UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

معرفی کتاب ساره سکوت به‌قلم رضا روزبهانی

معرفی کتاب ساره سکوت به‌قلم رضا روزبهانی

رضا روزبهانی (تهران – ۱۳۵۶)، شاعر، پژوهشگر ادبی و ویراستار / کارشناسی زبان و ادبیات فارسی و تحصیلات ناتمام در رشته‌های فلسفه و مدیریت دولتی/ از اواسط دهه‌ی ۱۳۷۰ خورشیدی کارهای متعددی در حوزه‌ی شعر و داستانک، نقد فیلم و شعر از او در نشریات دانشجویی و سراسری منتشر شده.

از فعالیت‌های علمی روزبهانی می‌توان به گویندگی و کارشناسی برنامه‌های رادیویی و همکاری با نشریات و انتشاراتی چون همشهری، مرکز نشر اسناد انقلاب، موسسه‌ی هلال، نشر روزگار، نشر داستان، ماهنامه‌ی رودکی، روزنامه‌ی دنیای اقتصاد، هفته‌نامه‌ی عصر آزادی و غیره اشاره کرد. روزبهانی همچنین دبیر یک دوره نشریه‌ی ادبی رودکی نیز بوده که ضمن آن ویژه‌نامه‌ی بزرگ شعر امروز را منتشر کرد (آبان ۱۳۹۶). او از سال ۱۳۹۲ به عنوان ویراستار و پژوهشگر موسسه‌ی دانشنامه‌ی دانش‌گستر (دوره‌ی ۱۸ جلدی دانشنامه‌ی دانش‌گستر) مشغول به فعالیت است.

از دیگر فعالیت‌های روزبهانی می توان به تدریس و پژوهش در مراکز فرهنگی شهرداری تهران و پژوهشگاه نیروهای مسلح می‌توان اشاره کرد.

کتاب‌شناسی:

مالیخولیای غزل (پژوهش ادبی- نشر قطره، ۱۳۹۴)، دیوان (ه ی) شمس (خوانش و گزینش دیوان شمس- نشر روزگار، ۱۳۹۴)، حروف سربی (مجموعه شعر مشترک- نشر داستان، ۱۳۹۵)، خلسه‌ی چرخ لای جدول (مجموعه‌شعر- نشر داستان، ۱۳۹۵)، بیتی که گشاده شد در آن کو (خوانش و گزینش دیوان شمس- نشر داستان، پاییز ۱۳۹۶)، فرهنگ اعلام و اصطلاحات انگلیسی دانش‌گستر (ویرایش و تدوین: با همکاری کامران فانی، مجید شهرابی و محمدعلی سادات، نشر فرزان روز، ۱۳۹۶) و الف- بابا) (مجموعه شعر- نشر هشت).

معرفی کتاب ساره سکوت به‌قلم رضا روزبهانی

 

اولین مجموعه‌ی شعر ساره سکوت در ایران اخیراً توسط نشر داستان و در تیراژ ۵۰۰ نسخه با شکل و شمایلی زیبا که طراحی-نقاشی جلدش توسط خانم سحر صمیمی انجام شده روانه‌ی بازار نشر کتاب ایران شده. البته پیش‌تر از این مجموعه شعر دیگری از ساره به انتخاب بنده (و با عنوان پیامبر درخت‌ها) در اختیار نشر هشت قرار گرفته که موعد چاپ و نشرش به بهمن همین امسال (۱۳۹۷) موکول شده و پیش‌تر از آن هم کتابی از او با عنوان چهارده معصومه توسط نشر گردون در برلین منتشر گردیده است. در کتاب اخیر، با عنوان کامل “و جایی نرفتن جاهایی که از ما نرفته باشد”، تعداد ۲۳ شعر او که عمدتا در حیطه‌ی ادبیات مهاجرت، سفر و مصائب زیست یک مهاجر شرقی می‌گنجد انتخاب و درج شده‌اند. از امتیازات این اشعار به چند مورد مهم می‌توان اشاره کرد:

نخست روی‌کرد ونگاه کاملا اندیشمندانه‌ی مولف به مشکلات زندگی در تبعید، به مثابه هنرمندی که پیوستگی‌های ژرف فرهنگی خود را با فرهنگ مادر و میهن خود هرگز نتوانسته به صرف استشمام مدرنیته‌ی کاملا غربی فراموش کند.

بعدتر این که به اعتبار همین روی‌کرد خاص، خلاف عمده‌ی شاعران مهاجر زنی که شعرهایشان مملو از تنانگی و تمایلات زنانه است، شعرهای ساره حتی اگر محور تعدادیشان غنا و تغزل و عشق‌های شخصی باشد، خط دردمندانه‌ی تبعید بسان رشته‌ای نامرئی از لابه‌لای بوسه‌ها و تخت و هم‌آغوشی و جفت و فرزند و معشوق می‌گذرد و به آسانی هم رهایمان نمی‌کند.

همچنین اضافه کنید انتزاع گه‌گاهی پاره‌ای شعرها را که غالبا به زبانی شطاحانه و فوق‌العاده هنری و غیرقابل نفوذ (یعنی چندلایه) انجامیده. در شعرهای ساره سکوت، خلاف اشعار شاعرانی که در آن‌ها با دایره‌ی واژگانی بسیار محدود و تنگی مواجهیم که غالبا هم به تصاویری نخ‌نما شده و گاه زبانی شعارزده می‌انجامند، با دایره‌ی واژگانی بسیار گسترده و زبانی کاملا دینامیک روبه‌روییم که اصلا نشانی از خمودگی آن‌شعرها ندارد. در شعرهای مجموعه شعر “و جایی نرفتن…” عناصر زبانی زندگی مدرن طوری در بستر زبانی آرکائیک چیده و مستقر و تنیده شده‌اند که پنداری وضعیت، موقعیت یا حالتی کاملا مدرن را از اعماق فرهنگی چندصدساله به اکنون فراخوانده باشیم.

نکته‌ی دیگری که در انتها باید اشاره کنم دل‌بستگی چشم‌گیر مولف این کتاب است به یادآوری خاطرات کودکی که آن‌هم با احضار و بازسازی پاره‌ای مولفه‌های فرهنگی قومیتی خاص رخ داده.

آخر سر شما را در لذت خواندن شعر “سفر هفتم: جایی نرفتن جاهایی که از ما نرفته باشد” که کامل‌ترین شعر ساره است با خود شریک می‌کنم:

 

ای چسب زخم
در زخم­های خالی من منتشر نشو

۱

این رنگ قرمز روی جاده، یعنی خدا موهاشو شرابی کرده؟ مامان!

از نگاه جاده افتادنِ چشم
و چسبناکی جاده بر کفش
از چشم­ها بلند بلند صدای نخندیدن
از گوش­ها صدا رو به قبله خوابیده
و باران که رنگ مویش را در آسمان سرخ، از دست داده است

تو باید همه چیو بسابی؟

۲

از چشم جاده افتادن
چسبیدن بر راه -مثل مورچه­های بالدار، در باران-
و عمود شدن به جاده
افقی شدن در آسمان
همیشه در حالِ رفتنِ جایی نرفته
و جایی نرفتنِ جاهایی که از ما نرفته باشند
ماشینِ تبدیل کردن جاها و اشیا و اشخاص به خاطرات­بودن
همیشه در حال رفتن
و حال بدی داشتن از رفتن
سرم را می‌گذارم کنار گوشش
دستم را می‌گذارم در دهنش
مثل جاده دورش می‌چسبم و می‌گویم: مالوی جنگل دایره­س. بیا بخوابیم روی آتیش و به گورمون فک کنیم.
به گور فکر نمی­کند
به عشق فکر نمی­کند
به آتش فکر نمی­کند
به رنج فکر نمی­کند
به فردا یا امروز فکر نمی­کند
گذشته را در دفتر خاطراتش از دست داده است
ماشین بی­مصرف
گاو نُه­من­شیری
اشاره می­کند به آسمان
و موهای قرمز عشق را از روی لباس­هایش جمع می­کند

۳

از نگاه جاده افتادن بر زخم
زبانه کشیدن آتش از زخم
و چسب­ناکی بوی­ناک پوستِ سوخته
و بوی موی سوخته در زخم
بوی جنگل در زخم
و بوی جاده در زخم
بوی کاغذ در زخم
و ما هر چه داریم در زخم است.
موهای سرخ عشق را از زخم بیرون می­کشد
و می‌چسباند روی جاده.
حال بدی دارد

دوباره شُرو کردی به سابیدن این؟

۴

از چشم بر جاده افتاد
افقی شدن بر جاده
عمود شدن به آسمان
موهای متراکم از سرخی و امتداد خون از موها
و خون که رنگ مویش را در باران از دست داده است
چیزی از ما رفته است
چیزی از ما همیشه در حال رفتن بود
و ما از چیزها رفته­ایم
مهاجریم
چیزها از ما
ما از چیزها. چیز زیادی نخواسته بودیم اما
ماشین تبدیل کردن چیزها به خاطراتیم
حالا کنار هم جلوی شما دراز می‌کشیم
و من صدایم را بلند می‌کنم تا شما بشنوید
پاهایم را مثل جاده بر پاهایش می‌چسبانم
دستم را می‌گذارم دور دهنم
سرش را می‌گذارد بر گوشش
و می‌گویم: مالوی من خیرتو می­خوام. تو که حالا کنار مامانت مردی. دوچرخه­تم که خرابه و هرجا هم می­ری، نویسنده­ت یه­جوری حالتو می­گیره. دیدی چه­طو نونتو تو جنگل دزدیدم؟ می­بینی چه­طو از آسمون آب می­آد؟ از قدیم گفتن “تو نیکی می­کن و در دجله انداز” مالوی. برا همینه که می­گم بیا بریم بخوابیم توی گور و حسابی همو فشار بدیم .برا من قیافه نیا مالوی، من خیرتو می­خوام. تو که نمی­دونی تو هم خاطره­ای مالوی. جز خاطره چیزی نمی­شه نوشت. ندیدی نویسنده­ت چه­طو می­بردت این­جا و اون­جا؟ منتظری اسب کاغذی بذارن دم در اتاقت؟

 

۵

از رفتن
به رفتن
در جنگلی که به شکل دایره نوشته شده است
بی­ آن­که خاطراتت را به یاد بیاوری
بی اسمی
بی شناسنامه­ای
چراغ­قوه را می‌اندازند در چشمت
دریچه بسته می‌شود
رسیده­ای
چیزی در تو نمانده. چیزها از تو رفته­اند
و باران، رنگ چیزها را برده است
اینو بدین قبل از خاک کردن حسابی بشورن

 

.

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: