UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

این ثروت متعلق به کیست؟

این ثروت متعلق به کیست؟

نویسندگان: الکس همینگوی / دیوید مک دونالد
برگردان: پروین اشرفی

 

نابرابری اقتصادی در طول دهه های اخیر در حال انفجار است – در سطح جهانی، در کانادا و اینجا در استان بی سی. بیشتر نگرانی ما در رابطه با نابرابری، بر روی رشد اختلاف شدید بین درآمد آنهایی که بسیار ثروتمند اند و ما که در پله های میانی و پائین تر نردبان درآمد قرار داریم، متمرکز شده است. در حالیکه توجه بسیار کمتری به مشکلات مربوط به نابرابری ثروت مبذول میگردد.

ثروت – یا ارزش خالص دارایی – عبارت است از مجموع کلیه دارایی های فردی و یا خانوادگی (خانه، اتومبیل، سرمایه گذاری های مالی و غیره) منهای همه بدهی ها ( وام خانه، کارت های اعتباری، وام دانشجویی و غیره). به عبارت دیگر، ثروت یعنی آنچه که پس از فروش همه دارایی ها و پرداخت کلیه بدهی ها، برای یک خانواده باقی میماند. 

تحقیق توماس پیکتی اقتصاددان فرانسوی و کتاب ارزشمند وی “سرمایه در قرن بیست و یکم”، به این امر کمک کرد که پرداختن به مقوله نابرابری ثروت در دستور کار قرار بگیرد. پیکتی بر این باور است که نرخ سود سرمایه، از نرخ رشد کلی اقتصادی پیشی جسته است. به عبارت دیگر، آنهایی که از ثروت موجود خود پول میسازند، سهم رو به رشدی از ثروت جهانی را از آن خود مینمایند، نه آنهایی که از نیروی کار خود پول کسب می کنند.

پیکتی توضیح میدهد که این امر نه به لحاظ اجتماعی قابل توجیه است، و نه از زاویه اقتصادی.

“ثروت میتواند رشد کند و خود را فراتر از هر حد معقول و ورای هر توجیه منطقی ممکن از نظر اجتماعی، قرار بدهد.” او میگوید لذا “کارآفرینان خواهان آنند که نه تنها  در عرض چند نسل، بلکه حتی در طول یک عمر، به مالکان دارای درآمد ثابت تبدیل بشوند. با در نظر گرفتن اینکه میانگین طول عمر نیز افزایش می یابد.”  

این چنین دیدگاهی با یافته های اخیر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه – OECD و صندوق بین المللی پول – IMF همخوانی دارد، امری که زنگ خطر تأثیرات مخرب نابرابری در رشد اقتصادی را به صدا در آورد.

ده میلیاردر تیپیک که در استان بی سی در صدر ثروتمندان قرار دارند، ۵۸۴۵ بار ثروتمندتر از یک خانواده تیپیک در بی سی هستند.

مسائل عدیده ای در رابطه با مقوله نابرابری ثروت در بی سی وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند – در واقع ۲۵ میلیارد دلیل باید مورد توجه قرار بگیرد. این رقم معادل ارزش خالص دارایی ثروتمندترین ۱۰ خانواده بریتیش کلمبیا می باشد.  آنها با یکدیگر دارای همان اندازه ثروت می باشند که ۱.۳۲ میلیون نفر اقشار پائینی بریتیش کلمبیایی، یعنی بیش از یک چهارم جمعیت استانی رویهمرفته دارند.  در واقع ۱۰ میلیاردر تیپیکی که در صدر هستند، ۵۸۴۵ بار ثروتمند تر از خانواده های متوسط تیپیک بی سی می باشند.

یک لحظه عمیق تر شویم.

ما این ارقام در مورد دارایی ثروتمندترین ۱۰ خانواده بی سی را با استفاده از اطلاعات مندرج در مجله کسب و کار کانادا و داده های نظرسنجی امنیت اقتصادی توسط مرکز آمار کانادا، جمع آوری کردیم. (این تجزیه و تحلیل به دنبال یک گزارش کشوری منتشره توسط Canadian Centre for Policy Alternative – CCPA در اوایل سال جاری بود: بررسی تمرکز میزان ثروت در میان ۸۷ ثروتمندترین خانواده کانادا.) 

مجله کسب و کار کانادا سالانه یک شماره ویژه در مورد “غنی ترین مردم کانادا” انتشار میدهد که ارزش خالص دارایی ۱۰۰ خانواده ثروتمند در صدر سطح کشور را گرد هم می آورد.  نظر سنجی امنیت اقتصادی بطور دوره ای توسط مرکز آمار کانادا صورت میگیرد و داده های نظرسنجی ۲۰۱۶ آخرین اطلاعاتی است که در دسترس میباشد.

همانگونه که اشاره شد ثروتمندترین ۱۰ خانواده در صدر ثروتمندترین در استان بی سی رویهمرفته دارای ۲۴٬۹ میلیارد دلار ثروت خالص می باشند. میانگین ارزش خالص دارایی خانواده تیپیک بریتیش کلمبیا (“میانگین” ، درست در وسط توزیع ثروت) ۴۲۹٬۴۰۰ دلار میباشد. در مقابل، میانگین ارزش خالص  ثروت ۱۰خانواده میلیاردر ۲.۵۱ میلیارد دلار است.

بعلاوه، هر یک از این ۱۰ خانواده ثروتمند،ارزش ثروت خالص خود را بین سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ بطور متوسط ۲۹۹ میلیون دلار افرایس داده اند که سهم بقیه خانواده های بی سی، حتی آنها که نسبتا مرفه هستند را کوچک مینماید. (به ارقام نمودار پائین توجه کنید) کل ثروت ده خانواده ثروتمند در صدر، در این دوره به رقم حدودا سه میلیارد دلار رسید.  

میانگین ارزش خالص پائین ترین میزان در سال ۲۰۱۶ در واقع منفی است (۱۷۰۰- دلار)، اما این رقم، نمودار یک رشد از سال ۲۰۱۲ می باشد (۸۶۰۰- دلار)

 

۱۰ خانواده صدر ثروتمندان بریتیش کلمبیا چه کسانی هستند؟

۱۰ خانواده صدر ثروتمندان بی سی شامل برخی اسامی آشنا و برخی اسامی غیر آشنا می باشد – به جدول زیر توجه کنید.

غنی ترین خانواده های بی سی علاوه بر دارایی مفرط خود، چیزهای مشترک دیگری هم دارند.

اول، آنها بیشتر ثروت خود را ارث برده اند. ۷ تن از ۱۰ ثروتمند، نسل دومی و یا نسل چندمی هستند، یعنی اینکه آن میلیاردها دلار دارایی، بخودی خود حاصل کار سخت یا موفقیت کسب شده نمی باشد. آنها نتیجه امتیاز برای کسانی است که بنا به ضرب المثلی با قاشق نقره ای در دهان متولد شده اند.

دوم، تمام آن ۱۰خانواده ثروتمند در صدر، سرمایه گذاری های قابل توجهی در املاک و مستغلات و یا توسعه املاک دارند (بعضی بسیار بیشتر از دیگری) . چندین خانواده، ثروت اولیه خود را از طریف املاک و مستغلات و توسعه آن کسب کرده اند در حالیکه برخی دیگر فقط سرمایه گذاری جانبی در این بخش دارند.

چرا نابرابری مفرط در ثروت اهمیت دارد؟

برخی میگویند این نابرابری ثروت امری برای نگرانی نیست، و اینکه طرح نگرانی در مورد آنها از روی حسادت است، و یا اینکه این چنین نابرابری ای اجتناب ناپذیر می باشد.

نابرابری مفرط اجتناب ناپذیر نیست و پیامدهای مهمی دارد.

اولا یادآوری می کند که ما یکی از ثروتمندترین جوامع در دنیا هستیم. اغلب به ما گفته شده است که مقابله فوری با مشکلاتی مانند بحران آب و هوا، بحران مسکن قابل وصول، یا مقابله با فقر و بی خانمانی، بسیار پرهزینه است. استان ما در واقع به غایت ثروتمند است، اما ما اجازه داده ایم که تنی چند ثروتمند، این ثروت را انباشت کنند.  ما راه حل های زیر را در رابطه با این موضوع ارائه میدهیم.   

شواهد بین المللی نیز نشان میدهد که نابرابری برای جامعه تباه کننده بوده و با عواقب اجتماعی منفی مرتبط است. این تحقیق نشان میدهد که در کشورهای با نابرابری بیشتر در درآمد، احتمالا طول عمر کوتاه تر بوده، وضعیت سلامت بدتر است، نرخ جرایم بالاتر و سطح اعتماد اجتماعی پائین تر می باشد.  این عواقب، به تناسب درآمد پائین تر، بدتر میشود – نه فقط برای فقرا –  و مبین این امر است که نابرابری برای همگان، از جمله برای افرادی که در موقعیت بهتری هستند نیز بد می باشد.   

نابرابری همچنین انسجام ساختار اجتماعی را بر هم میزند.

در سرتاسر دنیای توسعه یافته،  اعتماد عمومی به نهادهای سیاسی و “طبقات سیاسی” رو به کاهش است.  بی ثباتی سیاسی، در کنار جنبش های پوپولیستی راست، که نجات طبقه متوسط را از طریق قربانی کردن گروه های ضربه پذیر وعده میدهند، رو به اوج می باشد. چنانچه برنامه ای جسورانه در مقابله با نابرابری های شدید در ثروت و قدرت، در پیش گرفته نشود، نیروهای سیاسی خبیث تر آماده اند تا خلاء را پرکنند.

 

در مورد نابرابری مفرط ثروت چه میتوانیم بکنیم؟

سیاست های عمومی، رشد و تداوم نابرابری ثروت را اغلب بطور قابل توجهی بدتر کرده است به جای اینکه بهتر کند.

استان بی سی در طی دو دهه اخیر شاهد فرسایش قابل توجهی در عدالت مالیاتی و سیستم مالیاتی کانادا بوده است که برای درآمد حاصل از سرمایه در مقابل درآمد ناشی از کار، امتیاز قائل است. بطور مثال، نرخ مالیات بر سود سرمایه، نصف نرخ مالیات بر درآمد حاصل از کار می باشد و سود سهامی که به شرکای شرکت های کانادایی پرداخته میشود، شامل معافیت مالیاتی سخاوتمندانه ای میگردد.  کانادا تنها کشور جی ۷  است که فاقد قانون مالیات بر ارث می باشد، امری که اجازه میدهد ثروت های عظیمی از یک نسل به نسل دیگر انتقال یابد.  

CCPA خواستار بستن ۴۵ درصد مالیات بر ارث بیش از ۵ میلیون دلار گردید، امری که کانادا را با سایر کشورهای جی ۷ در یک سطح قرار خواهد داد. تقریبا فقط  ۱.۸درصد از خانواده های استان بی سی دارای ثروت خالص بیش از ۵ میلیون دلار می باشند. این نوع مالیات بر ارث، هم در سطح کشوری نابرابری را کاهش میدهد و هم سالانه ۲ میلیارد دلار می افزاید که میتواند در سرمایه گذاری عمومی حیاتی که همگی از آن منفعت ببرند، مورد استفاده قرار بگیرد.  سرمایه گذاری در بخش های خدماتی مانند بهداست، آموزش و پرورش، مراقبت از کودک و تهیه مسکن، برابری را بخوبی تأمین نموده، نیازهای همه افراد را عملا و بطور مؤثری برآورده میکند، زمینه های اجتماعی را همسطح کرده و ما را به هم پیوند میدهد.  

CCPA همچنین طرح مسدود کردن بسیاری از روزنه های مالیاتی را ارائه داد، روزنه هایی که شدیدا به سود ۱۰درصد ثروتمند ترین افراد کانادا  می باشند.  از جمله برخورد ویژه به درآمد حاصل از سرمایه.  این طرح هر سال میلیاردها دلار بیشتر در سطح کشور و استان تأمین میکند.  

ما در استان بی سی مدتهاست که خواهان سیستم مترقی مالیات بر دارایی هستیم که داراترین ها را ملزم به پرداخت مالیات بیشتری می نماید. انجام این کار، سیستم مالیاتی ما را عادلانه تر میسازد – بخصوص زمانیکه افزایش ارزش زمین های شهر توسط همه ما بطور جمعی صورت گرفته است (از طریق سرمایه گذاری عمومی در زیرساخت هایی چون پارک، مدارس و حمل و نقل). امسال دولت استانی قدم های مهمی برداشته است که به اختصاص بیشتر این ارزش افزوده بر زمین به کالاهای عمومی، کمک خواهد کرد.  از جمله مالیات بر خانه های خالی از سکنه و افزودن مالیات بر املاک مسکونی با ارزش بیش از ۳ میلیون دلار. این مالیات های جدید فقط ۱ تا ۲ درصد ثروتمند ترین صاحبان املاک و مستغلات را مورد هدف قرار داده و از آنها میخواهد که مالیات بیشتری بپردازند. در حالیکه برای مقابله با نابرابری در دارایی املاک و مستغلات در بی سی، کار بیشتری ضروری است تا سیستم مالیات بر دارایی، در طراز با یک سیستم مترقی تغییر شکل یابد.       

در مجموع، توصیه های ما راه درازی در پیش دارد تا سطوح مخرب تمرکز دارایی در این استان و کشور را کاهش دهد. ضروری است ما برای یافتن راه خروج از لحظات سیاسی مخوف رو به افزایش در سرتاسر دنیا، قاطعانه برعلیه نابرابری مفرط اقدام کنیم.  امری که فرصتی است برای بازپس گیری کنترل و مهار ثروت عظیم ما در راه منافع مشترک.

منبع : www.policynote.ca

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: