UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

حقوق بشر؛ امانتی در دست دولت‌ها

حقوق بشر؛ امانتی در دست دولت‌ها

گزارش روزنامه «اعتماد» از نشست کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای مرکز

Human Rights

حصر خانگی، بیش از هزار روز، به استناد کدام حکم؟ بسیاری از کارهایی که بعد ازحوادث تلخ ۲۲ خرداد رخ داد، اصولا شرایط را سخت کرده است. اقلیت‌ها، زنان… وقتی داستان کهریزک رخ داد، من یادم است که وقتی کار بالاتر گرفت، آقای مرتضوی گفتند که من آن موقع اصلا نبودم، مرخصی بودم. امروزه توسط رییس پلیس گفته می‌شود که ایشان مجرم است.

 حقوق بشر مثل چهارراهی است که حقوقدانان، جامعه شناسان و اقتصاددانان و سیاسیون را می‌تواند دور یک میز بنشاند. این اتفاق در کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای مرکز اتفاق افتاد. این‌بار شاید از صحبت‌های تئوریک و فلسفه حقوق خبری نبود و حضور سخنرانانی که مدام با روزنامه‌ها و رسانه‌ها در ارتباط هستند موجب شد این‌بار به مساله حقوق بشر کمی عینی‌تر پرداخت شود.

کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای مرکز، مصادف با روز جهانی حقوق بشر، در حضور حقوقدانان و وکلای برجسته‌یی، این روز را پاس‌داشت. سخنرانان همایش دکتر محمد هاشمی حقوقدان، دکتر مهرپور استاد دانشگاه، دکتر حمیدرضا جلایی‌پور، جامعه‌شناس و دکتر صادق زیباکلام از استادان علوم سیاسی بودند. از حاشیه‌های این همایش، حضور فعالان حقوق بشر در طول سالیان اخیر ازجمله نسرین ستوده، محمد علی دادخواه، نرگس محمدی، معصومه دهقان و مرضیه رحیمی بود و در کنار این چهره‌ها، دکتر افتخار جهرمی، دکتر میرمحمد صادقی، دکتر صالح نیکبخت و چهره‌های دیگر حقوقی هم در مراسم حضور داشتند.

 دکتر محمد هاشمی: (رییس کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای مرکز)

 حقوق بشر نزد دولت‌ها مثل امانت است

 در رابطه با حقوق بشر صحبت خواهم کرد اما پیش از آن عرض می‌کنم که کانون وکلای مرکز به این دلیل که یک نهاد مدنی و مستقل است پیرامون ترویج حقوق بشر گام برمی‌دارد که بیش از ۱۰ سال است که تحت نظارت هیات‌مدیره در حال فعالیت است. بعد از انقلاب ما شاهد یکی از ناگواری‌ها درباره سقوط استقلال کانون وکلا بودیم که یکی از قدم‌های موثر در بازیافت این استقلال را کمیسیون حقوق بشر برداشت. تاریخ حقوق بشر با جنگ‌ها و ناگواری‌ها اتصال پیدا کرده است. منابع بین‌المللی همواره یکی از استنادات‌شان به منشور کورش کبیر بوده است و به هر حال بازتابی که منجر به ترویج حقوق بشر شده است، ناخجستگی‌های ناشی از جنگ‌ها بوده است که آخرین آن جنگ جهانی دوم بوده است که جهان را به آتش کشید؛ پس از آن وجدان‌ها بیدار شد تا جایی که عده‌یی روشنفکران در کنار هم پس از تاسیس سازمان ملل متحد جمع شدند که ماحصل آن امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر بود. من استنباط خودم را عرض می‌کنم و می‌خواهم بگویم این سالگرد نوعی نوروز است و اتفاقا دعای «یا مقلب القلوب و الابصار… » کاملا به بحث حقوق بشر می‌خورد. بنابراین امروز را باید نوروز حقوق بشر نامید و در راه بهار علمی، درست گام ‌برداریم. باید این روز را با قلبی پاک پاس بداریم. این مساله جنبه فرهنگی دارد و باید در این راستا گام‌های هنجاری و ساختاری لازم را‌برداریم. این موضوع اساسی است می‌خواهیم این تنها یک مراسم سالگرد نباشد بلکه یک استارت برای توسعه این اندیشه که فی‌الواقع پاسداشت همان ارزش و کرامت والای انسان است، باشد. در این خصوص ضمن آنکه دولت‌ها خود را نماینده مردم می‌دانند باید از این امانت پاسداری کنند.

جالب است که قانون اساسی ما گام مثبتی برداشته است و فصل سوم این قانون، اختصاص به حقوق ملت دارد که نکات جالبی در این راستا دارد که در اصل ۹ می‌گوید هیچ مقامی حق ندارد آزادی‌های مشروع را حتی با وضع قانون سلب کند. یعنی شهروندان این حق را دارند که قوانین ناخجسته‌یی که تحدید‌کننده حقوق انسانی است را قبول نکنند؛ حق مانند ناموسی است که باید از آن پاسداری شود. علاوه بر حکمرانان، مردم باید در جهت توسعه انسانی و احقاق حقوق فردی گام بردارند. نباید محدود به جشن باشد، به همین جهت من به عنوان یک شهروند درخواست اقدامات لازم را دارم و در این خصوص، دولت جدید با شعاری که درباره تدوین منشور حقوق شهروندی داده است، مبادرت فرمود به تدوین منشور حقوق شهروندی. شعار در کشورهای جهان سومی زیاد است و شعار وقتی جنبه عملی پیدا می‌کند که به مرحله شعور برسد. فکر انتقال داده می‌شود اینجاست که باید به حقوق بشر به عنوان ناموس نگاه کنیم. حقوق بشر حق انسانی است. ذکر خیر و پاسداشت دو چهره در اینجا لازم است، یکی نلسون ماندلا در سطح جهان و دیگری کاظم معتمدنژاد در سطح ملی. داستان ماندلا را همه می‌دانند ولی درک او دشوار است. ماندلا در اعمال و رفتار مدنی و انسانی خودش نام نیک را به جای گذاشت و آنچنان این فضای برابرخواهانه را به جای گذاشت که نام نیکش تا همیشه به یاد خواهد ماند. از دیگر خصایص او این بود که قدرت را ارث شخصی‌اش ندانست و از آن استبداد ظالمانه‌یی که قدرت طولانی مدت علت آن است، دوری کرد. شخصیت بعدی، جناب دکتر کاظم معتمدنژاد که استاد علم ارتباطات است که دقیقا پیامش حقوق بشری است. چون از مهم‌ترین اندیشه‌های حقوق بشری، آزادی در اندیشه و فکر است و از اساتید محترم حقوق بشر می‌خواهیم مطالب ایشان را به عنوان یک شاهد در کلاس‌های درسی بیاورند.

 دکتر حسین مهرپور: (مشاور هیات پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی)

 اعلامیه حقوق بشر مخالفتی با مذهب ندارد

 امروز از یک طرف شصت و پنجمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌شود که تاثیر بسیار زیادی در جامعه انسانی داشته است و از سویی تولد امام موسی کاظم(ع) است که یکی از قربانیان حقوق بشر بوده‌اند. من هم می‌خواهم یادی از نلسون ماندلا کنم به عنوان اسطوره بدترین نقض حقوق بشر، به ویژه بعد از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر. مبارزاتش یک طرف، مشی انسانی و بزرگ منشی‌اش هم یک طرف است. اعلامیه جهانی حقوق بشربعد از جنگ جهانی دوم و تلاش برای برقراری صلح، در جهت احیای حقوق انسان‌ها به صورت فراگیر و جهانشمول تدوین شد، این اعلامیه ناظر به امور دنیوی است و حیثیت انسان و برخورداری همه افراد انسانی از آزادی، کرامت و منع تبعیض مشخصا تبعیض بر اساس نژاد، عقیده و جنس را مدنظر دارد. اعلامیه براساس این ملاک‌ها تصویب شد و تکیه این مساله هم به این است که قابل اجرا و درک برای همه است و جنبه جهانشمولی و اجرا برای تمام افراد دارد. این به عنوان آرمان مشترک جامعه انسانی بیان شده است و این جنبه جهانشمولی تا جایی است که در این اعلامیه برای بیان این حقوق، نامی از اینکه خداوند این حقوق را به انسان داده است و موهبتی است الهی، نبرده شده است. به نظر بنده، این به معنای این نیست که اعلامیه و تدوین‌کنندگان آن با مذهب مخالف بودند بلکه رسالت خودش را ترویج مذهب نمی‌داند و همواره عنایت به این داشته است که اصول به گونه‌یی بیان شود که همه آن را بپذیرند، چه کسانی که خدا را قبول دارند و چه کسانی که ندارند. همه خودشان را زیر چتر این حقوق انسانی ببینند. به نظر من هم اعلامیه از نقطه نظر دین و مذهب باید لابشرط بدانیم نه بلاشرط. به این ترتیب، ملاحظه می‌شود با مقدمه این اعلامیه، آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل اعلام می‌کند تا جمیع مردم به آن گوش سپارند. گاهی بازگشت به این متن‌ها فایده نیست. ماده یک می‌گوید همه افراد با هم برابرند و آزاد.

 اعلامیه حقوق بشر، اعلامیه است، معاهده و سند الزام‌آور نیست و باید در جهت فرهنگ‌سازی و اجرایی کردن آن تلاش شود. عده‌یی درصدد بودند پیش از تصویب این اعلامیه، سند الزام‌آوری تصویب شود که افراد شکایات بین‌المللی خود را در آنجا مطرح کنند اما به این نتیجه نرسیدند و گفتند این مواد انسانی به صورت اعلامیه اعلام شود. این اعلامیه تنها اعلام آزادی‌ها و حقوق اساسی بشر است. به هر حال، مفاد این اعلامیه مقبولیت بسیاری پیدا کرد و حتی مورد تایید مذهبیون قرار گرفت. شهید مطهری درباره این اعلامیه بیان می‌کند که این اعلامیه چون براساس احترام و آزادی و مساوات تنظیم شده و برای احیای حقوق بشر تنظیم شده است، مورد تایید هر انسانی است. در دین اسلام، انسان، حقوق انسان، آزادی و مساوات آنها نهایت ارزش و احترام را دارد و نویسندگان این اعلامیه مورد ستایش ما هستند. روح و اساس اعلامیه حقوق بشر این است که انسان از یک نوع حیثیت، برابری و روح تشکیل شده است که این روح مورد تایید اسلام است. بنابراین اعلامیه حقوق بشر طبق گفته‌های ایشان، بیگانگی با موازین مذهبی ما راندارد. نباید نسبت به این اعلامیه بی‌مهری شود. خود اعلامیه با این موازین علاوه بر اینکه باید نشر شود، نقش دولت‌ها برای تحقق این موازین را مشخص می‌کند. این مهم است که همواره موازین حقوق بشری را ملاحظه کنند و نسبت به مردم رعایت کنند؛ دولت‌ها باید به مسوولان خود آموزش دهند این موازین را و دولت‌ها باید به گونه‌یی مسوول شناخته شوند و آن را عملیاتی کنند و پاسخگو باشند و بهترین راه، التزام قراردادی دولت‌هاست. دولت‌ها باید خود را وادار به پذیرش کنند و دولت‌ها به تعهد قراردادی خود پایبند باشند. کمیته حقوق بشر نهاد نظارتی هم دارد که دولت‌ها موظف به ارائه گزارش هستند. نمی‌گویم ضمانت اجرای قوی دارد ولی می‌تواند الزام‌کننده باشد. دولت‌های اسلامی که بر مبنای ایدئولوژی اسلامی پایه شده‌اند، به نظر من از یک سو به جهات موازین اسلامی و تعهدشان به رعایت این موازین، شرعا موظف به رعایت هستند. حقوق را طبق اصل ۵ خداوند داده است و هیچ فردی نمی‌تواند این حق را از او بگیرد. حکومت اسلامی باید به عدل رفتار کند. طبق اصول قرآنی، دولت باید به عدل و انصاف با مردم رعایت کند. از سوی دیگر به لحاظ پذیرش، دولت‌ها موظفند موازین حقوق بشر را رعایت کنند و پاسخگوی رفتار خود باشند. دولت جمهوری اسلامی ایران هم تا الان نسبت به برخی از این معاهدات بین‌المللی متعهد است و امضا کرده است، دو میثاق را پذیرفته، همین طور کنوانسیون حقوق کودک را با شرط قبول کرده است. به هر حال تعهدات شرعی و بین‌المللی دارد؛ ما امیدواریم به ویژه الان که دولت جدید شعار داده است، سند داده و عنوان کرده است که حقوق شهروندی به معنای این است که حقوق اساسی را باید برای همه مردم به رسمیت بشناسیم و شهروند و بشر باید برخوردار از این حقوق باشند و برای این برخورداری نیاز داریم در برخی قوانین، آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها اصلاح شود و در رویه اجرایی و قضایی اصلاحاتی صورت بگیرد و وکلای محترم دادگستری هم نقش بزرگی در دفاع از حقوق بشر دارند. حکومت هم در این راستا وظیفه مهمی دارد.

 حمیدرضا جلایی پور: (استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران)

حقوق بشر اگر در کشور نقض شود، نمی‌توان به وفاق اجتماعی رسید

 من هم علاقه دارم، یادی از ماندلا، نماد انسانی حقوق بشر در شرایط سخت نژادپرستی کنم. قبل از شروع بحث عنوانم را دقیق‌تر توضیح می‌دهم، مختصات یا مشکلات محیط سیاسی واجتماعی جامعه برای حاملان حکومت قانون و بشر. لذا دوستان می‌دانند که چون من رشته‌ام جامعه‌شناسی است، از دید جامعه‌شناسی بیان می‌کنم. حرف من این است که جامعه ما یک جامعه امروزی و مدرن است و در این جامعه نیروهای سیاسی باقدرتی هستند که اصول کشورداری را به بازی می‌گیرند و عده‌یی از محققان این وضعیت را به منش ایرانیان و دی‌ان‌ای آنان منتسب می‌کنند. من این شرایط را به دلایل دیگری می‌دانم. اینکه من می‌گویم جامعه ایران یک جامعه مدرن و معاصر است، به این دلیل است که امروزی شدن به این معناست که جامعه انسانی در یک جا متمرکز شده است و اینجا مقتضیاتی دارد و روابط هم متمرکز شده است، جامعه مدرن یعنی جامعه شهری، اصولی دارد که با این اصول نمی‌توان بازی کرد، تعابیر غربی و شرقی غلط است. الزاماتی دارد که نمی‌توان با الزامات همراه نشد، جامعه ایران نسبت به قبل مدرن‌تر است. با توجه به این شرایط اداره شهر‌ها اصول اولیه‌یی دارد و همه این را می‌دانند اما با این اصول بازی می‌شود و هزینه زندگی بالا می‌رود، خصوصا برای کسانی که دغدغه قانون و حقوق بشر دارند. چند اصل را نام می‌برم: ۱) در جوامع پیچیده شهری بخش خصوصی اقتصاد لازم است، با اقتصاد دولتی نمی‌توان اداره کرد. با موسسات شبه دولتی هم نمی‌توان این کار را کرد. در کشور ما قرار بود اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، یک انقلاب اقتصادی بکند که نکرد. هنوز این اصل مخدوش می‌شود و لذا زندگی مشکل می‌شود. اصل دوم که بسیار بدیهی است، این است که در کشور ما قبول شده است که حاکمیت مردم برقرار شود، انتخابات برقرار شود، مگر می‌شود بدون یک رقابت انتخاباتی علمی این کار را کرد؟در کشور ما دستگاه‌های رسمی تبلیغاتی تبلیغ می‌کنند که عضویت در احزاب یک ضدارزش است و در این کشور عضو مافیا شدن باارزش‌تر از عضویت در حزب است. سرمایه تشکل‌یابی کار سختی است و هر جامعه‌یی نمی‌تواند این کار را بکند، در تریبون‌های رسمی تشکل‌های رسمی محکوم می‌شود و رسما گفته می‌شود که جامعه مسجد و تکیه دارد، حزب می‌خواهیم چه کار؟نظام رقابتی حزبی اصل انتخابات پویا در کشورهاست، نمی‌توان بیخودی افراد را ‌برداریم و مدیریت را به دست‌شان بدهیم، مثل تجربه هشت ساله اخیر، نکته دوم اینکه احزاب باید فعال باشند برنامه‌های انتخاباتی داشته باشند و مردم به آن حزب رای دهند، نکته سوم اینکه روابط شهری پیچیده است و نمی‌توان به راحتی کنترل کرد، پلیس تا اندازه‌یی می‌تواند کنترل کند، گشت ارشاد هم نمی‌تواند، یک اصل طبیعی کنترل که بی‌خرج هم هست، عرصه عمومی نقد و بررسی است، یعنی همین کسانی که در جامعه زندگی می‌کنند، باید بتوانند نقد کنند، عرصه عمومی نقد و بررسی در ایران فوق‌العاده پرهزینه است، مطبوعات آزاد، اجتماع آزاد می‌خواهد. اگر این عرصه کار کند، چشم دولت باز می‌شود، متاسفانه این عرصه در ایران ناامن است نه اینکه وجود نداشته باشد. نکته چهارم هم یک اصل بدیهی اولیه است، اصل استقلال دانشگاه‌ها، مگر می‌شود یک گروه بنشینند و افراد را تعیین کنند، رییس دانشگاه را تعیین کنند، این دانشگاه دیگر حتی دفاع از حقیقت هم نمی‌تواند بکند و تبدیل به دبیرستان می‌شود. مگر می‌شود عده‌یی برای حوزه علمیه آخوند بیاورند؟در دانشگاه هم نمی‌شود، به نظر من خیلی نگران‌کننده است، اینکه عده‌یی عضو هیات علمی شوند بدون انتخاب. اصل بعدی این است رسالت آموزش و پرورش به درستی انجام شود. رسالت خانواده ندارد، مهم‌ترین رسالتش این است که باید به بچه‌ها بفهماند شهروند چیست و حقوق شهروندی چیست و این کار سختی است. آموزش و پرورش باید به بچه‌ها بیاموزد اینکه فردا آمدند به جامعه با یکدیگر مدنی رفتار کنند، این کار خانواده نیست. آموزش و پرورش باید بچه‌ها را آماده کند که با غریبه‌ها خوب رفتار کنند. نکته بعدی، این است که اجماع و رفاه و همبستگی چگونه باید در کشور ما صورت بگیرد؟ وفاق اجتماعی حول ارزش‌های مشترک است، باید ملاک‌ها پیدا شود. اخلاق مشترک چیست؟ همان حقوق بشر است. حقوق بشر اگر در کشوری نقض شود، نمی‌توان به اجماع رسید. این اصول از اصول بدیهی است که باید در نظام ما رعایت شود. این اصول تبادل قوا را می‌خواهد، اراده جمعی را می‌طلبد. ایرانی‌ها ضد مدنی نیستند، ایرانی‌ها اراده سیاسی می‌خواهند، خیلی چیزها اگر اراده به آن تعلق بگیرد، می‌شود. من حرف‌های ریشه‌دار تاریخی را قبول ندارم. این چند اصل یک چیز بدیهی است. اینکه چرا اراده سیاسی تعلق نمی‌گیرد به نظر من این است که یک سری اصول در انقلاب‌ها شکل می‌گیرد، انقلاب ما که بر پایه برابری و عدالت خواهی شکل گرفت و بسیار روی آن تاکید کرد و الان روی این هویت‌ها بسیار تاکید می‌کنند که به نظر من باید فراتر رفت. نکته دوم اینکه شبکه اجتماعی تامین‌کننده منافع شکل گرفته است، این است که ریشه دارد، منافع شکل گرفته است، تا کار به جاهای باریک نکشد؛ گشایش شکل نمی‌گیرد. ما شهروندانی هستیم که می‌توانیم مشکلات را با اراده سیاسی باز کنیم. جامعه ایران جامعه‌یی پویا است و منفعل نیست. تشکل‌یابی‌ها هم با وجود محدودیت، تعطیل نشده است. اقتضای زندگی شهری این را می‌طلبد، تلاش‌ها برای استقلال دانشگاه متوقف نشده است. دهه ۷۰ و ۸۰ دهه فعال شدن حاکمیت قانون و حقوق شهروندی بوده است و چند قشر هم به ترتیب هزینه داده‌اند، اول دانشجویان، دوم روزنامه‌نگاران، سوم فعالان سیاسی و چهارم وکلا بودند. اینها هزینه دادند و می‌دهند. با این سختگیری‌ها آسیب‌های اجتماعی در ایران افزایش پیدا می‌کند. پیش‌بینی نکنند، اینکه پیش‌بینی می‌کنند هزینه می‌رود بالا، موجی که در حال حاضر ایران با آن مواجه است.

 صادق زیباکلام: (استاد دانشگاه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)

 اگر قانون اساسی را رعایت می‌کردیم نقض حقوق بشر به صفر می‌رسید

 به امید روزی که در دنیا قفسی نباشد من بیشتر می‌خواهم یک مقداری درباره تضاد و تقابلی که به نظر می‌رسد در زمینه فلسفه حقوق بشر، نگاهی که آن در ایران پیدا کرده است، گاه حاکمیت اسلامی که بعد از انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمد، علت این امر بوده است. چندین شکاف به علل مختلف میان ایران و غرب پدید آمده است یکی از این مناقشات که به نظر می‌رسد رو به افزایش است، مناقشه بر سر حقوق بشر است. غربی‌ها ظرف این سه دهه همواره ما را به خاطر نقض حقوق بشر مورد مواخذه قرار داده‌اند؛ پاسخی که ما به این نقض داده‌ایم ظرف این ۳۵ سال چه بوده است؟این بوده است که غرب از حقوق بشر استفاده ابزاری و سیاسی می‌کند و مشکل ما حقوق بشر نیست، مشکل این است که ما می‌خواهیم آزاده باشیم. ما چون می‌خواهیم دادرسی‌مان بر اساس اصول و موازین اسلامی باشد و عواملی از این دست. بارها و بارها این مطالب را از مسوولان کشوری شنیده‌ایم، بنده می‌خواهم این سوال را مطرح کنم که مشکل ما در ارتباط با حقوق بشر چیست؟دلیلش به این خاطر است که قضات ما می‌خواهند بر اساس شرع نظام حقوقی را اجرا کنند یا خیر؟ من معتقدم که برعکس آنچه منظما گفته می‌شود، انتقاداتی که به ما وارد می‌شود، خیلی ربطی به اسلام پیدا نمی‌کند. اینکه دانشجویی ستاره‌دار می‌شود در جمهوری اسلامی ایران، اینکه دانشجویی به واسطه آنکه در ستاد میرحسین موسوی فعالیت می‌کرده یا طرفداری می‌کرده یا در یک راهپیمایی که غیرقانونی بوده است، شرکت کرده، وقتی این دانشجو ستاره‌دار می‌شود یا از تحصیل منع می‌شود، اینکه اگر در فوق لیسانس گزینش، او را رد کند یا اگر در دکترا اینچنین شود، بر اساس کدام قانون یک دانشجو را به دلایل سیاسی و به این دلیل که فکرش مخالف با حکومت است یا منتقد حکومت است، به استناد کدام دلیل او را منع می‌کند؟آیا در قانون اساسی اصلی وجود دارد که منع کند؟ بازداشت بدون اتهام؛ آیا اتفاق نیفتاده است که یک فرد سیاسی در جمهوری اسلامی ایران اتهامی به او وارد شده است و ماه‌ها بعد به او بگویند اتهامت این بود. گفته می‌شود که وزیر علوم به خاطر اینکه معاونانی غیرتایید شده از اطلاعات انتخاب کرده است، می‌خواهد استیضاح شود. بر اساس کدام قانون وزارت اطلاعات، رییس دانشگاه، استاندار، معاون وزیر و غیره را باید انتخاب کند. انتخابات و رد صلاحیت‌ها؛ بارها و بارها این را شنیدید که فلانی رد صلاحیت شد، اینکه به شورای نگهبان کتبا و شفاها گفته شده که چرا رد صلاحیت شده و بعضا دیده شده است که گفته است آبرویت می‌رود، به خاطر حرمت خودت نمی‌گوییم. قانونا شورای نگهبان باید از چهار مرجع بپرسد، بنده به عنوان کسی که رد صلاحیت شده در انتخابات مجلس ششم صحبت می‌کنم. وقتی داستان کهریزک رخ داد، من یادم است که وقتی کار بالاتر گرفت، آقای مرتضوی گفتند که من آن موقع اصلا نبودم، مرخصی بودم. امروزه توسط رییس پلیس گفته می‌شود که ایشان مجرم است. من معتقدم که هیچ کدام اینها نه ربطی به اسلام دارد، نه ربطی به چیز دیگری. به نظر من مشکل ما اینها هست، اینکه بگویند غربی‌ها می‌خواهند ایدئولوژی ما را عوض کنند، غلط است.به عنوان کلام آخر، دکتر مهرپور نشان دادند تضاد بنیادی بین اسلام، نگاه دینی با حقوق بشر نیست.

یکسری هم که من فهرست کردم که ایرادات چه بوده است. مشکل اصلا در این نیست که ما می‌خواهیم موحد باشیم و غربی‌ها مانعند. بنده معتقدم اگر ما قانون اساسی را رعایت می‌کردیم، اگر ما اصول مصوب مجلس خودمان را رعایت می‌کردیم من معتقدم نقض حقوق بشر به صفر می‌رسید. ما قوانین خودمان را هم رعایت نکردیم.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: