
شعری از رکسانا شکوهمند

میخواهم زنی باشم، زیبا و غمگین
مثل دماوند در صبح یک روز برفی تعطیل.
میخواهم زیباترین فاحشه باشم در سیاه و سفیدترین فیلم فارسیها.
میخواهم چهارده سالهای باشم در هجوم چهارراههای وحشی
که دستان کسی را کم میآورد گاهی.
یا پیرزنی در کرمان، ساحرهای در مصر، زن بیست و پنجم رئیس قبیلهای در قارهای دور.
میخواهم زنی باشم در تبت
با شوهرانی بسیار، و فرزندانی شبیه هم
که چای میکارد.
تمام زنان جهان شبیه هم میخندند
شبیه هم میگریند
شبیه هم میمیرند
و لیلا
نام تمام زنان جهان بود.
#رکسانا شکوهمند