UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

تصویر واقعی “جی هفت”؛ “شش زیر یک”

تصویر واقعی “جی هفت”؛ “شش زیر یک”

[perfectpullquote align=”full” bordertop=”false” cite=”” link=”” color=”” class=”” size=””]اینکه در ابتدا گفته شد همه هفت عضو گروه بیانیه پایانی را امضاء خواهند کرد و بعد هم ترامپ به بهانه “بی نزاکتی” نخست وزیر کانادا “جاستین ترودو” با یک توئیت به نماینده خود دستور داد امضای آمریکا را از زیر بیانیه بردارد، تجلی همین واقعیت است. [/perfectpullquote]

برگزاری اجلاس “جی هفت” در روزهای ۸ و ۹ ژوئن در شهر “کبک” کانادا تصویر واضح و روشنی از بروز اختلاف در بین هفت قدرت بزرگ جهان سرمایه داری معاصر بود. هر چند که ظاهرا شش کشور از این جمع در قبال رئوس مسائل مورد مذاکره از جمله “نظام اقتصاد جهانی”، “پرونده هسته یی ایران موسوم به برجام”، “مبارزه با تروریسم و افراط گرایی”، “حفاظت از محیط زیست و مقابله با تغییرات اقلیمی و آلودگی دریاها” و “موضع همسو در مورد کره شمالی” توافق و مواضع مشترک داشتند اما آن امیدواری که می پنداشتند با قول امضای “دونالد ترامپ” رئیس جمهوری آمریکا کسب کرده اند، چند ساعت بعد از ترک اجلاس از طرف وی با یک “توئیت” چون یک حباب ترکید. اصولا نشست های گروه هفت کشور صنعتی در دوره‌های مختلف بازتاب دهنده شرایط عینی در حوزه ژئواکونومیک و ژئوپلتیک بوده است و در این نشست ها فقط حول برنامه و هماهنگی های لازم توافقاتی انجام می گیرد. به همین دلیل در چنین نشست ها و دیدارهایی در بین رهبران پرقدرت جهانی معمولا جایی برای تغییر و پیاده سازی یا توافق حول “مناسبات جدید” نخواهد بود. در شرایطی که نظام جهانی هم اکنون در بدترین وضعیت “آنارشیک” قرار دارد و “کسب منافع” بین هژمون‌های بین‌المللی در یک راستا نیست، از ابتدا هرگونه امید برای توافقات اصولی تا حدود زیادی غیر واقع بینانه تلقی می‌شد. از آنجا که برآمدن پدیده جدیدی به عنوان “ترامپیسم” در آمریکا محصول یک اتفاق و شانس نبوده است و در واقع “دولت پنهان” در آمریکا به واسطه افول هژمونی در دو دهه اخیر به این نتیجه رسیده بود که مناسبات کنونی تامین کننده منافع و تثبیت هژمونی این کشور نیست، بازگشت واشینگتن به نظریه “ناسیونالیسم اقتصادی” که در دهه هفتاد میلادی توسط “جان کانللی” وزیر خزانه داری آمریکا در دوران ریاست جمهوری “ریچار نیکسون” مطرح شده بود، دوباره به سیاست محوری دولت آمریکا تبدیل شده است. در چارچوب این سیاست که توسط “پل ولکر” رئیس خزانه‌داری نیویورک به صراحت عنوان شده بود “میان برقراری تعادل در یک نظم با ثبات جهانی و خواست آزادی عمل در پهنه‌ی سیاست ملی، آمریکا دومی را برمی گزیند” هم اکنون که روند گلوبالیزاسیون به زیان این کشور جریان دارد ظاهرا دولت ترامپ مصمم به اجرای این تئوری می باشند.   

جاستین ترودو و دونالد ترامپ در گروه جی ۷ – کبک، کانادا

                                                                                   

تمام آن اتفاقاتی که طی دو روز در نشست کانادا رقم خورد را باید در همین چارچوب نگاه کرد و از حدس و گمان‌های انتزاعی یا بروز اتفاقی بودن بر اساس روحیه دمدمی مزاج ترامپ اجتناب جست. اینکه در ابتدا گفته شد همه هفت عضو گروه بیانیه پایانی را امضاء خواهند کرد و بعد هم ترامپ به بهانه “بی نزاکتی” نخست وزیر کانادا “جاستین ترودو” با یک توئیت به نماینده خود دستور داد امضای آمریکا را از زیر بیانیه بردارد، تجلی همین واقعیت است. این بهانه جویی ترامپ در شرایطی عنوان می شود که نخست وزیر کانادا به صراحت گفته است تمام آنچه من گفته ام قبلا در مذاکرات رو در رو با ترامپ عنوان شده بود و هیچ چیز جدیدی مطرح نشده است، نشان می دهد که سیاست کلان واشینگتن تابع تصمیات خلق الساعه نبوده و یک طرح از قبل تدوین شده بوده است. در این نشست نوع برخورد دونالد ترامپ با متحدین خود در اجلاس هفت کشور صنعتی که از همان ابتدای پرواز به کبک در کانادا با طرح “بازگشت روسیه به این گروه” همه ی دیگر اعضاء را به عکس العمل سلبی وادار کرد (در حالی که همین دولت ترامپ در جریان قضیه مسمومیت سرگئی اسکریپال که هرگز هم دست داشتن روسیه در آن اثبات نشد شدیدترین واکنش تنبیهی را انجام و بیش از ۶۰ دیپلمات روسیه را از کشور اخراج کرد) نشان داد که حضور وی در نشست به نوعی تنها ارعاب گرایانه جهت بر هم زدن فضای مذاکرات است. این در حالی بود که بلافاصله بعد از اعلان ترامپ جهت بازگشت روسیه به گروه جی ۷ وزیر امور خارجه روسیه “سرگی لاوروف” اعلان کرد که این کشور قصد بازگشت به این گروه را ندارد و ترجیح می دهد که تلاش خود را صرف “گروه بیست” کند. حتی خروج زودتر از موعد دونالد ترامپ از اجلاس کبک به بهانه دیدار با رهبر کره شمالی در سنگاپور هم با توجه به دو روز تفاوت زمانی پایان نشست با این دیدار بیشتر نوعی نادیده گرفتن و دهن کجی به دیگر رهبران جی ۷ تلقی می شود.                    

هم اکنون برای دیگر کشورهای عضو گروه جی ۷ و حتی نظام حاکم بر جامعه بین المللی هیچ تردیدی نیست که دولت ترامپ به سیاست “کشتی های توپدار” در شرایطی که حتی در بین اعضای اتحادیه اروپایی نیز یک توافق کامل و اراده جهت دفاع از موقعیت خود وجود ندارد، بازگشته است. هر چند که شش عضو دیگر گروه ظاهرا در نشست پایانی خود حول مسائل اساسی اتفاق نظر داشته اند اما با توجه به نبود اراده لازم جهت مقاومت در برابر سیاست های “تحمیلی” دولت ترامپ به نظر نمی رسد که آنان در چنین وضعیتی بتوانند در مقابل وی ایستادگی کنند. تضاد منافع کنونی بین اروپاییان و کانادا با آمریکا بدون تردید می تواند به یک “جنگ تجاری” تبدیل شود اما تا زمانی که این کشورها به صورت متحد و در همکاری با محور چین – روسیه به طرف چندجانبه گرایی در نظام بین‌المللی حرکت نکنند بدون شک فاقد پتانسیل لازم جهت خنثی سازی منویات واشینگتن خواهند بود. از طرف دیگر به نظر می رسد که اروپاییان هنوز چشم امیدی به انتخابات کنگره آمریکا در ماه‌های آتی دارند تا با پیروزی دمکرات‌ها در این انتخابات سیاست مهار ترامپ در همان آمریکا به نتیجه برسد و به همین دلیل تا آن زمان دست به حرکت جدی و بازدارنده نخواهند زد و تنها به واکنش‌های سطحی هم چون بستن تعرفه‌های تلافی جویانه بر کالاهای آمریکایی بسنده می کنند. بدون تردید نشست جی ۷ در کانادا یک شکست کامل برای این مجموعه بود و به خوبی نشان داد که تضاد منافع بین اجزای تشکیل دهنده این گروه تابع بروز تحولاتی است که حتی فراتر از موقعیت کنونی آمریکا، در شرایطی که قدرت های نوظهوری چون چین، روسیه، هند، برزیل، مکزیک به میدان آمده اند دیگر تعیین کننده نظم جهانی نخواهد بود. بعد از توئیت دونالد ترامپ برای پس گرفتن امضای خود در زیر بیانیه پایانی نشست، خروجی این اجلاسیه تنها برای درک اختلافات و روند تحولات آینده در حوزه مناسبات بین المللی قابل اعتناء خواهد بود و شاید هم تلنگری باشد برای دیگر قدرت ها که تنها راه برون رفت از موقعیت نامناسب فعلی رفتن به سوی تنظیم یک نظام چندقطبی در عرصه بین‌‌المللی خواهد بود و گرنه یکجانبه گرایی آمریکایی حتی متحدین اروپایی خود را نیز به عنوان شریک به رسمیت نمی شناسد.                                                  

۲۰/۳/۹۷            

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامه‌نگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیل‌گر سرشناس ایرانی در حوزه‌ی مسایل سیاسی و بین‌الملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شده‌است.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: