌های فلاکت بار اقتصادی رژیم شدند.

 در «سال رسیدن به ظهور بقیهاله عج»:

۱- «نرخ بیکاری به بالاترین حد خود به رقم سی در صد رسید. نرخ بیکاری فارغ التحصیلان زن و مرد به ترتیب پنجاه درصد و سی درصد برآورد شد و نرخ بیکاری زنان کشور به ۴۰ درصد افزایش یافت».(1)

۲- تورم سیر صعودی طی کرد. بر اساس آمار محافظه کارانه بانک مرکزی نرخ تورم به بالای ۲۰ درصد صعود کرد. (۲) قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرد و ارزش ریال به نصف تقلیل پیدا کرد.

۳- دستمزد کارگران به یک سوم کاهش پیدا کرد (۳)

۴- اجرایی شدن حذف یارانه‌ها تورم فزاینده و گرانی بیشتر را به همراه داشت. به خاطر عدم پرداخت یارانه به واحد‌های تولیدی و همچنین ادامه واردات گسترده، از سنگ قبر و تسبیح و مهر و جانماز و میوه گرفته تا اتوموبیل‌های پانصد میلیونی «پورش» و «لامبرگینی»، بسیاری از واحدهای تولیدی به ورشکستگی کشیده شده‌اند. در گزارش‌هایی که در پایان سال جهاد اقتصادی منتشر شد، نشان می‌دهد که تنها ۳۸ در صد از کارخانه‌های ایران فعال هستند. (۴)

۵- آمارها و گزارشات موجود از منابع متفاوت نشان می‌دهند که با افزایش حوادث شغلی روبرو بوده‌ایم. در ادامه مطلب بیشتر به آن می‌پردازیم.

۶- ساختار استبدادی – امنیتی و نظامی و دینی و سرکوب‌های بی امان، پیامدهای اجتماعی بسیار ناگواری برای اکثریت مردم به همراه داشته است … در گزارشی از رئیس یونسکو در مورد آموزش سلامت در ایران می‌خوانیم: «به خاطر وجود نابرابری و نبود عدالت اجتماعی و وجود تبعیض گسترده بین ۸۰ تا ۹۰ در صد جامعه، دچار آسیب های روحی و روانی شده‌اند. به همین خاطر در آسیا بعد از کشور چین، ایران رتبه دوم را در مصرف انواع داروها به خود اختصاص داده است.» (5)

 بنا به نظر پژوهشگران علوم اجتماعی و متخصصین سلامت و بهداشت جامعه، آزادی از ترس، آزادی و رهایی از نیاز، آزادی و زندگی همراه با کرامت و آزادی از سوانح و بلایا، چهار ستون اصلی سلامت اجتماعی را تشکیل می‌دهند. با نگاهی به عملکرد استبدادی و نظامی گونه رژیم، تا آنجا که به سلامت روحی و روانی اکثریت جامعه مربوط می‌شود چهار ستون اصلی سلامت اجتماعی مردم به انواع گوناگون مورد تعرض گسترده قرارگرفته است که نتایج آن برای اکثریت مردم فاجعه بار بوده است.

در سال گذشته در نهاد استبدای «کار» افزایش حوادث شغلی فشار مضاعف روحی و مالی را برای کارگران و خانواده‌های کارگری به همراه داشته است.

هر ساله سازمان تامین اجتماعی آماری را منتشر می‌کند که منعکس کننده تمام آمار مربوط به حوادث شغلی در ایران نیست. آمار منتشره تنها شامل کسانی است که تحت پوشش تامین اجتماعی قرار دارند. در این آمار دولتی حتی اشاره‌ای به مرگ کارگرانی که تحت پوشش قرار دارند و به علت بیماری‌های شغلی به مرور در طول سال جان خود را ازدست داده‌اند، نمی‌شود. در پایان «سال جهاد اقتصادی» وزارت تامین اجتماعی طی آماری که مربوط به شش ماه اول سال بود، اعلام کرد که تنها ۳۷ نفر به خاطر حوادث شغلی جان خود را از دست داده‌اند. (۶)

منابع و آمار دیگر از منابع پزشکی که در دسترس قرار دارد نشان می‌دهد که آمار مرگ و میر کارگران ناشی از حوادث شغلی به مراتب بالاتر از امار رسمی دولتی است.

در سال‌های گذشته، کارگران پیمانی و قراردادی بخش ساختمانی و معادن همیشه بیشترین آمار مرگ ناشی از حوادث شغلی را داشته‌اند. لیکن در سال «جهاد اقتصادی» به خاطر گسترده تر شدن سرکوبگری رژیم و مدیریت نظامی گونه در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و حفاری و فولاد شاهد افزایش حوادث مرگبار شغلی در این صنایع بزرگ بوده‌ایم. در «سال رسیدن به ظهور بقیهاله» تنها در یک حادثه انفجار در «کارخانه فولاد غدیر یزد» 19 کارگر کشته و زخمی شدند.

بنا به گزارش سازمان پزشکی قانونی کشور در سال گذشته، روزانه پنچ کارگر در ایران در پی حوادث شغلی جان خود را از دست داده‌اند.(۷)  بر اساس همین گزارش بر خلاف آمار ساختگی وزارت تامین اجتماعی، در پنچ ماهه سال گذشته تنها ۶۳۹ نفر به علت حوادث ناشی از کار جان خود را از دست داده‌اند. (۸) در این آمار پزشکی هیچگونه اشاره‌ای به کارگرانی که به خاطر بیماری‌های گوناگون شغلی به تدریج جان خود را از دست داده‌اند نشده است. با این حال درادامه گزارش پزشکی قانونی می‌خوانیم : در سال «جهاد اقتصادی» شاهد افزایش ۳۴ و هفت دهم درصدی مرگ و میر ناشی از سقوط از بلندی هستیم. (۹) در آمار تازه دیگری از مرکز تحقیقاتی پزشکی قانونی کشور می‌خوانیم: «در هشت ماهه سال ۹۰ (سال جهاد اقتصادی) در سراسر کشور یک هزار و دویست و بیست و پنچ (۱۲۲۵) کارگر بر اثر حادثه شغلی جان خود را از دست داده‌اند. » (10)

 اما جدا از حوادث شغلی فزاینده در معادن و ساختمان سازی و صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و حفاری که عمدتا شاهد قربانی شدن کارگران مرد در این حوزها هستیم در بخش کشاورزی زنان کشاورز و روستایی هستند که قربانی تدریجی بیماری‌های کشنده شغلی هستند. هم اکنون بیش از ۱۰ میلیون زن روستایی وجود دارند که بدون هر گونه پوشش حمایتی در بخش کشاورزی یا در حاشیه ان کار می‌کنند. (۱۱) در آمارهای رسمی حوادث شغلی از زنان کشاورزی که به خاطر استفاده از انواع سموم مواد شیمیایی دچار سرطان و آصم و بیماریهایی که به تدریج انسان را از پا در می‌آورد، اثری نمی‌بینیم. هم اکنون در ایران، خصوصاً درتولید پنبه سمومی بکار می‌رود که هم می‌تواند مادران شیرده کشاورز را به تدریج از پا درآورد و هم نوزادان شیرخوار آنان را دچار بیماریهای کشنده کند.

 رژیم جمهوری اسلامی و وزارت کارش که طی ۳۳ سال گذشته تمام پوشش‌های حمایتی کارگران ایران را به تدریج نابود کرده است، حوادث ناشی از کار را امری طبیعی و قضا و قدری قلمداد می‌کند. با وجود افزایش حوادث شغلی، راهکارهای رژیم نه در جهت کاهش حوادث، بلکه در جهت معکوس حرکت کرده است. برای نمونه هر کارگر آگاهی که بخواهد برای بهبود شرایط کار گام بر دارد، دستگیر و زندان یا اخراج می‌شود. هر تشکل و انجمن مستقل کارگری که بخواهد مطالبات عادلانه کارگران را پیگیری کند به شدت سرکوب و متلاشی می‌شود. در حالیکه رژیم ده‌ها نهاد امنیتی و نظامی و بسیجی را در هر شهر و محله‌ای با صرف هزینه‌ای کلان با ابزارهای مدرن سرکوب برای ماندگاری استبداد مجهز کرده است، از استخدام بازرس کافی که موارد غیر ایمنی را قبل از وقوع حادثه شناسایی کنند، سر باز می‌زند. در گزارشی می‌خوانیم: «هم اکنون با کمبود ۴۵۰۰ بازرس کار در واحدهای تولیدی ایران روبرو هستیم. در حال حاضر برای یک میلیون واحد کوچک تولیدی در کشور فقط ۵۰۰ بازرس کار و جود دارد.»(12)

«کمیته های تحقیق و تفحص» که رژیم بعد از هر حادثه مرگبار شغلی برای پیگیری علت‌ها تشکیل می‌دهد کمیته‌هایی بی خاصیت و ناکارا هستند. در این کمیته‌ها نمایندگان واقعی کارگران در آن اجازه شرکت کردن ندارند. به همین خاطر عملکرد این کمیته‌ها نه برای پیشگیری از حوادث شغلی و جلوگیری از تکرار حوادث است بلکه بیشتر برای ماستمالی کردن حوادث است. حاصل کار این کمیته‌ها نه تعقیب قانونی کارفرمایان خاطی است، بلکه هدف اصلی‌اش سرزنش کردن قربانیانی است، که جان خود را به خاطر حوادث شغلی از دست داده‌اند.

این چنین است که در کنار سرکوب‌های گسترده به‌همراه تورم و گرانی و بیکاری و بحران‌های فزاینده اجتماعی و اقتصادی شاهد افزایش حوادث شغلی و مرگ کارگران در «سال جهاد اقتصادی» یا «سال رسیدن به ظهور بقیهاله (عج)» هستیم.

منابع:

۱- خبرگزاری ایلنا-۱۳۹۱/۲/۳

۲ امار اقتصادی بانک مرکزی سال ۹۰

۳- ایلنا ۱۳۹۰/۹/۰

۴-خبرگزاری مهر ۱۳۹۰/۱۱/۳۰

۵- ایلنا ۱۳۹۰/۱۲/۳

۶- ایلنا ۱۳۹۰/۱۱/۹

۷- خبرگزاری هرانا ۱۳۹۰/۷/۲۰

۸- همانجا

۹-همانجا

۱۰- خبرگزاری مهر ۲۱ بهمن ۱۳۹۰

۱۱- آمار گرفته شده از خبر گزاری کشاورزی ایران.

۱۲-ایلنا ۱۳۹۰/۹/۲۳

                                                                                           

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: