UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

افغانستان؛ سرزمین بدون امید 

افغانستان؛ سرزمین بدون امید 

[clear]

اردشیر زارعی قنواتی

تحولات افغانستان در طی ماه های اخیر از یک طرف در مسیر تشدید تنش بین دولت مرکزی و شورشیان گروه طالبان و از طرف دیگر گسترش شکاف و اختلافات در بین جناح های سیاسی حاکم در ساختار قدرت حرکت می کند. شکست های پیاپی سیاسی و نظامی دولت مرکزی برای تحکیم ساختار حکومتی و ناکامی ارتش دولتی در میدان های جنگ با طالبان نشان می دهد که اقتدار کابل در پیاده سازی برنامه های تعیین شده و حفظ مواضع نظامی به شدت تضعیف شده است و مکانیزم حکومت وحدت ملی نیز در این مدت عدم کارآیی خود را عیان کرده است. در چنین شرایطی “محمد اشرف غنی” رئیس جمهوری افغانستان با تکذیب فروپاشی قدرت دولت مرکزی و صدور فرمان هایی که هرکدام یا در پارلمان با مخالفت روبه رو می شود یا از طرف دیگر جناح های قدرت مورد انتقاد شدید قرار می گیرند هم چنان سعی در آرام نشان دادن اوضاع دارد. روزگاری همه کارشناسان و تحلیلگران طالبان را تنها محدود به قوم “پشتون” و دامنه عملیات های آنان را در مناطق پشتون نشین لحاظ می کردند اما هم اکنون این گروه شورشی و تروریستی به مرور جای پای خود را در ولایات شمالی و در بین دیگر اقوام تاجیک، ازبک و بلوچ هم تقویت کرده و تنها تا حدودی “هزاره ها” از این آفت مصون بوده اند. اتفاقا بزرگترین عملیات طالبان در طی هفته های اخیر به همان نسبت که در مناطق پشتون نشین انجام می شود در مناطق شمالی هم نه تنها احتمال انجام آن می رود که حملات هشتم مارس به شفاخانه نظامی سردار “محمد داود” در کابل که به مرگ حداقل ۵۰ تن منجر شد و حمله ۲۱ آوریل به پادگان نظامی سپاه “۲۰۹ شاهین” در بلخ که بیش از ۱۴۰ کشته از نظامیان بر جای گذاشت، تنها گوشه کوچکی از همین در هم ریختگی سیاسی و نظامی است.


در درون ساختار قدرت و دولت ائتلافی حاکم بر کابل نیز در ماه های اخیر تنها صدایی که به گوش می رسد طنین مخالفت و کینه وزی رئیس جمهوری و رئیس شورای اجرایی بوده است و این اختلافات تقریبا تمام برنامه و شاکله دولتی را فلج کرده است. اما این تمام داستان نیست چرا که انشقاق ها امروز از مرز دو جناح ائتلافی هم فراتر رفته است و در درون جناح حامی رئیس جمهوری و رئیس شورای اجرایی نیز منتفذان و رهبران قدرتمند با تشکیل باندهای قدرت سعی در ترسیم معادلات جدید قدرت داشته اند. آخرین موارد آن نیز مربوط به ائتلاف های موسوم به “محور مردم افغانستان” در جناح پشتون ها توسط “رنگین دادفر اسپنتا” مشاور امنیت ملی حکومت حامد کرزی و “رحمت‌الله نبیل” رئیس پیشین امنیت ملی و هم چنین ائتلاف بین ژنرال “عبدالرشید دوستم” از قوم ازبک، “عطاء محمد نور” والی بلخ از قوم تاجیک و “محمد محقق” معاون رئیس اجرایی از قوم هزاره در دیدار سه طرفه در ترکیه بوده است. هر دوی این ائتلاف ها در زیر مجموعه های جنوب و شمال در حالی که هم چنان خود را در طیف دو جناح رقیب تعریف می کنند اما در ضمن یک گسست درونی را نیز نمایندگی می کنند. در چنین شرایطی نهادهای مدنی و خرده جنبش های اعتراضی نیز در زیر نام “جنبش روشنایی” به مخالفت های خود در اکسیون های اعتراضی و برگزاری تحصن خیابانی در کابل به شدت دولت مرکزی را به چالش گرفته اند و موجب بروز برخوردهای خونینی شده اند. این تصویر فروپاشی ساختار حاکمیتی و نبود امنیت در افغانستان و از جمله کابل به خوبی نشاندهنده منفعل بودن و ناکارآمدی دولت مرکزی می باشد. این در حالی که با فرارسیدن تابستان حملات گروه های شورشی از جمله طالبان و گروه تازه ظهور یافته “داعش” به مواضع نیروهای دولتی و ولسوالی های این کشور از شدت بی سابقه یی برخوردار شده است.
در چنین شرایطی که حکمرانی خوب به بایگانی سپرده شده است و دولت به رهبری محمد اشرف غنی هیچ اشرافی بر فضای سیاسی و امنیتی کشور ندارد ظاهرا تنها راهکار در دستور کار نیروهای خارجی عضو ائتلاف بین المللی حامی افغانستان نیز با تمرکز بر “معلول” تنها در صدد تقویت نظامی و اعزام نیروهای بیشتر به این کشور است. به گفته “جیمز متیس” وزیر دفاع آمریکا در ۱۷ جولای، این کشور قصد دارد با اعزام ۵ هزار نیروی نظامی تازه نفس به افغانستان موازنه قدرت را به نفع دولت مرکزی تغییر دهد. درست زمانی که بحث اعزام ۵ هزار نظامی تازه آمریکایی مطرح می شود طالبان در یک حمله به سه روستا در ولسوالی “شاولیکوت” در ولایت قندهار ۷۰ غیرنظامی را به گروگان گرفته و در نبرد بین نیروهای امنیتی و طالبان با اشتباه جنگنده های ائتلاف غربی حداقل ۱۲ پلیس افغان کشته می شوند. تنها خبر امید بخش در این میان بازگشت نیروهای امداد درمانی پزشکان بدون مرز به “قندوز” می باشد که در سال ۲۰۱۵ با حمله هوایی نیروهای ائتلاف به بیمارستان آنان حداقل ۴۲ تن کشته و این بیمارستان تعطیل شده بود. امروز وقتی از افغانستان سخن گفته می شود تنها باید چرتکه برداشت و عملیات نظامی، انتحاری و تعداد تلفات را شمارش کرد در حالی که رهبران سیاسی و جنگ سالاران وابسته به جناح های حاکمیتی هم چنان درگیر دعواها و تلاش برای کسب سهم بیشتر از کیک قدرت می باشند. این تصویر خاکستری از اوضاع افغانستان امروز، با اعزام نیروی نظامی و تسخیر موردی مواضع میدانی جنگ هیچ مشکلی را از این کشور مصیبت زده حل نخواهد کرد و بیشتر به نسخه های اورژانسی برای زنده نگهداشتن بیمار شبیه است. افغانستان تصویر عینی فروپاشی و عدم راهکار واقعی برای هرگونه ارائه راه حل جهت خروج از بن بست می باشد که این دولت مرکزی و ائتلاف نظامی فرامنطقه یی حامی آن توان هیچ حرکت مثبتی را در چارچوب سیاست های جاری حتی برای تعیین آتش بس های موردی و رفتن به سوی مصالحه ملی را نخواهند داشت. به تعبیر “ماکیاولی” می توان نیروهای سیاسی داخلی و حامیان خارجی آنان را به کرگدن هایی تشبیه کرد که تنها یاد گرفته اند با سر به دیوار بکوبند بدون اینکه شیر باشند که نهراسند و روباه باشند که با حیله از دام فرار کنند. در چارچوب برنامه و سیاست های کنونی در داخل و اهداف ائتلاف خارجی، هیچ راه برون رفتی از بن بست کنونی وجود نخواهد داشت و در بهترین شرایط می توان به تغییر نسبی موازنه های سیاسی و جنگی اتکاء کرد. متاسفانه ائتلاف غربی مسلط بر امور افغانستان برای کسب اهداف ژئوپلتیک و رقابت با رقبای منطقه یی خود که اتفاقا می توانند بیشترین تاثیر را در کاهش تنش و حتی رسیدن به امکان مصالحه ملی در این کشور کمک کنند، اجازه یک اجماع منطقه یی و بین المللی را جهت کمک و یافتن راه حل نمی دهد. تا زمانی که دولت مرکزی افغانستان با نادیده گرفتن پتانسیل واقعی نهفته در پیرامون خود تنها به حمایت یک ائتلاف نظامی فرامنطقه یی دلخوش کرده باشد چرخه معیوب بحران هم چنان بر همان لولایی می چرخد که در طی ۱۶ سال گذشته چرخیده است.
۱/۵/۹۶

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامه‌نگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیل‌گر سرشناس ایرانی در حوزه‌ی مسایل سیاسی و بین‌الملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شده‌است.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: