UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

دنیا همه پرگارم

دنیا همه پرگارم

 

دل برده‌ای و خواهی، دست از تو که بردارم؟

زین در نروم بیرون، تا از تو طلبکارم !

دیدند رقیبان چون، شعرم به تو می‌بالد

بستند کمر با هم، در اذیت و آزارم !

گفتند که تنهایی، چون نقطه میانِ ما

گفتم که منم مرکز، دنیا همه پرگارم !

گفتند چه داری تو، از شوکتِ این هستی؟

من در تو نگه کردم، یعنی همه را دارم !

در غلغل غوغاشان، دیدم که چه تنهایند

در غایتِ تنهایی،  دیدم که چه بسیارم !

تا شادی و نیکویی، در شأن و پسندِ توست

جز خنده نخواهم کرد، جز نیک نپندارم

در حمله‌ی هر توفان، می‌خندم و می‌رقصم

چون عشقِ تو امضا کرد، پیروزی آثارم !

 

شعرِ تو پگاه چون ره، در خانه‌ی دل‌ها برد؟

« بهتر که بپرسید از شعرِ ترِ طرارم !»

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: