UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

شهریار صیامی: فیلمِ من درباره‌ی اراده‌‌ای بزرگ و نسلی‌ زخم خورده است

شهریار صیامی:  فیلمِ من درباره‌ی اراده‌‌ای بزرگ و نسلی‌ زخم خورده است

Out of Focus poster

شهریار صیامی

شهریار صیامی

شهریار صیامی، فیلمساز ایرانی متولد ۱۳۵۱ در تهران که اکنون هفت سالی می‌شود که به منظور همکاری با تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی به لندن مهاجرت کرده است، اخیرا با فیلم Out of Focus، جایزه‌ی معتبر «مریت فیلم سانفرانسیسکو» را در بخش موضوعات مرتبط با معلولان دریافت کرد. او سال ۱۳۷۰، زمانی‌که دوران دانشجویی را در رشته‌ی بهداشت محیط در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان می‌گذراند، فیلمسازی را در انجمن سینمای جوانان زاهدان شروع کرد. پس از آن، سال‌ها به عنوان تدوین‌گر، کارگردان و تهیه کننده مستند با شبکه‌های مختلف صدا و سیما در ایران همکاری کرد و از  مهم‌ترین مستندهایی که ساخته است، می‌توان به «راز ابیا»، «بهشت پرندگان» و «مهاجران سرزمین شمالی» برای شبکه سوم سیما و «به بلندای کریت» برای شرکت کریت کارا (برنده‌ی جایزه‌ی ویژه‌ی جشنواره‌ی فیلم‌های کوتاه تهران و جایزه‌ی بهترین کارگردانی جشنواره‌ی فیلم‌های درباره‌ی آب) اشاره کرد. صیامی همچنین ساختن مستندهایی نظیر مستند علمی «مهمان ناخوانده» برای شبکه یک و مجموعه‌ی «تالاب‌های ایران» برای مرکز مستندسازی سیما را در کارنامه دارد و آخرین مستندی که در ایران ساخت، «آن مرد موتور دارد» نام داشت. پس از مهاجرت نیز مستندهای تلویزیونی «شجریان؛ پژواک روزگار»، «نغمه‌های یک سرزمین» و مستند «حریف ۵۵» را برای تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی ساخته است. او در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانیِ مستند در مدرسه‌ی ملی فیلم و تلویزیون انگلستان (NFTS) است.

Out of Focus0

افشین ناغونی

پیش از هر سخنی، تبریک مجله‌ی شهروند بی‌سی را بابت این‌که جایزه‌ی معتبر «مریت فیلم سانفرانسیسکو» را دریافت کردید بپذیرید. من شرح خلاصه‌ای از فیلم‌تان را از روی وبسایت جایزه خواندم و پیش‌پرده‌ی آن را هم دیدم. یادم می‌آید زمانی که ایران بودم، یک چیزهایی شنیده بودم درباره‌ی جوانی که حین فرار از دست مأمورانی که به یک مهمانی در تهران یورش برده بودند، از ساختمان پایین افتاده است. الان که درباره‌ی فیلم شما می‌خواندم، گفتم شاید این آقا همان جوان باشد و خوشحالم که می‌شنوم زنده‌ است و این‌قدر هنرمند… لطفا برایمان بگویید چطور شد برای ساختن فیلم‌تان سراغ این موضوع رفتید؟

نمی‌دانم  این همان فرد است یا نه. ولی در فیلم از فرد دیگری هم صحبت می‌شود که متاسفانه در اثر سقوط کشته می‌شود. مثل این‌که مرجانه ساتراپی داستان همین فرد را در کتاب و فیلم معروفش «پرسپولیس» گفته است. ولی داستان افشین ناغونی هفده سال ناگفته مانده بود تا این‌که حاضر شد برای دوربین ما بگوید. 

out of focus poster2

به نظرتان ادبیات، سینما و دیگر هنرها چقدر می‌توانند در آموزش نگاه مردم به انسان‌هایی که از جنبه‌هایی به آنها شباهت ندارند، نقش داشته باشند؟ مثلا تاثیر فیلم کوتاه شما در این زمینه، به نظر خودتان چقدر است؟

واقعا امیدوارم این فیلم همین تاثیر را داشته باشد. چون ساختن فیلم برای خود من هم آموزنده بود. اولین بار که افشین را دیدم برای صحبت درباره‌ی فیلم بود. افشین با ویلچر جلوی در به استقبالم آمد. با او دست دادم و ناگهان متوجه شدم دست‌هایش طور دیگری است. کمی در حالت دفاعی قرار گرفتم و بر اساس دانش تجربی‌ام، حس کردم باید با او طور دیگری رفتار کرد، مثلا دلسوزی یا مواظب بودن که چیز نامربوطی نگویم تا ناراحت شود! چون به قول شما با بقیه فرق دارد. اما در طول فیلم فهمیدم چقدر در اشتباه بودم. این فرق داشتن هیچ وقت کوچک‌ترین تفاوتی در رابطه‌ی ما ایجاد نکرد. افشین توانسته است با تمام تفاوت‌هایش کنار بیاید و زندگی بسیار عادی و خوبی داشته باشد. فکر می‌کنم حتی از من بیشتر از زندگی لذت می‌برد! رابطه‌ی من و فیلمبردار با افشین بسیار صمیمی شد و ما به راحتی درباره‌ی تفاوت جسمی افشین صحبت می‌کردیم. حتی در طول فیلم چند بار در این مورد شوخی کرد که یکی را در فیلم گذاشته‌ام. راستش وقتی متوجه می‌شدیم افشین روی صندلی چرخدار است که مثلا جایی می‌رفتیم و افشین با مشکل روبرو می‌شد. مثلا شروع فیلم یکی از این جاهاست.  تقریبا فراموش کرده بودیم افشین روی صندلی چرخدار است. حتی وقتی تدوین خام فیلم را به بعضی از دوستان نشان دادم آنها می‌گفتند اصلا حس نکردیم فیلم در مورد یک فرد روی صندلی چرخ‌دار است و من هم خیلی خوشحال شدم! 

out of focus2

فیلم شما در کدام شهرها/کشورها نمایش داده خواهد شد؟ با توجه به این‌که فیلم به زبان فارسی‌ست و به نظر می‌رسد مخاطب خود را بیشتر میان ایرانیان جست‌وجو می‌کند، فکر می‌کنید شانسی برای نمایش آن در ایران وجود دارد؟ تلاشی در این زمینه انجام داده‌اید؟

واقعا نمی‌دانم. فیلم را برای چند جشنواره فرستاده‌ایم و امیدواریم نمایش داده شود. اما ممکن است در چند شهر از جمله لندن نمایش عمومی داشته باشیم. ضمن این‌که امیدوارم یکی از تلویزیون‌های فارسی زبان خارج از کشور مثلا بی بی سی فارسی فیلم را نمایش دهد. خیلی دوست دارم غیر ایرانی‌ها هم فیلم را ببینند و بدانند نسل ما با چه اتفاقاتی روبرو بوده است و  داستان‌های ناگفته‌ی زیادی درباره‌ی مردم ایران هست که در اخبار روزانه چیزی از آنها گفته نمی‌شود و همیشه خارج از دیدشان یا OUT OF FOCUS هستند.

[easymedia-gallery med=”45595″ filter=”1″]

با برچسبی تحت عنوان «معلولیت» موافقید؟ اگر نه، چه عنوان یا تعریفی را جایگزین آن می‌کنید؟ و اگر بله، به نظرتان تا چه حد چنین برچسبی را نسبی و تا چه حد قطعی و مسلّم می‌توان در نظر گرفت؟

اصلا موافق نیستم. این برچسب در ایران معنی دلسوزی، ناتوانی، عقب افتادگی و نقص دارد که کاملا اشتباه است.  این‌قدر این کلمه در فرهنگ ما و زبان فارسی، منفی شده است که برای معلولین جنگی، کلمه‌ی جانباز را انتخاب کردند. این نشان می‌دهد معلول، کلمه‌ی خوبی در فرهنگ ما نیست. واقعا نمی‌دانم چه کلمه‌ای می‌تواند جایگزین شود اما مطمئنم ما می‌توانیم نگاه خودمان را تغییر دهیم. باید بدانیم معلول به معنی عقب افتادگی و ناتوانی  نیست. اگر کسی نقص عضوی دارد می‌تواند از توانایی‌های دیگرش استفاده کند تا مثل همه زندگی عادی داشته باشد مثل افشین ناغونی.  تابلوهای افشین از قد من هم بزرگتر است. فکر نمی‌کنم هر فرد به اصطلاح سالم بتواند این نقاشی‌ها را بکشد. اما افشین، با قطع نخاع و روی صندلی چرخدار این کار را می‌کند. قیمت یک نقاشی او از چند ماه حقوق من بیشتر است! ما در بی‌بی‌سی انگلیسی همکاری داریم که روی صندلی چرخدار است و فقط می‌تواند ببیند و صحبت کند حتی نمی‌تواند دست‌ها یا اعضاء بدنش را تکان دهد و یک پرستار باید به او غذا بدهد، اما در بی‌بی‌سی کار می‌کند. یک بار یکی از دوستان پرسید: واقعا این فرد چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ من به این موضوع خیلی فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که او می‌تواند برنامه‌ها را قبل از پخش به دقت نگاه کند و اشکالات آنها را بگوید. کاری که ما خیلی وقت‌ها نمی‌توانیم انجام دهیم چون یا موقع تماشا کردن برنامه‌ها می‌نویسیم یا با کامپیوتر ور می‌رویم یا حتی جابجا می‌شویم و خلاصه مشغول کارهای دیگر می‌شویم و تمرکز کامل نداریم. اما این فرد می‌تواند از چشمانش استفاده کند و تمرکز کند. از طرفی وقتی به این فرد شغل داده می‌شود یعنی این‌که تو بی مصرف نیستی. قابلیت‌هایی داری که می‌توانی از آنها استفاده کنی. 

out of focus4

آقای افشین ناغونی که فیلم شما درباره‌ی اوست، آن‌قدر در نقاشی موفقیت کسب کرده که آثارش کنار آثار هنرمندان صاحب‌نامی چون پرویز تناولی به نمایش گذاشته می‌شود. کدام‌یک از ما انسان‌های به‌اصطلاح «عادی»، از توانایی ایشان در نقاشی برخورداریم؟ مسلماً تعداد خیلی کمی  از ما… پس با توجه به ناتوانی ما در هنری که ایشان در بالاترین سطح آن قرار دارد، به نظر شما معادله‌ی «عادی» و «معلول» قدری به هم نمی‌ریزد؟

چرا اتفاقا به هم می‌ریزد. راستش را بخواهید گاهی فکر می‌کنم وقتی شما معلولیتی دارید که البته فکر می‌کنم خیلی از ما، این معلولیت را داریم اما پنهان شده است. چون مثلا وقتی کسی بچه‌دار نمی‌شود نوعی معلولیت است یا وقتی عینک شما نمره‌ی خیلی بالایی دارد و بدون عینک نمی‌توانید کاری انجام دهید، معلولیت است. خود من هم نقصی دارم که می‌تواند نوعی معلولیت باشد. اما وقتی این معلولیت خیلی به چشم بیاید، دیگران فکر می‌کنند شما عادی نیستید. بعد چه اتفاقی می‌افتد؟ شما تلاش می‌کنید این نقص را جبران کنید و از توانایی‌های دیگرتان بیشتر استفاده می‌کنید این می‌شود که تابلوهای افشین ناغونی کنار کارهای پرویز تناولی نمایش داده می‌شود. به قول معروف تفاوتی که باعث تفاوت می‌شود!

out of focus3

از احساس خود ایشان درباره‌ی جایزه بُردنِ فیلمی که درباره‌ی او ساخته شده است، اطلاع دارید؟

خیلی خوشحال شد. حتی از خود من بیشتر خوشحال شد. اما فکر کنم از این‌که در بخش موضوعات معلولان جایزه گرفته بود زیاد خوشش نیامد. راستش من هم خیلی خوشم نیامد. چون فکر می‌کنم فیلم درباره‌ی یک اراده‌ی بزرگ است و درباره‌ی نسلی که زخم خورده است. 

out of focus1

با توجه به موفقیتِ این فیلم، آیا قصد دارید در آینده نیز فیلم‌هایی با موضوعاتی نظیر این بسازید؟ در مجموع، این حوزه، حوزه‌ی مورد علاقه‌تان در فیلمسازی‌ست؟

راستش وقتی داستان افشین را شنیدم برای این علاقمند نشدم که موضوع درباره‌ی معلولیت است بلکه بیشتر به خاطر این‌که چرا افشین آسیب دیده علاقمند شدم فیلم را بسازم. ولی بعد از این‌که فیلمبرداری انجام شد، بیشتر برای این فیلم را دوست دارم که داستانی‌ست درباره‌ی اراده‌ی یک هنرمند با محدودیت‌های مختلف برای رسیدن به آرزوهایش.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

سپیده جدیری؛ شاعر، مترجم، روزنامه‌نگار و بنیانگذار جایزه‌ی شعر زنان ایران (خورشید) است. نخستین کتابش، مجموعه شعر «خوابِ دختر دوزیست» است. دومین مجموعه از اشعار جدیری با عنوان «صورتی مایل به خون من» به چاپ رسید و «دختر خوبی که شاعر است» مجموعه شعر دیگر اوست. تازه‌ترین کتاب منتشر شده‌اش در ایران مجموعه شعر«وغیره . . .» است.
از سپیده جدیری همچنین مجموعه‌ی «منطقی» که داستان‌های کوتاه او را در بر می‌گیرد به چاپ رسیده است. او دو ترجمه از اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را نیز زیرچاپ برده‌است.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: