زنان شووینیست خوک صفت؛ و خیزش فرهنگ هرزه پروری*
یادداشت زیر را از وبسایت عزت گوشهگیر به انگیزه حضور این نویسنده در ونکوور و برنامه سخنرانی و داستانخوانیشان برگزیدهایم. این یادداشت تاریخ ماه می ۲۰۰۷ را بر پیشانی دارد اما به دلیل ماندگاری ماهیت سیستم سرمایهداری و تشدید بحرانهای فرهنگیاش کماکان خواندنی و بهروز است.
یادآور میشویم که خانم عزت گوشهگیر همین یکشنبه ۷ آوریل برنامه سخنرانی و داستانخوانی در ونکوور دارد که در محل کتابفروشی و انتشارات «پانبه» برگزار میشود. از همه علاقهمندان به ادبیات و فعالان حوزه زنان برای حضور در این برنامه دعوت بهعمل میآوریم.
«هفتهنامه شهروند بیسی»
این کتاب جستجو و کنکاشی است در پدیدههای فرهنگیای که نشان میدهد چگونه زنان به طور سهمناکی در جامعه تبدیل به شئی و کالا شده اند و این پدیده سراسر جامعه را همچون یک بیماری مسری فرا گرفته است گردانندگان این شوها از بدترین استریوتایپهای زنانه استفاده میکنند تا ایدههای خود را در جامعه بپرورانند و تقویت کنند .
استریوتایپهایی چون : چشم پوشی زنان از چیزهایی که نادرست میپندارند، از اینکه زنان از پشت سر به همدیگر خنجر میزنند و یا به همدیگر حسادت میورزند، به خودشان بیاعتمادند و سر هر چیزی گریه را سر میدهند!
یادداشت:
عنوان کتاب ” زنان شووینیست خوک صفت؛ و خیزش فرهنگ هرزه پروری ” نوشته آریل لوی ( ۱ ) و مقاله هلن ردموند (۲) درباره این کتاب، پرسشهای بیشماری را که پیوسته احاطهام کرده بودند، دوباره در من زنده کرد.
چرا فرهنگ ” ابتذال پروری ” در سیستم سرمایه داری جهانی، از عناصر و ایدههای فمینیستی استفاده کرده و با دگرگون کردن آنها چهره دروغین و پرهیاهویی از زن آفریده که در خدمت بهرهرسانی به او باشد و بدینوسیله مبارزات حقیقی زنان را در حاشیه قرار داده و مثل هر جنبش پیشرو و متفکرانه دیگری به یک گروه کوچک بیصدا تبدیل کردهاست؟ آیا مشکل از کجروی بعضی از عناصر جنبش زنان نبودهاست؟ زنانی که با نقابهای فمینیستی، زنان و مردان را استثمار کرده و جنبش را به انحراف کشاندند؟
چرا بعد از حدود سه دهه مبارزات زنان برای تعویض قوانین غیرعادلانه، هنوز این قوانین به تحقق نپیوسته و علاوه بر این، امپراتوری سرمایه، با اشغال افغانستان، ایجاد جنگ تجاوزگرانه عراق و تهدیدات وقیحانه و صریح برای دامن زدن به یک جنگ جدید در ایران، دهن کجی سهمگینانهای به زنان و مردان پیشرو کرده و با خلق یک جامعه میهن پرست، چهره جدیدی از سالاری یک گروه بسیار کوچک عرضه کردهاست؟
تلاش امپراتوری سرمایه علاوه بر بهرهوریهای مالی، برنامه ریزیهای بازار کالایی و گسترش قدرتهای استراتژیکی منطقهای بر این بودهاست که با ایجاد جنگ، فضایی چون سالهای جنگ جهانی دوم را تشدید کند، و با ایجاد یک جامعه مصرفی جدید، جنبش زنان را به کجراه بکشاند.
بعد از ۱۱ سپتامبر، بسیاری از قوانین مترقی آمریکا که با زحمت متفکرانش به دست آمده بود، زیر لوای میهن پرستی و دفاع از سرزمین و مذهب، ملغا شد . و بسیاری از مردم همچون کرگدنهای اوژن یونسکو پرچمهای فاشیستی خود را به دنباله روی از دستگاههای تبلیغاتی بالا بردند و به آنچه که به آنها دیکته میشد عمل کردند.
زنان هنرمند فمینیست با بیانیهای جهانی خواستار روخوانی نمایشنامه “لیسیستراتا Lysistrata ” نوشته آریستوفان در یک شب معین در جهان شدند تا یک مبارزه جهانی علیه جنگ را به شکل صلح جویانهای گسترش بدهند، اما امپراتوری سرمایه، قدرت خود را برای خنثی کردن روحیه مبارزاتی مردم به کار برد تا هر جنبشی را با شیوههای ” گسترش از خودبیگانگی ” سرکوب کند . پرسش اساسی این است که چرا اکثر فرزندان جنبش آزادیخواهی زنان، جنش صلح طلبانه علیه جنگ ویتنام، و جنبش سیاهان در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، به جوانانی خنثی، علیه اندیشه و بیاعتنا به بیعدالتیهای اجتماعی و سیاسی تبدیل شدهاند؟
( این جوانان بیش از هر زمان دیگری در آمریکا قربانی فرهنگ تبدیلسازی انسان به شئی بودهاند و جسمشان همچون کالاهای بنجل مورد تخطی قرار گرفتهاست.) چه عواملی جوانان را به موجوداتی “از خود بیگانه ” تبدیل کرده که ” ابتذال ” فرهنگ رایج زندگیشان شده و زبانشان بدون استفاده واژههایی چون “Bitch “،” Pimp “،” Whore “،” Fuck “و غیره، زبان محسوب نمیشود . آیا آنگونه که ” الن سیکسو ” و برخی از زبان شناسان معتقدند تغییر بنیادین در یک جامعه باید با تغییر زبان انجام پذیرد؟ چرا وقتی که زبان در تسلط امپراتوری قرار میگیرد، به ابزار قدرتمندی تبدیل میشود تا جامعه را برده و مطیع سازد؟
آیا سوسیالیسم جهانی راه حل آزادی واقعی زنان است، وقتی که ابزارهای تولیدی همگانی شوند و فرهنگ کالایی به فرهنگ اندیشهگرا تبدیل شود؟
طرح موضوع کالایی شدن زنان در جوامع سرمایه داری از یک قرن پیش تاکنون توسط مارکسیستها پیوسته جوامع را به چالش کشیدهاست تا برای بهبودی جامعه راهی جستجو شود، اما پیوسته این اندیشه در جوامع گوناگون و به دلایل و روشهای گوناگون به سلاخی کشیده شدهاست.
به هر حال انسان مجموعه پیچیدهای است از تناقضات و کشمکشهایی که در جهان پیچیده و مملو از تناقضات، تضادها و کشمکشها زیست میکند.
آنچه در زیر میخوانید ترجمه آزادی است از مقاله هلن ردموند درباره کتاب مذکور. هر چند به تصور من استفاده از واژه “خوک ” برای نشان دادن کثافت، وقاحت و ابتذال، توهینی است به اصل حیوانیت زیبای “خوک “. . .
زبان تحقیر به هر موجود زنده یا غیرزنده اعم از ” گاو ” و “الاغ ” تا “آدم ماشینی” یا “تیر چراغ برق” نمیتواند زبان ارزشی انسان امروز باشد. “
فرهنگ وقاحت و هرزه پروری را در همه جا و همه چیز میتوان دید .”
کتاب ” آریل لوی ” یک پرده برداری و افشاگری صریح است از توسعه فرهنگ سکسیستی در ایالات متحده آمریکا که به پدیدهای قابل قبول و عادی تبدیل شدهاست. این کتاب جستجو و کنکاشی است در پدیدههای فرهنگیای که نشان میدهد چگونه زنان به طور سهمناکی در جامعه تبدیل به شئی و کالا شدهاند و این پدیده سراسر جامعه را همچون یک بیماری مسری فرا گرفتهاست . و دردناکتر اینکه این موضوع امری ” نرمال ” و ” طبیعی ” تلقی شدهاست! زمان پرده برداری از فجایع فرا رسیدهاست. فجایعی که ایدههای سکسیستی باعث بروز آنها شدهاند . . . وسایل ارتباطات جمعی با بیاعتنایی به این موضوع نگاه میکنند و یا بر این ایدهها صحه میگذارند. بالاتر از این برای کسانی چون ما که هنوز معتقدیم زنان تحت ستم هستند، این کتاب یک مواخذه تیز و هشیارانه است که نشان میدهد چگونه فرهنگ هرزه پروری و ابتذال به عنوان نشانهای از آزادسازی زنان تبلیغ شدهاست ! این فرهنگ بسیار زیرکانه توسط برنامهریزان و بهرهوران کالایی کردن زنان و مردان، در افکار عمومی جامعه به طرف گوناگون رسوخ داده شدهاست . فرهنگ “هرزه پروری” را در همه جا میتوان یافت و غیرممکن است از زیر بمباران آن خود را رهاند. حضور مسمومش در همه وسایل ارتباطات جمعی آشکارا هویداست. در اینترنت، تلویزیون، رادیو، فیلمها و بارها و رستورانها . . . ظهور ناگهانی و بیرویه و حقیقتا گیج کنندهٔ شوهای تلویزیونی با طرح و ساختار بیشرمانهشان پیرامون به نمایش گذاشتن قسمتهای ویژه بدن زنان، تنها در حول و حوش جلوههای وقیحانه ” تن ” چرخ میخورند و ” اندیشه ” در هیچیک از این شوها راهی ندارد! شوهایی چون Fembots و Stepford Wives …
موفقیت این شوها تنها به استفادههای فراوان از ایماژهای پرنوگرافیک مربوط میشود. همچون شوهای دیگری نظیر“ Girls gone wild” و ” The real world” در این شوها متوجه میشوید که زنان را “دختر” مینامند ! هنوز بعد از چند دهه از گذشت مبارزات آزادیخواهانه زنان، حتی یک تغییر ساده مثل برخورد صحیح و احترامآمیز با یک زن به دست نیامدهاست. در اغلب این برنامهها زنان برای به دست آوردن توجه و تایید مردان علیه یکدیگر به رقابت میپردازند. گردانندگان این شوها از بدترین استریوتایپهای زنانه استفاده میکنند تا ایدههای خود را در جامعه بپرورانند و تقویت کنند. استریوتایپهایی چون: چشم پوشی زنان از چیزهایی که نادرست میپندارند، از اینکه زنان از پشت سر به همدیگر خنجر میزنند و یا به همدیگر حسادت میورزند، به خودشان بیاعتمادند و سر هر چیزی گریه را سر میدهند! دومین واژه متداولی که برای نامیدن ” زنان ” بعد از کلمه “دختر” به کار برده میشود، واژه «ماده سگ» “Bitch”است . بدن زن هرگز تا این حد ریزبینانه زیر ذره بین چشمهای هرزهگرانه ارزیابی نشدهاست. دستورالعملهای زیبایی که توسط گردانندگان این نمایشهای مبتذل برای جوانان صادر میشود، زیباییای است که با زجر به دست میآید و براساس استانداردهای کاهش سازی وزن ارزیابی میشود. زیباییای است که در آن هیچ چیزش طبیعی نیست. در چهرههایی که جلوهگر گستاخی و بیپرواییاند، اجزا صورت کاملا باید قرینه و متناسب باشند. و بدنهایشان به شدت لاغر که از ریاضتدادگی به آن ناشی شده است. سینهها باید بسیار بزرگ باشند (این استاندارد فرم داده شده به شکل بسیار تحقیرآمیزی “پستانها روی چوب ” نامیده میشود که ستاره این زیبایی قالبی ” پاملا اندرسون ” لاغر اندام است . تلویزیونهالیوود (با فرهنگ ستاره سازی پوشالی و معروفیت سازیهای بیمارگونه و سادیستیشان) از جمله با تبلیغات، موزیک و بازار مد، چنین ایماژهایی را از زنان در جامعه توسعه میدهند .
برای اینکه زنان به مدل استاندارد زیبایی القا شده به جامعه نزدیک بشوند، دو کار لازم را باید انجام بدهند:
۱ـ یا باید به بدنشان گرسنگی بدهند.
۲ـ یا اینکه به عمل جراحی پلاستیک تن بدهند.
گرسنگی دادن به بدن، احتیاجی برای پرداخت پول و هزینه ندارد، اما عمل جراحی پلاستیک به پول نیازمند است. ورود به بازار جراحیهای پلاستیک که بازاری برای ایماژ سازی زیبایی زنان است (و اغلب غیرقابل حصول است) زنانی را به خود جلب میکند که درباره خود و بدنشان احساس بیاعتمادی و عدم رضایت میکنند . Dolly Parton در یک مصاحبه میگوید به محض اینکه ببیند قسمتی از بدنش شل شده و یا افتاده و یا پف کردهاست، سریعاً عمل جراحی را انتخاب میکند. جدیدترین عملی که به بازار عرضه شده، عمل جراحی Labiaplastry است.Labiaplastry یک عمل جراحی پلاستیک است برای کوچک کردن و فرمدادن به Labia Minora ) لبهای کوچک) که کلیتروس و دهانه واژن را میپوشانند. هیچکس واقعاً به این قسمتها تاکنون توجه نکرده بود تا اینکه شیوه از بین بردن کامل موهای زائد ( شیوه برزیلی) شیوع پیدا کرد .خب بعد چه شد؟ کاملا مشخص است که چه اتفاقی افتاد !
جراحیهای پلاستیک برای فرم دادن به اندامهای جنسی مردان هنوز پیشنهاد نشدهاست، اما مطمئنا برای پوستهای آویزان، پژمرده و دل دل خایه ران مردان عمل جر احی موجود است که برای بالا کشیدن، محکم کردن و صاف و صوف کردن این قسمت از اندام مردان کار خواهد کرد. رستورانهای زنجیرهای و بینالمللی Hooters) یک کلمه Slang است برای سینههای زنان) نوعی کلوبهای به گونه پلی بوی هستند همراه با رقص با نقاب. این کلوبها مکانهای زشت و ناهنجاری هستند که مشتریانشان را با زنان سرو کننده بسیار جوان با سینههای درشت تطمیع میکنند .مشتریان در حالی که آبجو مینوشند، غذاهای بسیار گران قیمت میخورند. هیچکس به این رستورانها برای خوردن یک غذای خوب نمیرود؛ بلکه چیز دیگری را انتظار دارد!
امپراتوری رستورانهای Hooters بسیار وسیع است و چیزی شبیه امپراتوری پلی بوی است. رستورانهای زنجیرهای دیگر به نام “Dicks “(این واژه به صورت مفرد، دارای دو معناست: هم به معنی اندام جنسی مرد است و هم میتواند نام یک مرد باشد) به منظور جلب و اغوای مشتریانی است که منحصرا علاقمندند مردان جوان آنها را سرو کنند. این مردان جوان لباسهای بدن نمای نازک نارنجی رنگ به تن دارند. تاکید این لباسها بر نشان دادن آلت تناسلی شان است. این هر دو نوع رستوران به امور خیریهای از جمله کمک مالی به بیمارانی که دچار سرطان سینه و یا پروتستات هستند، نیز میپردازند. گسترش وسیع و پذیرش فرهنگ وقاحت و هرزه پروری با استفاده از پورنوگرافی و شکوه بخشی به فحشا، تن فروشی را مشروع و قانونی کردهاست و هر کسی که برای ” سکس ” کار بکند، ” ستاره درخشان ” جامعه محسوب میشود! نمونه آن را میتوان کتاب جنا جیمسون Jena Jimeson به نام “چگونه مثل یک ستاره پورنو عشق بازی کنیم ” دانست که در لیست پرفروشترین کتاب سال نیویورک تایمز قرار گرفته است . در این کتاب جیمسون روشهای ورود به بازار خودفروشی را به سبک پورنو به خوانندگان جوانش میآموزاند . ما به یک جنبش آزادیخواهانه دیگری برای زنان نیاز داریم که سکسیسم و فرهنگ هرزه پروری را که یک بیماری ویژه و خاص این جامعه است، به چالش بکشد. این جنبش راه طولانی در پیش دارد و به نظر نمیرسد ثمره آن به زودی از راه برسد!
——————–
* Female Chauvinist Pigs: Women and the Rise of Raunch Culture
۱- آریل لوی Ariel Levy روزنامه نگار جوان مجله نیویورک است که کتاب او ” زنان شوونیست خوک صفت ” در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسیده است.
۲ـ هلن ردموند Helen Redmond یک مددکار اجتماعی در شیکاگو است که با International Socialist Review همکاری میکند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
عزت گوشهگیر نمایشنامهنویس، نویسنده، منتقد فیلم و شاعر است. او فارغالتحصیل نمایشنامهنویسی و ادبیات دراماتیک از دانشکده دراماتیک هنر تهران و کارشناسی ارشد هنرهای زیبا از دپارتمان تئاتر دانشگاه آیووا است.
از گوشهگیر تاکنون ۱۴ کتاب به زبان فارسی منتشر شده است. از جمله مجموعه داستانهای
کوتاه: آن زن، آن اتاق کوچک و عشق، … و ناگهان پلنگ فریاد زد: زن؛ آن زن بی آنکه بخواهد گفت خداحافظ، مجموعه کتاب شعر: مهاجرت به خورشید، و مجموعه دو نمایشنامه: دگردیسی و بارداری مریم.
آثار نمایشی او توسط گروههای تئاتری مختلفی اجرا شده، از جمله نمایشنامه بارداری مریم که برنده جایزه ریچارد مایبام و نمایشنامه پشت پردهها (بر اساس زندگی قرهالعین) او نیز برنده جایزه نورمن فلتون شد.
گوشهگیر در سال ۱۹۹۰، به عضویت نویسندگانِ بینالمللی دانشگاه آیووا درآمد و از سال ۱۹۹۲ در کنفرانسهای بین المللی زنان نمایشنامهنویس زن در کشور های مختلف از جمله کانادا شرکت کرده و نمایشامه هایش را اجرا کرده است. گوشهگیر در حال حاضر در دانشگاه دپول در شیکاگو-ایلینوی، قصه نویسی و شعر کلاسیک تدریس می کند. او همچنین به عنوان نمایشنامه نویس رزیدنت در کمپانی تئاتر «شیکاگو دراماتیستز» Chicago Dramatists به مدت سه سال پذیرفته شده و در آنجا مشغول به کار است.