UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

فراز و ظهور شارلاتان‌های مالی یا نومانکلاتورهای ایرانی

فراز و ظهور شارلاتان‌های مالی یا نومانکلاتورهای ایرانی

غلامحسین دوانی

عضو انجمن اقتصاددانان حرفه‌ای کانادا

Davani

غلامحسین دوانی

شهرگان: نومانکلاتور واژه‌ای روسی به معنی «لیست افراد خاص» یا همان نوکیسه‌گان روسی است که میلوان جیلاس کمونیست برجسته و یار مارشال تیتو رهبر یوگسلاوی در کتاب معروفش به نام «طبقه جدید» یا New class آن‌ها را افشا کرد. بعدها هم وسلنسکی کتاب معروف “نومانکلاتور” را درباره همین طبقه نگارش کرد که در سال ۱۳۶۴ توسط شادروان وثیق ترجمه و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرد.

مستند پیشینه نومانکلاتورهای روسی تصمیمات اتخاذشده در کنگره نهم حزب کمونیست (۱۹۲۰) بود که مقرر می‌داشت ” کمیته‌هایی حزبی برای افزایش اقتدار و به‌کارگماری افراد خودی همه‌ساله لیست‌هایی را شامل افراد واجد شرایط پست‌های مدیریتی و نظامی تهیه و به رهبران ارائه دهند” که این لیست همان “نومانکلاتورها” بودند. بر اساس مندرجات این دو کتاب ارزشمند و کتاب سه‌جلدی مبارزه طبقاتی در شوروی نوشته پروفسور شارل تبلهایم ترجمه ناصر فکوهی، این طبقه از سال‌های ۱۹۲۰ نضج گرفت به‌طوری‌که در دهه ۱۹۳۰ عملاً این طبقه که همگی از کادرهای بالا و رهبران حزب کمونیست بودند از دستمزدهای بالا، امتیازات ویژه‌ای همچون استراحتگاه‌های ییلاقی (داچاد)، امتیازات غیرنقدی (جنسی)، خرید از فروشگاه‌های ویژه، استفاده از خدمات درمانی خاص برخوردار شدند. درواقع جانشینان همین‌ها بودند که بعدها در فرآیند سقوط اتحاد جماهیر شوروی در همه جمهوری‌ها دست به غارت اموال دولت و مردم تحت عنوان کمونیسم‌زدائی و خصوصی‌سازی زدند به طوری که جوانکی ۲۸ ساله به نام «خودروکوفسکی و از رهبران بخش جوانان حزب کمونیست با تملک منابع نفتی روسیه تراست نفتی میلیاردی به نام «یوکاس» را بوجود آورد که در تاریخ جهان چنین سرعتی بی‌نظیر بود– مقایسه کنید با جوانک‌هائی که در دوره‌ی دولت پاک مثل ب، ز و … ظهور کردند- اینان نه تنها کارآفرین نبودند که اتفاقاً بخشی از سرمایه‌داران جنائی و باندهای مافیائی بودند که در محافل سرمایه‌داری هم به این افراد با دیده شک و تردید نگریسته می‌شد.

 بررسی روند بازسازی طبقه جدید بعد از انقلاب نشان می‌دهد که عده‌ای با نفوذ در انقلاب و عده‌ای هم از انقلابیون، از سال‌های جنگ به‌علت شرایط خاص دوره‌ی جنگ، به فکر اندوخته آینده افتادند. همان‌هائی که در شب‌های بمباران و شهادت جوانان کشور، با احتکار چراغ قوه و با استفاده از رانت‌های دولتی اقدام به واردات کالا و صادرات عتیقه‌جات، فرش، کالاهای لوکس مصادره‌ای و … شروع به زراندوزی نمودند و از فردای پایان جنگ موضوع تقسیم مجدد ثروت در محافل اینان مطرح بوده است. تشابه زیادی در فرآیند ظهور نوکیسه‌گان ایرانی و نومانکلاتورهای روسی به رغم حاکمیت دو دیدگاه متفاوت اندیشه و اقتصاد در دو کشور وجود داشته که تنها نقطه مشترک اتصال آنان سرمایه داری دولتی همراه با اقتدارگرائی، چنگ‌انداختن به منابع دولتی از طریق رانت و کنترل اهرم گذرگاه‌های ورود و خروج کالا و محصولات چه از طریق «گمرک» و چه از طریق اسکله‌های خاص بوده که تأسیس مناطق آزاد تجاری و مناطق ویژه صنعتی- تجاری سرعت این فرآیند را به مراتب افزایش داده‌است. اینان گام‌های هوشمندانه خود را به سوی کسب قدرت سیاسی- اقتصادی از طریق «لیست خودی‌ها» بکار گرفتند. مروری بر خاطرات مسئولان ارشد، نوشته‌های رسانه‌های جمعی دوران ۷۱- ۱۳۲۵ نشان از وجود چنین علائمی دارد، نظیر معاملات سواپ نفت که از طریق افراد مرتبط با نهادهای خاص صورت می‌گرفت و بیشترین عایدی را نصیب آن‌ها می‌ساخت به طوری که می‌توانستند افراد ذی‌مدخل محلی را با این منابع جذب و یارگیری نمایند و فرآیند دارودسته‌سازی Clientelisme را تسریع نمایند. این فرآیند به ویژه پس از پایان دوره‌ی جنگ و شروع دوره‌ی سازندگی که بحث توسعه اقتصادی در اولویت محض قرار گرفته در پشت شعار «فساد روغن چرخ توسعه است» و همچنین خویش تأمین بودجه وزارتخانه‌ها و نهادهای خاص رسماً خود را نشان داد به طوری که بخش قابل توجهی از نومانکلاتورهای ایرانی در ساخت و سازهای مناطق خاصی از کشور با «خریدو فروش تراکم سیار» به انبوهی از ثروت دست‌یازیدند که تأسیس شبکه‌های آموزش غیرعالی و کاملاً انتفاعی، داروخانه‌های تک‌نسخه‌ای، دانشگاه غیرانتفاعی، لیسانس مکاتبه‌ای، ماشین‌های وارداتی لوکس (حتی از طریق سرقت از مناطق در محدوده‌ی جنگ امریکا و عراق، جنگ کویت)، کنترل بازار ارز و طلا و … در همین ارتباط قابل ذکرست. جالب آنکه بتدریج رفتار و طرز لباس پوشیدن نومانکلاتورهای ایران هم در حال تغییر بود. کسانی که روزی پیکان‌سوار می‌شدند و خود رانندگی می‌کردند حالا دیگر ماشین لوکس سوار می‌شوند، راننده و محافظ اختصاصی داشتند و انتقال مناطق مسکونی به شمال شهر با سرعت قابل ملاحظه‌ای صورت و القاب دکتر و مهندس جایگزین حاج آقا و اعزام فرزندان و آقازاده‌ها و عروس‌خانم‌ها به خارج کشور به هر طریق و دست یازیدن به مدارک دانشگاهی که بعضاً وجود خارجی هم نداشتند شتاب گرفت. یعنی در واقع در همان اوقاتی که شهروندان شاهد مناظرات انتخاباتی و دعواهای سیاسی نومانکلاتورها بودند، جریانات پس پرده آنان با حزب‌سازی، سازمان یافته، مراکز آموزشی، مالی و سیاسی را به آرامی در اختیار می‌گرفتند.

نومانکلاتور (طبقه جدید) به‌معنی افرادی سازمان‌یافته و متشکل در دارودسته‌های متفاوت اما با یک ویژگی خاص که همانا در دست داشتن مشاغل کلیدی کشور که قدرت را نیز در دست داشته و از امتیازات انحصاری جامعه برخوردار بوده و سلطه‌ی اقتدارگرایانه خود را بر همه شئون اجتماعی و مالکیت انحصاری خود را نه تنها بر حوزه‌ی صنعت و خدمات بلکه بر کلیه مواهب و منابع طبیعی و غیرطبیعی اعمال می‌کنند. ایده‌ی تأمین بودجه وزارتخانه‌ها و نهادها توسط خود آن‌ها که به ویژه در دوران سازندگی مطرح شده بود «شاه کلید» نومانکلاتورها برای دستیابی به کلیه منابع اقتصادی شد به طوری که نهادهائی که اساساً در هیچ کشور پیشرفته‌ای به دلیل خاص وارد حوزه‌ی کسب و کار نمی‌شوند، در ایران به کسب و کار مشغول شدند که همین امر باعث تسریع در زاد و ولد نومانکلاتورها (آقازاده- عروس‌خانم) شد. بجای آکادمی علوم شوروی که مأموریت آموزش کادرهای حزبی بی‌سواد و کم‌تحصیلات را برعهده گرفته بود، مراکز آموزش خاص تأسیس شد که مدرک “دکترای شنگول منگول” هم صادر می‌کنند و پشت‌بند این مدارک تحصیلی قاعدتاً منافع اقتصادی متصور بود. از علائم این دوران تأسیس شتاب‌زده‌ی ده‌ها بانک، موسسه مالی- اعتباری که عموماً هم در پس شعائر مذهبی و با استفاده از اسامی قابل احترام جامعه مذهبی صورت می‌گرفت. شتاب این روند در دوره‌ی اصلاحات هم به رغم آنکه کوشش گردید مهار شود، کم نشد به طوری که با ظهور دولت پاک بر بستر دولت اصلاحات، فرزندان نومانکلاتورهای قدیمی و یا نسل نوی که مدعی سهم‌بری کمتری از غنائم شده بود، با چنگ‌اندازی بر همه امکانات سیاسی- اقتصادی تلاش نمود یک انحصار ویژه در سایه «امنیت قضائی» به‌وجود آورد که حاصل آن ظهور افرادی با شناسنامه جمشید، شهرام، بابک، مه آفرید بجای افرد سابق با نام‌های عبدالله و رمضان و یاسر، ابوذر و … بود. البته بودند کسانی که در این میان با آخرین بقایای عقاید تلاش کوشش می‌کردند قطار را به محل اولیه بازگرداندند که چنین نشد. نمونه بارز آن مقاله احمد توکلی وزیر سابق کار در سال‌های جنگ بود که مدعی شد تعداد میلیاردرها بیشتر از دوره قبل از انقلاب شده، اما کسی به اخطار وی توجهی نکرد. کار بجائی رسید که تعداد متقاضیان تأسیس بانک و موسسه مالی- اعتباری از تعداد متقاضیان تأسیس مدارس غیرانتفاعی و فروشگاه‌های زنجیره‌ای بیشتر شده – گسترش شبکه‌های تجاری فروشگاه‌های زنجیره‌ای خاص، مجموعه پاساژها، ظهور سام‌سنتر و هایپراستار و براند‌های بین‌المللی علیرغم تحریم و شعبات دانشگاه‌های مجهول‌الهویه آمریکایی و خارجی در محل فروشگاه‌های کیش و قشم، مجالس عزا و عروسی در باغ‌ها و سالن‌های جدیدالتأسیس، فسادهای بانکی که از ۱۲۳ میلیارد تومان در سال ۱۳۷۲ علنی و افشا شده تا به‌امروز سر به سه‌هزار میلیارد تومان (سه میلیارد دلار در زمان کشف)، هفت هزار میلیارد و دوازده هزار میلیارد و جابجائی ۱۲ میلیارددلاری ارز و سپرده کردن منابع ارزی کشور در خارج از کشور بنام افراد مجهول الهویه تحت عنوان امنای دولت (به مصاحبه مهندس مظاهری رئیس کل اسبق بانک مرکزی در مجله نگاه مراجعه کنید) و ظهور کلاهبرداری‌های مالی نظیر پونزی تحت عنوان فروش سهام شاندیز و تبرک و همه و همه مؤید تغییرات اساسی رفتار اقتصادی نومانکلاتورها‌ی ایرانی یا همان نوکیسه‌گان امروزین شد به طوری که بجای رمضان یخی و شعبان بی‌مخ امثال محسن چیگرکی، مخمد دبه، آغر اوران اوتان و ماشاءالله قصاب سمبل کارآفرینی در بازارهای مالی و پولی شده‌اند و حتی عده‌ای ازمداحان سنتی نیز با استفاده از به‌اصطلاح تکنیک‌های جدید تبلیغاتی بعضاً با کمک برخی روزی‌نامه‌های خاص کشور، نقش سخنگوی رسانه‌ای آنان را عهده‌دار شدنده‌اند.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

غلامحسین دوانی؛ پژوهش‌گر اقتصادی و عضو انجمن اقتصاددانان حرفه‌ای بریتیش کلمبیا و از اعضای حسابداران خبره آمریکای شمالی

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: