UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

شیوه‌های افزایش مشارکت زنان در مدیریت محله

شیوه‌های افزایش مشارکت زنان در مدیریت محله

مریم رحمانی تهرانی (کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی)

مقدمه:

در جامعه شهری برای دستیابی به توسعه پایدار، محلات بنیادی‌ترین عناصر و حلقه واسط بین شهر و شهروندان هستند. از چند دهه پیش به پایین‌ترین سطح حکومت با عنوان «حکومت محلی» اشاره شده است (استرن؛ ۲۰۰۰: ۱۲۱). پیتر هال و اولریش فایفر در کتاب «آینده شهری قرن ۲۱»، توسعهٔ پایدار شهری را با مفهوم «حکمرانی شهری» پیوند می‌دهند و یک حکمرانی شهری مطلوب را، نوعی از حاکمیت می‌دانند که پایداری را در ابعاد مختلف، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی مد نظر قرار دهد (رمضانی،۱۳۸۹). در این دیدگاه بر همکاری سازمان‌های غیردولتی (NGOs)، سازمان‌های محله و اجتماع محور (CBOs) در کنار سایر کنشگران اعم از دولت، بخش خصوصی و ساکنین محلات و غیره تأکید می‌شود.

در حالی که رفته‌رفته بعد از انقلاب سطح تحصیلات زنان افزایش یافته است و تمایل زنان به استقلال مالی بیشتر شده اما مشارکت آنان در امور سیاسی اقتصادی و اجتماعی از جمله در محلات و مدیرت شهری افزایش نیافته است. این در حالی است که زنان یکی از اقشار مهم در هر جامعه‌ای هستند و مواجه بیشتری با محله، مشکلات و مسائل آن دارند. بدون جلب مشارکت آنان و بهبود موقعیت آنان در تصمیم‌گیری‌های مربوط به محله نمی‌توان گامی استوار در جهت توسعه پایدار برداشت. توسعه پایدار شهری با محوریت محله‌ها در صورتی تحقق می‌پذیرد که زمینه‌ها و بسترهای لازم برای افزایش حضور و توانمندسازی زنان در محلات فراهم شود. در این مجال سعی می‌شود به شیوه افزایش مشارکت زنان در مدیریت محله اشاره شود.

مشارکت و توانمندسازی زنان در رویکرد محله محور

واژه مشارکت از حیث لغوی به معنای درگیری و تجمع برای منظور خاصی است. در مورد معنای آن بحث‌های فراوانی شده است ولی در مجموع می‌توان جوهره اصلی آن را درگیری، فعالیت و تأثیرپذیری دانست (رمضانی۱۳۸۹) مشارکت شامل شفافیت، باز بودن فضای جامعه و چند صدایی بودن حوزه عمومی است و نیازمند فضایی است که افراد بتوانند در تصمیم‌گیری‌هایی که در سرنوشت آن‌ها مؤثر است، تأثیرگذار باشند (همان). این امر شامل دخالت مردم در تمام ابعاد سیاست‌گذاری، اولویت‌بندی، نظارت، اجرا، پیگیری و کلیه مراحل ارائه خدمات اجتماعی است (شیراسب، ۱۳۸۲).

ژاله شادی طلب (۱۳۸۱) در گزارش خود از طرح پژوهشی مشارکت زنان که در مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران انجام‌شده، با تاکید بر این که کنترل شهروندی عالی‌ترین سطح و نوع مشارکت است به شناخت انواع مشارکت اجتماعی زنان و عوامل مرتبط با آن که هدف این تحقیق بوده، اشاره کرده است. در مجموع شش نوع مشارکت مدنی، حمایتی، فرهنگی- تفریحی، محلی، مذهبی- خیریه‌ای و شرکت در فعالیت‌های انقلابی شناخته‌شده که در این میان میانگین مشارکت مدنی پایین‌تر و میانگین مشارکت مذهبی- خیریه‌ای بالاتر از سایر انواع مشارکت است. به طور کلی نیز میزان مشارکت اجتماعی زنان شهر تهران در سطح پایینی قرار دارد.

پایین بودن این مشارکت دلایل مختلفی دارد مثل ساختار و فرهنگ مردسالار جامعه که مانع از مشارکت زنان در فضای عمومی می‌شود. همچنین ناشی از نبود قوانین حمایتی برای مشارکت زنان در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، برابر نبودن فرصت‌های مهارت‌آموزی و عدم برابری فرصت‌های شغلی و مدیریتی بین زنان و مردان در جامعه و باور به عدم توانایی زنان در انجام امور مختلف و نظایر آن است.

زنان در محلات مختلف تهران فعالیت‌های گوناگونی دارند مانند پرداختن به امور مذهبی، امور خیریه، برگزاری تورهای سیاحتی و زیارتی، صندوق‌های قرض‌الحسنه خانگی که بیشتر به صورت خودجوش و غیررسمی است. این فعالیت‌ها نشان می‌دهد زنان پتانسیل لازم را برای فعالیت و مشارکت در سایر امور دارا هستند و تنها نیاز به توانمندسازی و یادگیری اصول گروه سازی و فراهم کردن زمینه مشارکت فعال تر از سوی مدیریت شهری را دارند.

 زنان و مدیریت محله و عضویت در شورایاری‌ها

استفاده از پتانسیل مشارکت زنان موجب رشد جمع‌گرایی، انسجام و در نهایت پویایی اجتماعی می‌شود. مشارکت زنان در محله و حوزه تصمیم‌گیری در افزایش مشارکت سایر اعضای خانواده نیز تأثیر می‌گذارد و زمینه را برای مشارکت تمامی افراد در محل فراهم می‌کند.

در نخستین دوره انتخابات شوراها تعداد داوطلبان زن برای نمایندگی در شوراهای محلی ۷۲۷۶ نفر بود که ۳۶ درصد از جامعه روستایی و ۶۴ درصد از جامعه شهری و در مجموع ۷ درصد از کل نامزدهای نمایندگی را تشکیل می‌دادند (شادی طلب،۱۳۸۱) در حال حاضر نیز ۳ نفر از تعداد ۱۵ نفر عضو شورای شهر تهران را زنان تشکیل می‌دهند.

این در حالی است که تعداد دانشجویان دختر در سال تحصیلی ۸۹-۸۸ در مقطع کارشناسی در دانشگاه آزاد و دولتی ۱۳۳۳۳۸۷ در برابر ۱۰۹۹۳۴۳ پسر بوده است. همچنین در سال ۱۳۷۵ که فضای باز بیشتری برای فعالیت زنان فراهم‌شده به طور متوسط ۲۰ درصد دانشجویان در دوره کارشناسی ارشد و دکتری را زنان تشکیل می‌دادند و به تدریج تعداد زنان در دوره کارشناسی ارشد و دکتری افزایش یافته است.

شورایاری‌ها از سال ۱۳۷۹ به عرصه مدیریت شهری پا نهادند. در دوره حاضر که دوره سوم است در تهران از مجموع ۳۷۴۰ شورایار، ۴۰۳ نفر از آن‌ها را زنان تشکیل می‌دهند.

این شورایاری‌ها که با آرای ساکنان محلات انتخاب می‌شوند به دنبال شناخت نیازها، نارسایی‌ها و ارائه راهکارها و انعکاس آن به مدیریت شهری و سازمان‌های ذی‌ربط هستند. شورایاری‌ها با توجه به شناخت جامعی که از ظرفیت‌ها، مسائل و واقعیت‌های محله دارند، به گونه‌ای کارآمدتر منابع محدود را در راستای برآوردن نیازهای نامحدود مورد استفاده قرار می‌دهند (مسجدجامعی، ۱۳۹۰).

از ابتدای سال ۱۳۸۹ که سرای محلات به طور جدی کار خود را آغاز کرد تاکنون بیش از ۳۵۰ سرای محله در سطح شهر تهران تشکیل‌شده و هر سرا را مدیر محله اداره می‌کند. سرای محلات متمرکز بر فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی مانند کلاس‌های مختلف مذهبی، فرهنگی، ورزشی و مهارتی و یا فعالیت کتابخانه‌ای است، در دو جنبه صاحب ظرفیت مناسب حضور زنان است؛ یک جنبه اینکه درصد قابل ملاحظه‌ای از مراجعه‌کنندگان به سراهای محله زنان بوده و از جنبه دیگر اینکه فعالیت‌ها مناسب با شرایط زنان برای مدیریت امور است.

علاوه بر سراها طبق آخرین آمار در سال ۱۳۸۸ بیش از ۳۰۰ خانه سلامت در سطح محلات تهران، تأسیس و به فعالیت مشغول شده‌اند که بر اساس تحقیق زارا امجدیان بیش‌ترین مراجعان به خانه‌های سلامت را زنان تشکیل می‌دهند. (امجدیان،۱۳۸۹) همچنین زنان در تشکل‌های زیست محیطی سطح شهر تهران نیز فعال هستند و در حال حاضر ۱۴ ان جی او زیست محیطی را زنان اداره می‌کنند (ببران،۱۳۹۰).

اگرچه میزان مشارکت زنان در محلات پایین است اما با توجه به افزایش سطح تحصیلات زنان، احداث سرای محلات، خانه‌های فرهنگ و خانه‌های سلامت مشخص می‌شود که زمینه مناسبی برای ارتقای مشارکت زنان و توانمندی سازی آنان وجود دارد اما این پتانسیل بالقوه تنها با آموزش‌های لازم و به وجود آوردن شرایط مناسب برای مشارکت آنان می‌تواند بالفعل شود.

عدالت و برابری جنسیتی

برای تحقق محله محوری جلب و تقویت مشارکت اقشار و گروه‌های مختلف جامعه از جمله زنان ضروری است. از این رو سود جستن از رویکرد عدالت و برابری جنسیتی در این زمینه لازم به نظر می‌رسد. در ادامه مروری بر این مفهوم می‌کنیم.

عدالت جنسیتی از نظر کسانی که آن را به کار می‌برند به معنای رعایت انصاف درباره زنان و مردان است. وقتی که زنان و مردان از برابری کامل برخوردار نیستند در برخی از موارد لازم است که به صورت متفاوت با آن‌ها رفتار شود. این تفاوت برای جبران محرومیت‌های اجتماعی و تاریخی زنان است. عدالت و توازن جنسیتی در همه زمینه‌های توسعه مد نظر است. در واقع عدالت جنسیتی یعنی توازن در دسترسی مردان و زنان به منابع اجتماعی –اقتصادی و فراهم آوردن شرایطی که مردان و زنان بتوانند به صورت عادلانه در همه زمینه‌ها مشارکت فعالانه داشته باشند.

در کنار عدالت جنسیتی عبارت برابری جنسیتی نیز وجود دارد که به معنای داشتن پایگاه یکسان برای زنان و مردان در جامعه است. با این حال برابری جنسیتی نیز به معنای تشابه مرد و زن نیست یا اینکه مرد و زن باید از فرصت‌ها، امکانات، حق انتخاب و دسترسی و کنترل بر منابع به صورت مشابه استفاده‌ کنند. بلکه منظور این است که نقش زنان و مردان به صورت برابر در جامعه به رسمیت شناخته و ارزش‌گذاری شود. برابری جنسیتی به معنی برخورداری زنان و مردان از شرایط برابری برای دستیابی به حقوق اجتماعی، فرصت مشارکت و سهیم شدن در توسعه و برخورداری از منافع توسعه و شرکت در فرایند برنامه‌ریزی است (مرتوس،۱۳۸۸).

برای رسیدن به برابری باید عادلانه عمل کرد، بدین معنی که شرایط و فرصت‌هایی را برای افرادی که پیش از این در موقعیت فرودست بوده‌اند، فراهم کرد تا بتوانند توانایی خود را بازیابند. بر این اساس عدالت جنسیتی به این معنا نیست که با همه یکسان رفتار شود، بلکه بدین معنی است که باید هر اقدام لازمی را به عمل آورد تا جامعه‌ای منصفانه‌تر برای همگان تأمین شود (امجدیان، مظفری۱۳۸۹).

 اقدام مثبت راهکاری جهت افزایش مشارکت زنان

از جمله سیاست‌هایی که عدالت جنسیتی را در جامعه محقق می‌سازد اقدام مثبت است. اقدام مثبت تلاشی است تا گروه‌هایی را که پیش از این در ساختار مناسبات نابرابر قدرت در موقعیت فرودست قرار داشتند از منافع و منابع «فزون تری» نسبت به گروه‌های فرداست جامعه بهره‌مند شوند؛ تا بتوانند نابرابری‌های گذشته را بر طرف نمایند. اقدام مثبت یعنی کشاندن کسانی که در بیرون از حوزه‌های تصمیم‌گیری قرار دارند به درون این حوزه‌ها؛ و تاکید بر تدارک امکاناتی برای دسترسی افرادی که در حاشیه مانده‌اند برای دستیابی به موقعیت‌های تصمیم‌گیری رسمی و همچنین به بازار و درآمدهایی که توانایی مشارکت و استقلال اقتصادی را فراهم سازد (همان).

توانمندسازی درباره قدرت و تغییر توزیع نابرابر آن در جامعه است. توانمندسازی فرایند توزیع دوباره قدرت اجتماعی به طور مثال حقوق، منابع، فرصت‌ها و مسئولیت‌های افراد و گروه‌های اجتماعی در ارتباط با یکدیگر، در یک جامعه است. هدف توانمندسازی ایجاد تساوی (برابری و همسانی به طور قانونی) و عدالت (دسترسی برابر به طور مثال، آموزش و بهداشت) بین افراد و گروه‌های اجتماعی است.

همان‌گونه که پیش‌تر توضیح داده شد موفقیت محله محوری در گرو جلب مشارکت همه گروه‌ها و اقشار جامعه از جمله زنان است. اصولاً نیل به حکمرانی شهری مطلوب بدون لحاظ کردن برابری جنسیتی قابل تحقق نیست. برابری جنسیتی با دو ویژگی اساسی حکمرانی شهری، می‌تواند توسعه یابد:

۱- شمول بیشتر زنان در عرصه‌های تصمیم‌گیری، به منظور ایجاد فضای مساوات بیشتر برای دستیابی به حقوق اجتماعی و اقتصادی زنان

۲- پاسخ‌گویی بیشتر نهادها برای برابری و انصاف (مرکز پژوهش‌های مجلس،۱۳۸۱)

لذا شایسته به نظر می‌رسد که جهت توانمند کردن زنان و توسعه پایدار محلی سهمی برای آنان در شورایاری‌ها و مدیریت محلات اختصاص یابد. در حقیقت اعمال اقدام مثبت در این زمینه- حتی در شورای شهرها- نیز ضروری به نظر می‌رسد زیرا می‌تواند تعادلی بین میزان تحصیلات زنان، آموزش و ارتقا توانمندی‌های زنان مکتسبه از سراهای محله و حوزه تصمیم‌گیری در محلات ایجاد کند. به نظر می‌رسد زنان با وجود این که بیش‌ترین مخاطبان سراهای محلات و خانه‌های سلامت هستند کمترین نقش را در تصمیم‌گیری‌های محله دارند. اگر از بین زنان فعال، مدیران محلات انتخاب شوند و همچنین سهمی نیز به زنان در شورایاری‌ها داده شود مسائل و آسیب‌های اجتماعی محلات که بیشتر زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد می‌تواند بهتر حل شود یا راهکارهای بهتری برای کاهش آسیب‌ها پیدا شود.

اگرچه شورایاری‌ها تاکنون به وضعیت مطلوبی که شورای شهر برای آن متصور است نائل نشده‌اند که این مسئله نیاز به بحث جداگانه‌ای برای یافتن نقاط قوت و ضعف و عدم موفقیت لازم دارد اما با اعمال اقدام مثبت در شورایاری‌ها و مدیریت محلات به نفع زنان علاوه بر افزایش نقش زنان در مدیریت محلات می‌توان اعتماد سایر زنان محله را نیز افزایش داد. از این رو قرار دادن سهم مشخص برای زنان در مدیریت محلات در کل می‌تواند مشارکت زنان را در محله بالاتر ببرد.

 منابع:

امجدیان، زارا. «ﺯﻧﺎﻥ، ﺁﺳﻴﺒ‌‌ﻬﺎی ﺍﺟﺘﻤﺎعی ﻭ ﺭﺍﻫﻬﺎی ﭘﻴﺸﮕﻴﺮی ﺍﺯ ﺁﻥ» ضرورت حضور مردان در مشاوره‌های خانواده، با تاکید بر مشاوره‌های ارائه شده در خانه‌های سلامت منطقه ۴،۱۳۸۹

امجدیان، زهرا، کاوه مظفری، «بررسی مسائل دختران و پسران پناهنده و مهاجر افغان در پروژه آموزش پایه برای کودکان و زنان پناهنده»، یونیسف، آبان ۱۳۸۹

مرتوس، جولی، «آموزش حقوق اساسی زنان و مردان»، ترجمه فریبرز محمدی، تهران، انتشارات دنیای مادر،۱۳۸۲

ببران، صدیقه. بررسی سهم زنان در سالم سازی و صیانت از محیط زیست در سطح خانواده و محله و شهر،۱۳۹۰

شادی طلب، ژاله، طرح پژوهشی «مشارکت اجتماعی زنان»، زمستان ۱۳۸۱

شیر اسب، راحله، «خدمات شهری در گرو جلب مشارکت مردمی»، ماهنامهٔ شهرداری‌ها، شماره ۳، ۱۳۸۲.

رمضانی، نورالدین، «رویکرد محله محوری و تاثیر آن برهمبستگی اجتماعی»، مطالعه موردی سرای محله کیان شهر، شهرداری منطقه ۱۵،۱۳۸۹

غفاری،۱۳۸۹، پژوهش بررسی موانع و مشکلات فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران برای جلب مشارکت شهروندان تهرانی در امور شهری، معاونت پژوهشی جهاد دانشگاهی واحد تهران،

مسجد جامعی، احمد. شورایاری‌ها؛ رویکردی نو به مدیریت محلی،۱۳۹۰

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: