UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

غزل زبانِ احساسِ پارسی است

غزل زبانِ احساسِ پارسی است

گفت‌وگو کننده: صادق امیری

فکر می کنم تنها گریزی که شعر اجتماعی را از شعار متمایز می کند ، حرکت به سمت عاشقانه های اجتماعی سیاسی است. راستش با هدف، مسائل اجتماعی پیرامون را شعر نکرده و نخواهم کرد. مسائل اجتماعی هم باید یک تحول شاعرانه در وجود من ایجاد کند تا بتوانم شعری که حد اقل خودم دوستش داشته باشم بنویسم. صنم نافع با احساسش شعرش را رقم می‌زند، خواننده‌ی اثر صنم نافع هنگام خواندن آثارش خواننده‌ی خودش نیز هست در حقیقت شعر صنم نافع به مثابهء ابزاری بصری در اختیار ما قرار می‌گیرد تا خواننده به وسیلهء آن توانایی مشاهدهء چیزی را پیدا کند که اگر این شعر نمی‌بود همواره نادیدنی باقی می‌ماند. به همین منظور گفتگویی داشتیم با وی که در ادامه می‌خوانید:

خانم نافع با قالب شعر شما شروع کنیم، در حالیکه شما از چهارپاره سرایان بسیار خوب بودید و هستید چرا به غزل مدرن که در آن‌هم موفق هستید روی آورده‌اید؟ این تغییر بر اساس فشار فضای حاکم بر ادبیات امروز و خواسته‌ی مخاطبان بوده یا که خواسته و از سر تغییر سبک و احساسات درونی خود شما بوده است؟ چرا که در جایی گفته بودید در غزل احساس راحتی نمی‌کنم و شهرهایتان پا به تصنعی شدن گذاشته تا جوششی.
ضمن عرض سلام و ارادت. این نظر لطف شماست. بله قبلا کمی در غزل معذب بودم اما لذتی که پس از خلق یک غزل مخصوصا وقتی که اثر توسط مخاطب خاص و عام تایید می شود، نصیب شاعر می شود آنقدر زیاد است که به سختی‌اش می ارزد.
من معتقدم که غزل زبان احساس پارسی است و امیدوارم هر شاعری در طول مسیر حد اقل یک بار طعم سرودن آن را بچشد. به هیچ وجه فشار مخاطب باعث حرکتم به سمت غزل نشده و حالا هم هر بار چهارپاره بر من نازل می شود از نوشتن و انتشارش خود داری نمی کنم. من خود خواسته این مسیر را پیمودم و عذابش هم برایم لذت بخش است.
از دید من شعرهای شما در عین عاشقانه بودن، حفظ زنانگی در شعر، پنجره ی تخیل را نیز باز می‌گذارد و هر کسی فارغ از جنسیت می تواند با آن ارتباط برقرار کند، اما نکته ای که حائز اهمیت است، این است که تلخی زیادی در عمق شعر شما فریاد می‌زند، سر منشاء این تلخی کجاست؟
من هم فکر می کنم کارهای اخیرم فراجنسیتی تر شده است. دلیل این تلخی را من هم نمی دانم و گاهی فکر می کنم این چه غم سمجی است که از سنین کودکی با من است. البته خودم هم غم پرست هستم و گرایشم به سمت اشعاریست که به روحم زخم می زند. حس می کنم که شعر باید بسوزاند و غم درون مایه ی آن خواننده را تکان دهد. پیشتر به این تلخی اینگونه نگاه نمی کردم. گاهی بار آن روی دوشم سنگینی می کرد، در شاد ترین لحظه های زندگی با من بود و دست از سرم بر نمی داشت. اما حالا که فکر می کنم کمی آن را تحت کنترل قرار داده ام ، دوستش دارم و حس می کنم غذای روحیست که در شاعری کمکم کرده .

شعر اجتماعی در شعر صنم نافع چه جایگاهی دارد؟ سوالی که مطرح است این است که اصولا هنرمند به اطراف خود نگاه می‌کند و از هر چیزی الهام می‌گیرد، شما اتفاقات روزمره در دنیای اطراف را چگونه به شعرتان راه می‌دهید؟
فکر می کنم تنها گریزی که شعر اجتماعی را از شعار متمایز می کند ، حرکت به سمت عاشقانه های اجتماعی سیاسی است. راستش با هدف، مسائل اجتماعی پیرامون را شعر نکرده و نخواهم کرد. مسائل اجتماعی هم باید یک تحول شاعرانه در وجود من ایجاد کند تا بتوانم شعری که حد اقل خودم دوستش داشته باشم بنویسم.
از شعر های مناسبتی که برای فوتبال و دلار و حوادث سیاسی اجتماعی خاص می نویسند خنده‌ام می گیرد.

غزل زبانِ احساسِ پارسی است

صنم نافع

شما اخیرا رمانِ بر خاک های حاصلخیز اثر اورهان کمال و قبل‌تر کتابِ کشتی خاموش که مجموعه‌ای از شعر و ترانه‌ی ترکی بوده است را ترجمه کرده‌اید. چه انگیزه‌ای باعث شد که به ترجمه‌ی این آثار روی بیاورید؟ در ترجمه‌ی شعر شاعران و نویسنده‌های ترک به فارسی چه ویژگی‌های را باید در نظر گرفت؟ استقبال از این کتابها را چگونه دیدید؟
من دهه ی سوم زندگی ام را در کشور ترکیه گذراندم. خودم این رمان ها و اشعار را می خواندم و حس می کردم چه خوب می شود که دیگران را هم از آن بهره مند کنم. بیشتر هم برگردان آثاری را انجام دادم که خودم را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود. فکر می کنم لا اقل بیشتر از کسانی که در ایران آثاری را از ترکی به فارسی برگردانده اند به این زبان مسلط هستم ، اما باز هم خودم را برای حمله منتقدین آماده کرده ام.
در مسیر شعر هم این دوره را به سختی طی کردم . فکر نکنید راحت بود زن بودن و دوام آوردن . همکاران غزلسرای کنونی، قبلا حسابی از خجالت ما در آمده اند.

صنم نافع در شبکه‌های اجتماعی بسیار پر طرفدار است و مخاطبانش  عمدتاً با شعرهای او زندگی می‌کنند، شبکه های اجتماعی چه تاثیری بر آثار شما و شعر شما می‌گذارند؟
باز هم نظر لطف شماست . فضای مجازی از طرفی به من کمک کرد که بیشتر خوانده شوم و از طرفی لطمات جبران ناپذیر از جمله سرقت آثار، و سرقت شخصیت و اعتبار مرا در پی داشت .
چقدر افراد سودجو بودند که فن پیج ساختند خودشان را ادمین و مدیر برنامه معرفی کردند و از مردم اخاذی کردند. به هر حال اینها مسائلیست که می بایست مدیریت شود . فضای مجازی و مشکلاتش گاهی مرا افسرده و منزوی کرده و گاهی لطف های مخاطبان حسابی سر حالم آورده … در این باره نیز مانند هر چیز دیگر رعایت اعتدال شرط اصلی است.

فضای حاکم بر شعر ایران را چگونه می‌بینید؟ شاعر چه انداره آزادی عمل دارد و می‌تواند خودش باشد؟
به نظرم بهتر است پیش تر از بحث آزادی که نخ نما و کلیشه ای شده و در هر دوره ای از تاریخ وجود داشته ، به بحث عزت نفس و سلامت رفتاری شاعران بپردازیم. شاعر روزگار ما چقدر توانسته انسانی رفتار کرده و انسانی زندگی کند؟ بهتر است اول این مرحله را بگذرانیم و بعد برسیم به موضوع همیشگی آزادی بیان.
درست است که بعضی محدویت ها از بیرون به ما تحمیل می شود اما آن محدودیتی که از درون ، شاعر به خویش تحمیل می کند، با آن چه باید کرد؟ کبر، تنبلی ،حسادت، عدم رعایت اصول رفتار انسانی، ندانستن کد های اخلاقی یا دانستن و عمل نکردن به آن … حالا مثلا یک چنین انسانی آزادی عمل داشته باشد چه کار می خواهد بکند؟

آیا اثر جدیدی در دست چاپ یا تکمیل شدن دارید؟ اگر در دست اقدام دارید، این اثر ادامه‌ی ترجمه‌‌های شماست یا باید منتظر کتاب شعر جدیدی از شما باشیم؟
مجموعه غزل از تباهی به بعد کمتر از دو ماه است که وارد بازار کتاب شده . رمان برخاک های حاصلخیز تا نمایشگاه کتاب سال ۹۸ به دست مخاطبین می رسدو رمان هتل آنایورد در دست ترجمه است که هنوز با نشری در خصوص آن به توافق نرسیده ام. شعر های چاپ نشده ام را هم جمع آوردی کرده ام برای چاپ مجموعه شعر بعدی … فعلا شعر در جریان است و امیدوارم هرگز تنهایم نگذارد.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: