UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

غرق در شعر

غرق در شعر

مقاله‌‌ی زیر در شرح شعر مانایاد سیمین بهبهانی نوشته داریوش معمار است که در شماره اخیر مجله تجربه (۳۱) منتشر شده‌‌است.

بازچاپ این مقاله‌ی تحلیلی و موثر داریوش معمار؛ شاعر و نویسنده عزیز را می‌خوانیم:

خطی ز سرعت و از آتش
در آبگین‌سرا بشکن
بانگ بنفش یکی تندر
در خواب آبی‌یِ ما بشکن

داریوش معمار

داریوش معمار

شعر و در سطح کلان‌تر هنر راز ماندگاریش از مبادله‌ی سیاست‌ورزانه و نمادین مصلحت و حقیقت به دست نمی‌رسد، بلکه نتیجه صراحت صادقانه و خلاقیت همراه با درک درست از معاصر بودن است.
بسیاری از شاعران، مصرف‌کنندگان سابقه‌ی شعر فارسی و سیاست‌مدران فرهنگی هستند، ایشان درک درستی از اضطرارها و اضطراب‌های زمانه‌ی خود ندارند، و تصورشان از خلاقیت و نوآوری متکی بر مصرف خلاقیت است، نه تولید خلاقیت، مصرف‌‌کنندگان خلاقیت، همه چیز را در خدمت این مصرف‌گرایی گژکار و سیاست‌بازی متظاهرانه می‌بینند، از جمله جامعه، انسان، آرمان، ارزش و جامعه را مطابق این تصور برای خود می‌سازند.
هر شاعری خلاف این رویه عمل کرده و از این تظاهر و نمایش جدا شده‌، وجدان جمعی و وجدان شخصی‌اش لباس و قیافه‌ای ازلی و ابدی برتن کرده و موفق در کسب مقبولیت ماندگار میان مخاطبان فرهیخته شعر بوده است.
در این مقاله تلاش دارم با دقت در عوامل مبدل نشدن شاعر به مصرف کننده‌ای متظاهر و تبدیل شعر به کالایی نمایشی به بررسی جنس شاعرانگی«سیمین بهبهانی» از منظر زیبایی‌شناسی‌اجتماعی و کاریزمای مادرانه آن بپردازم، تا روشن شود چگونه شاعری می‌تواند از گمنامی، شعرش به عمومیت و مرجعیت رسیده و اعتباری بزرگ کسب کند.
لازم است یادآور شوم در نظرم «سیمین بهبهانی» قدیس نبوده، او شاعری است که در پس بیش از ۶۰ سال نوشتن، شعرش مبدل به بخشی از زیبایی تاریخی و آگاهی ارزشمند و معتبر جهان ما شده است.

 نوآوری در شعر سیمین 

وجه محتوایی و اخلاقی شعر سیمین بهبهانی در تاریخ ادبیات فارسی به لحاظ تنوع و وسعت کم‌نظیر است. در شعر بهبهانی واقعیت‌های محلی و بومی مبدل به تجربیاتی زیسته شده‌اند که حیرت شاعر از آنها مایه‌هایی انسانی و عمیق دریافت کرده است. مخاطب شعر سیمین به خصوص شعری که وی طی ۲۰ سال گذشته نوشته، همواره این احساس را داشته ، نتیجه و تاثیر شعر او به اندازه عمل و زندگی مردم عینی و ملموس است، این ملموس بودن ناشی از سهل بودن شعر سیمین یا کم‌مایه بودن آن نیست، بلکه نتیجه چهل سال تجربه در زبان‌ورزی و نوآوری در رایج‌ترینگونه‌های شعر فارسی است، شعر ملموس بهبهانی عمیق‌، آزادانه‌و کنشگر است. همچنین اشعار وی تاریخ سرزمین او هستند تاریخی از رخدادهای پیچیده، ناهمگن اما به به هم پیوسته که در نهایت برفکر و اندیشه ودردمندی و امیدواری شاعر تاثیر داشته تا در هنرش تاثیرها بیافریند. بسیاری از اشعار نوشته شده در عصر بهبهانی در آینده با توجه به ضعف‌های فراوانی که باعث رنجوری‌شان شده، مبدل به متونی می‌شوند که گمنام هستند، و عملاً چیزی بیش از سطر یا صفحه‌ای از پرونده تاریخی شعر فارسی نخواهند بود، شعری که بتواند واقعیت‌های اجتماعی را تفسیر کرده و تغییر دهد، شعری که نقطه تلاقی لحظات تاریخی، کنشگری‌های تاثیرگذار، عبور از مطلق واقع شدن‌ها باشد، می‌تواند خلاقیت و نبوغ را ازلی و ابدی کند، اشعار سیمین بهبهانی از این دست می‌باشند .
این سه جنبه که به آنها اشاره شد(تجربه زیسته، تاثیر تاریخی و فراگیری و ازلی و ابدی شدن خلاقیت) ویژگی‌هایی هستند که شعر را در برخورد با سوژه‌های انسانی و طبیعی به صورتی نبوغ‌آمیز به حرکت درآورده و متمایز می‌کنند. این سه بُعد که هرکدام باعث رشد یکی از جنبه‌های محتوایی و اخلاقی تعمیق یافته شعر می‌شوند، در نهایت استمرار بخش جاودانگی و آزادی معناهای شاعرانه در طول زمان هستند.

 زنجیره وابستگی‌ها در شعر سیمین

شاعران بزرگ هر دوران معمولاً طی زمان زنجیره‌ای از وابستگی‌های منحصر به فرد را در شعرشان آشکار می‌کنند. این زنجیره نکات، خصلت‌ها و توانایی های نبوغ آمیز شاعر را در کل اشعارش معنی داده و باعث شهرت و نام‌آوری وی می‌شوند.
شعر سیمین بهبهانی از این لحاظ حاوی هرمنوتیکی مضاعف است، فهم شاعر از جهان اجتماعی بر فهم او از کنشگری تاثیر داشته و پیامد این تاثیر خلق جهانی نو بوده، با شناسنامه زیبایی‌شناسانه از قلم شاعر که به موجب آن دریافت‌ها و نتایج تازه‌ای برای سرنوشت تاریخی زبان فارسی رقم خورده است.
هرمنوتیک مضاعف شعر بهبهانی در دوبخش کلان منجر به «آگاهی‌گفتاری» در معنای توانایی شرح دادن کنش‌های شخصی، اجتماعی و سیاسی با کلمات و «آگاهی‌عملی» شامل کنش‌های حسی و غیر قابل تعریف اما ملموس در رفتار شاعرانه او شده است. که رنجیره وابستگی ها درشعر سیمین بهبهانی را از زاویه آن می‌توان در دوازده بخش مختلف برشمرد.
یک.میل به ایجاد هویت اجتماعی شریف، دو. خلاقیت در کنش‌مند‌سازی روایت، سه. دوباره‌خوانی رویدادهای مهم، چهار.نوآوری به مثابه چشم‌انداز تاثیرگذاری، پنج. زبان‌ورزی وجدانی در شعر(زبان ورزی که با زبان بازی متفاوت است)، شش.جهانی بودن دغدغه‌ها و کارکردهای محتوایی شعری، هفت. مبارزه با مسخ انسانی. هشت.جسارت نمادین در رفتار شعر، نه.همدلی انسانی به مثابه ارزش متقابل زیبایی‌شناسانه، ده.کنشگری اندیشه- فلسفه متکی بر قدرت رویاهای شاعر ، یازده.ارگانیسم معنادار رشد و تحول شاعرانگی، دوازده. اقتدار کاریزمایی جامعه‌گرایی شاعرانه.

*

شعر، فراز یافتن از روزمرگی است، وقتی زنجیره وابستگی‌های شعر چنان گسترش می‌یابد که از لحظه و زمان می‌گذرد، و در لباس زبان چهارچوب طبیعت را تازگی می‌بخشد، جهانی تازه پدید می‌آید که تاثیر حیاتش از جهان اولیه پیشی می‌گیرد، زیرا تنوع حیاتش در زنجیره‌ای که به آن اشاره شد، وسیع‌تر و بدیع‌تر است، زبان بر تن این زنجیره ابدیت و جاودانگی خود را پیدا می‌کند، روشنایی نو از آن جان می‌گیرد، چنین شعری قدرت نامیدن و بزرگ کردن نام‌ها را دارد.
آنچه حاصل ۶۰ سال شاعرانگی بهبهانی بوده، زنجیره‌ای است که هر اندازه بر سن آن افزوده شود، جوانتر خواهد شد، زنجیره‌ی وابستگی‌های این شعر مانند درختی‌ست که در گذر روزها برگ‌های زرد خود را بر زمین ریخته و برگهای سبزش را جاودانه کرده است. شخصیت این کمال آنجا روشن می‌شود که نمونه‌های بزرگ و جاودانه شعر فارسی را برابر آن قرار دهیم و سابقه‌ این وجود یافتن راستین را درک کنیم.
در این بخش از مقاله برای روشن‌تر شدن دامنه های هرمنوتیکی زنجیره ارزش شعر بهبهانی به شرح جداگانه دوازده ستون محکم آن می‌پردازم.

 یک.میل به ایجاد هویت شریف

هویت شریف، فاصله میان ادراک و آگاهی شاعر با عمل و تصمیم شاعر است، فاصله میان معنای شعر و تاثیر نهایی رفتار شاعرانه است. هرگونه تناقضی در این فاصله منجر به تعارضی شناختی و کاسته شدن از مایه‌های زیبایی‌شناسانه شعر می‌شود. روح حاکم بر جزئیات ذهنی و روانی شعر نیزهویت شریف خود را اینگونه می‌شناسد. اندیشه و خیال شعر، مفاهیم و عقاید شاعر، روح و ناخودآگاهی عاطفی شاعر وحس و ادراک شاعر در یک فرایند خود به خودی که در شعر شکل آنی و فوری پیدا می‌کند، بالنده می‌شوند، شعر بالنده هویتی شریف دارد، بن‌مایه آن چیزی بیش از جذبه بیخود شدن است، و بالاتر از الهام اولیه را در شعرش متبلور می‌سازد، مایه اصلی شعر این الهام بالغ با جذبه‌ای رشید است، زیبایی و عمق شعری با هویت شریف دارای منطق و اصولی است که به صورت میلی خلاق و آتشین آشکار می‌شود.
شعر سیمین بهبهانی بهره کاملی از این هویت شریف دارد، به خصوص شعری که طی سی‌سال گذشته از این شاعر رسیده، در پیوند با دلهره، اضطراب و نگرانی چند‌نسل عینیت و ذهنیت‌ها را به هم پیوند زده و خصوصیات ممتازی از شاعری در آن تعالی یافته است.

 دو. خلاقیت در کنش‌مند‌سازی روایت

روایت در شعر می‌تواند به واسطه نفسی که دارد، شورانگیز یا حماسی شود، روایت می‌تواند عاطفه را از دالی به سمت دال دیگر منتقل کند، روایت همچنین نوعی بازنمایی است، بازنمایی ظریف معناهای غایب، روایتی که چنین خواصی در آن باشد کنش‌مند است، کشش ایجاد می‌کند و زبان را از کالبد خود بر می‌انگیزاند، در روایتی چنین گفتمانی مستتر است که مفاهیم و طرح‌های عمیق و بزرگ انسانی را طرح ریزی کرده و زیبایی‌شناسی آن کلیشه‌ای نیست.
در غزل فارسی اساساً روایت نقش و رنگ جدی نداشته، غزل بیشتر متکی بر تک بیت‌هاست، اما غزل اجتماعی که از دهه‌های بیست و سی متولد شده، و فرزند چابک و جوان قصیده و غزل هزارساله فارسی است، داری پی‌رنگ روایی است که از دو جزء انسانیت و جمعیت مایه گرفته، انسانیت غزل اجتماعی دارای صور گفتمانی است، یعنی در آن گفتگو میان خیال و واقعیت، ذهنیت و عینیت جریان دارد، جمعیت در غزل اجتماعی همان جهانبینی جمعی جامعه‌ای است که به سمت عمل انقلابی(صریح، شفاف، انتقادی، ژرف، موثر) حرکت می‌کند، این غزل نتیجه خلاقیت مسئولانه شاعران از ابتدای مشروطیت و انقلاب نیمایی تا امروز است، غزل سیمین بهبهانی مهمترین نمونه چنین شعری در ادبیات معاصر فارسی به حساب می‌آید، شعری برخوردار از روایتی‌کنش‌مند، شعری که می‌کوشد تا از رهگذر خودکنش‌مندی و تجربه‌ورزی تاثیری تازه به بار بیاورد.

 سه.دوباره‌خوانی رویدادهای مهم 

شعرفارسی دارای پایگاه‌های متفاوتی است، این پایگاه‌ها تحرک‌های اجتماعی و بازتاب‌های عمومی دگرگونی را بار آورده‌اند، این موضوع به خصوص در شعر معاصر لایه‌بندی‌های اجتماعی متنوع‌ای را تحت تاثیر قرار داده که به تناسب آن عناوین مختلفی برای آن انتخاب شده است. اما نکته مهم این است که در تفسیر این تاثیر معمولاً ارتباط‌هایی میان رویدادهای تاریخی و بازتاب‌ها و پایگاه‌های شعر دیده شده، که نهایتاً منجر به تفسیرهایی شده که عملاً در بعد اجتماعی دوباره خوانی رویدادها به حساب می‌آیند.
شعر سیمین بهبهانی را تاریخ زنده و گویای رویدادهای نیم قرن اخیر می‌توان دانست، دوباره خوانی از این رویدادها که هویتی منصفانه و صادقانه در آن است، گوئی شاعر با دوباره خوانی محیط اجتماعی، تاریخ و فردی خود در فرمی زیبایی‌شناسانه در پی خلق جهانی بهتر و تاریخی بهتر است. شعر او غلبه حرکتی ایمانی بر پوسیدگی است که لهیبش مخاطب را مشتعل می‌کند. دغدغه‌های چند نسل به شکلی وصف‌ناپذیر از کودتا تا انقلاب، از جنگ تا رنج در شعر بهبهانی به صورت محسوسی وجود دارد، تا آنجا که در نظر نگارنده می‌تواند باعث بازتابی حقیقی، اصیل و راستین از نتایج این وقایع باشد.

 چهار. نوآوری به مثابه چشم‌انداز تاثیرگذاری

سیمین بهبهانی شاعری‌ کلاسیک‌سرا اما متعهد به نوآوری است، تردیدی در این نیست که بخش بزرگی از تجدید حیات غزل معاصر فارسی مدیون نوآوری‌های مستمر و تاثیرگذار این شاعر در پدید آوردن وزن‌های جدید و گاهی غریب در این گونه مهم شعر فارسی بوده، اگر بگوییم تجدید قوا در دینامیسم غزل معاصر با وجود چهره‌هایی مانند بهار، پروین، ایرج، عارف، فرخی،شهریار، ابتهاج، نیستانی و منزوی مدیون تلاش سیمین بهبهانی است، اداعای گزافی نکرده‌ایم. حالات و آنات شعر بهبهانی بهار وزن و مضمون‌سازی در غزل فارسی بوده که کلمات درشت و خشن و اجتماعی و حماسی و وزن و قافیه‌هایی بی‌سابقه را خلاقانه به کنج قفس گذشته وارد کرده تا در مسیر آینده بنشیند.
بهبهانی هرچند شاعری کلاسیک‌سرا است اما کلمات مرده و نیم مرده را زنده کرده و آزادی را به نقش زبان تا حد توان در شعر خود هدیه داده است، زبان شعر وی چشم‌اندازی تازه همراه با صراحت، سادگی و بداعت است که تخیلی دارد. سیمین شعرش مانند خودش در عین داشتن آن نرمش‌ها و صمیمیت، عاصی و انقلابی است، غزل نوآورانه انقلابی بهبهانی هم در شکل و هم در محتوا برانگیزاننده نسل نو برای عبور از حدود گذشته بوده است.

 پنج.زبان‌ورزی وجدانی در شعر(زبان ورزی که با زبان بازی متفاوت است)

زبان ورزی در شعر فارسی به خصوص شعر کلاسیک بسیاری مواقع بدون حس و بسیار مصنوع از آب درآمده است، این موضوع در شعر نو فارسی هم میان آثار شاعران بسیار به چشم می‌آید، شاعر اگر در قبال نوآوری زبانی شعر خود مسئول نباشد، و به دنبال نمایش متظاهرانه نوآوری برود، شعرش شبیه لباس وصله‌دار دریوزگان می‌شود، زبان‌ورزی در شعر باید وجدانی باشد، یعنی مسئولانه و طبیعی باشد، نباید شعر بر ویرانه‌های گذشته ویرانه‌ای تازه شود، بلکه نتیجه حادترین درک‌ها، حادترین احساسات در زبان شعری با زبان‌ورزی طبیعی و محرک است، که بیرون زمان قدم می‌گذارد و راه خود را به سمت آینده باز می‌کند.
چنین شعری دارای انعطاف است، در عرضه کردن حس‌های خود، زندگی و تاریخی بی‌وقفه نوآورانه است، و از برزخ تنهایی شاعر را بیرون می‌آورد، شاعری که زبانورزی‌اش وجدانی باشد، هنر و خلاقیتش از حدود زمان می‌گذرد، دچار انحطاط فکری و روحی نمی‌شود و می‌درخشد، این شعر مسئولیت خود را می‌شناسد، استعداد خود را جدی می‌گیرد و در نظر دیگران مبدل به تعریف آفرینشگری می‌شود. در شعر کلاسیک معاصر به خصوص غزل فارسی سیمین بهبهانی میان چند نسل از شاعران به زبان ورزی وجدانی در شعرش مشهور است، این موضوع بزرگترین مزیت شعر وی می‌باشد.

شش.جهانی بودن دغدغه‌ها و کارکردهای محتوایی شعری
کشف راز شعرهایی که نزد تمام بشریت محبوب می‌شوند، و زبان‌ها، نژادها و نسل‌ها را می‌پیمایند، کاری بسیار سخت و البته مهم است. اگر بدون استعداد و توانایی بخواهیم برای درک این چگونگی قدم برداریم، تقلای ما بیهوده خواهد بود، بعضی سرودن شعر جهانی و یا ساختن اثری که شهرتی جهانی پیدا کند را با نمایش دلسوزی و همدردی در قبال مفاهیم و رخدادهای جهانی یکی می‌دانند، در مناسبت‌ها، منازل و وقایع به نسبت منفعت و منزلت و اهمیت آن برای مردم هنری به خرج می‌دهند و برای واقعه چیزی می‌نویسند، اما هنر و شعر در قبال وقایع اگر اصالتی داشته باشد خود مبدل به واقع‌ای تازه می‌شود، و این راز جهانی شدن یک شعر است، شعر اگر مبدل به اتفاقی تازه شود، پلی درخشان خواهد بود از گذشته به سوی آینده و در آن همه خصوصیات جهانی ملت‌ها در قالب روحی عموی، آرزویی عمومی، آرمانی عمومی، زبانی عمومی، فرهنگی عمومی و همه گیز متجلی می‌شود. چنین شعری مسخ بزرگ و دهشتناک نسل‌ها و امیدواری های بزرگ و عالی نسل‌ها را پشت سرگذاشته و دنیای خود را از نو می‌سازد، تاریخ و فرهنگ سرزمین‌های ویرانی را در پیوند با تاریخ و فرهنگ آینده و تاریخ و فرهنگ گذشته سرزمین‌های دیگر قرار می‌دهد. در این گونه شعرها لمسی پر طنین از شرافتمندی می‌توان احساس کرد. شورابه زوال و انحطاط و چروک‌های مغزی پوسیده در این شعرها نیست و در عوض عصاره تجربه‌ای امیدوار، جراحت‌های عمیق زندگی را التیام می‌بخشد.

 هفت.مبارزه با مسخ انسان معاصر

صمیمیت در شعر، به خصوص شعر تغزلی و شورانگیز، اگر همواره با بادهای هموار همراه شود و در صدد پنهان کردن آلودگی‌ها و خباثت‌ها، محرومیت و مسخ بزرگ نسل‌ها باشد، مبلغ سادلوحی و مروج تنهایی می‌شود. هیچ ملایم یکسره‌ای وجود ندارد، نمی‌توان لوله تفنگی ساخت دست انسان، تیغه کارد ساخت دست انسان که برای شلیک به شقیقه انسانی دیگر یا بریدن گلوی انسانی دیگر به کار می‌رود، را نادیده گرفت، نمی‌توان تاثیر مخرب قدرت و سیاست را نادیده گرفت، اما درد و آسیب بزرگ این زمانه نگاهی ساده لوحانه، کاسبکارانه و فریبکارانه است که می‌خواهد با نادیده گرفتن این حقایق انسان معاصر را مسخ کند، شعر و هنر با اصالت مهمترین مانع برای مسخ انسان معاصر است، سیمین بهبهانی غزلسرایی است که در کنار دیگرانی چون منوچهر نیستانی و حسین منزوی غزل را از برج عاج تغزل تا دیوارهای سخت و تلخی‌های معاصر حرکت دادند، تبانی ذهن با مینیاتوری زیبا اما مسخ شده از واقعیت برای تحریف حقیقت زندگی را بهم زدند، چراغی بر صاعقه زندگی روشن کردند و نسل‌ها را از سمت رنج‌ها به سمت امیدواری به حرکت درآوردند.

هشت. جسارت نمادین در رفتار شعر
سیمین بهبهانی شاعری جسور است، این جسارت را می‌توان هم در پس نوآوری‌های شاعرانه او دید و هم در کنار بیش از ۶۰سال شاعری او کنار مردم، شعر بهبهانی در میان همه همنسلانش در مضمون سازی‌ها اهداف جسورانه بیشتری را دنبال کرده، او هم‌ساز وطن بوده، منبع و ریشه عاطفی شعرش زندگی جاری در رگ و پی‌مردم است، در کنار شاعران نوپردازی مانند نصرت رحمانی اگر بخواهیم شاعری کلاسیک سرا و معاصر را قرار دهیم که شعرش بیشترین نزدیکی را به طرزی جسورانه با زندگی مردم کوچه و بازار دارد، بی‌شک سیمین بهبهانی در بالای صفحه می‌نشیند، شعر سیمین نشانی جسورانه دغدغه‌های مردم است و همین به آن کیفیتی نمادین داده، کیفیت نمادین شعر بهبهانی بیش از آنکه نتیجه بهره‌گیری او از معانی اساطیری، مذهبی و فرهنگی چند هزار ساله باشد، نتیجه تجربه عینی و شریف شاعر از زندگی است که پس از چند هزار سال به این مردم رسیده، این شعر برخوردار از جسارتی نمادین، نجیب و موثر است.
جسارت شعر سیمین بی‌انضباط هم نبوده، یعنی از روی دوش این پله به روی دوش پله ای دیگر نجسته و برای برچیدن خوشه خوشنامی نمایشی از جسارت نبوده، همین موضوع او را در میان شاعران هم‌نسلش به شکلی متمایز کرده که علاقه و اشتیاقی عمیق نسبت به آن فراهم شده است.

 نه.همدلی انسانی به مثابه ارزش متقابل زیبایی‌شناسانه

پیشتر هم اشاره شد شاعرانی هستند که جسارتشان و دغدغه‌های انسانی‌شان منفعت طلبانه است، شعر ایشان فاقد همدلی طبیعی است، در عوض سرشار از همدلی منفعت طلبانه می‌باشد، شعله‌های این شعر در قابی روشن نمی‌نشیند، این گونه شعرها همدلی‌شان طنین ندارد، در این همدلی تواضع و صمیمیت نیست، تناسب نیست، وحدتی در چهره این همدلی نیست، این همدلی لرزان و سست است، و مانند شیشه‌ایست که با تلنگری از هم می‌پاشد، نوای آن دلنشین نیست، آرام و لخت بر پوست مخاطب نمی‌رود و حلقه‌های آْن شنونده را در تمام دوران‌های زندگی‌اش تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، همدلی دوران نوجوانی است(رمانتیسیم سطحی و مبتذل)، همدلی دوران انقلاب است( هیجان‌زده و سطحی)، همدلی دوران پیری است(نوستالژیک) اما همدلی همه دوران‌ها نیست. در شعر سیمین بهبهانی آنجا که همدلیاست عمیق است، و شعر همدلانه او را مبدل به بهترین و عمیق‌ترین نمونه دوران خود می‌کند که حتا مرزهای تنگ نظری‌های رایج را هم در نوردیده و روشن می‌سازد.

ده. کنشگری اندیشه- فلسفه متکی بر قدرت رویاهای شاعر
رویاهای شاعر هرچه بر پیکره زمان نقشمندتر می‌شوند، تاثیر گفت وگوی اندیشمندانه در باره کار شاعر در آنها روشن تر است، کار شاعری که مایه از ولاترین هنر آفرینندگی و تولید روحی و غریزی انسان دارد. اندیشمندی یکسره ابداعی که اندیشه گون و فلسفی است. در چنین کنشگری اندیشه و فلسفه که اتکا بر قدرت رویای شاعر دارد، زبان(سازنده هستی) یکسره گوهری اصیل و واژه‌ای شاعرانه است که پشت پلک کور زندگی دریاهای بیکران را جاری می‌کند و آسمان‌های جهان‌های ناپیدا را می‌گستراند. شاعر ساده دلی احساسی را با غریزه، احساس و اندیشهای هستنده(هستی بخش)آشکار می‌کند و به عنوان تنها امکان قابل اطمینان برای شرح رخداد حقیقت که نتایج آن می‌تواند عمیقاً شاعرانه باشد (نوآور و غیر منتظره) حضور رویا پردازش را آشکار می‌سازد.
سیمین بهبهانی از این لحاظ اگر به صورتی اغراق آمیز شاعر شاعران زمانش نباشد، یکی از مهمترن شاعران زمانش بوده، او تنها زنی در تاریخ ادبیات فارسی است که به معنای واقعی مادرانه ترین کنشگری های اندیشمندانه را روانه خانه رویاهایش کرده، و افق هستی مردمی را در شعرش ترسیم کرده است.

یازده.ارگانیسم معنادار رشد و تحول شاعرانگی
شعر شاعر در طول زمان، مانند بدنی زنده است، ارگانیسم آن منظم، و دارای چرخه‌ای مشخص است، که هر کجی و خمودگی‌اش ناشی از ضعف و رنجوری است، اندام‌وارگی دارد، بینش غریزی و احساسی آن در پیوند با همه‌ی تن شعر تجلی پیدا می‌کند، روح شریف، استمرار شریف، انسانیت و حضور شریف به عنوان ابعاد اخلاقی این ارگانسیم در صورت رشد سالم، در طول زمان در شعر تجلی یافته و بالغ می‌شوند.
همانطور که زیبایی‌شناسی فرم و ساختاربیانی، بینشی بلند بر آستان شعر پدید می‌آورند و آن را از نمونه‌های دیگر متمایز می‌کنند و در نهایت عامل یگانگی و مبدع زیبایی معنا‌دار می‌شوند، بررسی مراحل تحول و رشد ارگانیسم شاعرانه(کل حیات ادبی شاعر)راز تحول شاعرانه را روشن کرده و تاثیرگذاری و سلامت آن را معنادار و متمایز می‌کند .
بالندگی، باروری و رشد شاعرانگی شاعر در طول زندگی‌اش، از ناخودآگاه تا خودآگاه شاعر، از محتوا تا شکل شعرها، راهی را می‌رود که راز و رمز و پوشیدگی آن رابطه میان تولد، مرگ، مصیبت‌ها، موهبت‌ها، پیروزی‌ها، زوال‌ها و ناکامی‌های شاعران را روشن کرده و به معنای واقعی همه روزگار شاعر را(ارگانیسم شاعرانه)گرداگرد خود آشکار می‌سازد.
ارگانسیم شاعرانه شرایطی است که زندگی را در آن تولد می‌گیرد و جوانه می‌زند، تا اگر در طول سالیان برابر توفان و سیل و بی‌بارانی دوام بیاورد، به درختی تنومند بدل شود، که سایه بلندش جهانی را می‌گیرد، از این لحاظ شعر سیمین بهبهانی در سایه سالهای پرتلاطم زندگی‌‌اش و تجربیات گوناگون سهمگین و عجیب آن، و دوام و استقامت شاعر، بازتاب حقیقی‌ترین و معنادارترین جنبه‌های پنهان و بیان نشدنی آرزوها، امیدواری و دردمندی‌ است، که غایت بلوغ ارگانیسم شاعرانه را در آن می‌توان یافت.

دوازده. اقتدار کاریزمایی جامعه‌گرایی شاعرانه
وقتی در تاریکی محض نشسته‌ای و ناگهان نوری می‌رسد، ناخودآگاه همه حواس به سوی آن جلب می‌شود، در میان شاعران معاصر احمد شاملو و سیمین بهبهانی در رفتار و مناسک اجتماعی خود یکی در نقش پدرانه برای روشنفکری ادبی و فرهنگی زمانه خود و دیگری در نقشی مادرانه برای روشنفکری ادبی و فرهنگی زمانه خود(بخصوص در سالهای پایان عمر) مانند آن نور بوده‌اند، کاریزمای ادبی و اجتماعی این دو شاعر چنان بوده، که بسیاری را متاثر کرده و در مسیرهای تازه قرار داده، در این میان نقش مادرانه سیمین بهبهانی نه تنها برای این زمان که با توجه به قلیل بودن شاعران زن تاثیر‌گذار که همه مشخصه‌ها را برای مبدل شدن به الگوی کامل مادرانه داشته باشند، در تاریخ ادبیات فارسی کم نظیر است.
او مانند نوری بر تاریکی تابیده و در لحظه سرنوشت ساز روحی تازه به آنچه بر اطرافش بوده دمیده است، حضور شاعرانه سیمین در گذر زمان بی‌شک برای شعر فارسی سرنوشت ساز شده و می‌توان از آن به عنوان سرآغاز مادرانگی مقتدر در ادبیات این سرزمین که کاریزمای ادبی و اجتماعی‌اش نظیری ندارد، یاد کرد.

942318_10204676994385860_2218040820821064132_n

(عکس: حمید جانی پور- جایزه شعر نیما-بزرگداشت بانو سیمین بهبهانی)

غرق در شعر
اهمیت سیمین بهبهانی در شعر معاصر، و تاریخ شعر فارسی، مانند درخشیدن قرص خورشید بر آستانه دشتی باران خورده است، که نتایج آن، سرسبزی، طراوت و تازگی بر آستان آن دشت شده، سیمین هرچند در سالیان شاعرانگی‌اش از آنجا که با چهارپاره‌های نوپردازان وشعرهای نیمایی راه آغاز کرد، تا آنجا که مسیر غزل را برای همه آینده خود برگزید، همواره منتقدانی میان هم عصرانش داشته، اما غرق شدن او، غرق شدن تمام زندگی او، در شریف‌ترین رفتارهای شاعرانه زمان ما، در جسورانه‌ترین شکل آن، اتفاقی‌ست که معنایش اهمیت سالیان زندگی شاعرانه وی را تابناک کرده و اتفاق نظری میان همه دوست داران شعر فارسی پیرامون تاثیرگذار بودن حضورش فراهم آورده است.
زنی که با قرص خورشید
شبی درآمد به خوابت
کجاست اکنون که دیگر
نمی‌دمد آفتابت
دو چشم مست سیاهش
دو بیت از یک غزل بود
که خوشتر از آن نخواندی
میان صدها کتابت

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: