UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

انزجار از تنهایی – پیام کتاب “من در پرانتز” اثر فریبا صدیقیم

 

“من در پرانتز”/  اثر فریبا صدیقیم /  نشر آفتاب/ نروژ

 

این کتاب با تشریح وقایع زندگی نیلوفر و دنا، یکی از بحران های انسانی را ترسیم، و اشکال متفاوت آن را توصیف می کند: بحران “تنهایی” انسان!

از دست دادن مادر، ناخوشنودی از پدر، پناه بردن به دیگران، دوستی، خودآزاری، عشق، اتاق، حتی طعم بستنی نیلوفر نیز، با انزجار از تنهایی تداعی می شود. انگار نویسنده، واژه تنهایی را در سایه روشن های جملات، جا داده است تا خواننده را در تعمق اندیشه، به چالش بکشد. تلاش می کند که مخاطب را از درجا زدن در تبارزات، به ریشه مشکل رهنمون سازد. در نگاه اول شاید به نظر برسد که بکارگیری واژه “تنهایی” در گره ای ترین جملات کتاب، اتفاقی است؛ اما وقتی نویسنده در مسیر گریز از تنهایی، و در یک فضای عاشقانه، به معرفی کتاب Lonliness[۱] می پردازد، نشان از یک نگرش عمیق به این بحران انسانی دارد. اسم کامل این کتاب “تنهایی: طبیعت انسان و نیاز به پیوند اجتماعی” است؛ و نویسنده آن (کاسیوپو Cacioppo) یکی از بنیان گذاران Social neuroscience (علم مغز و اعصاب در مناسبات اجتماعی) بود. فریبا صدیقیم توصیف کتاب Lonliness را از زبان شخصیت داستان با این جمله به پایان می برد: “عاشق کتابایی هستم که اصل حیوونی ما رو بهمون نشون می ده”. انگار برای به چالش کشیدن ذهن خواننده، همچو آرش کمانگیر، آخرین تیر را با تمام وجود پرتاب می کند تا مرز بین عمیق اندیشی و سطحی نگری را در پهنه این کتاب، معین سازد.

چند نکته:

یکم، تاکیدات و توصیف های فریبا صدیقیم در بیان تبارزات بحران تنهایی، با قدرت قلم و به زیبایی تدوین شده است. در تائید این تاکیدات، باید افزود که بنا به آمار سال ۲۰۱۰[۲]، برخی از عواملی که در مرگ زودرس امریکایی ها دخیل هستند، عبارت اند از: آلودگی هوا (۵%)، اضافه وزن (۲۰%)، افراط در الکل (۳۰%)، اما احتمال مرگ زودرس بخاطر تنهایی ۴۵% می باشد.

 

 

دوم: برخی منقدین و صاحب نظران که به کتاب “من در پرانتز” پرداختند، تلاش کرده اند به ریشه های میوه تلخ و حتی سمی “تنهایی” بپردازند؛ اما فقط به شاخه هایی که این میوه ها به آن وصل هستند، مثل مردسالاری و پدرسالاری اشاره کرده اند و نه به ریشه این درخت. البته که شاخه هایی که دوستان اشاره می کنند واقعی است، اما؛ نباید فراموش کرد که اگر افسردگی در بین زنان (حداقل بنا به آمار) بیشتر است اما خودکشی مردان تقریبا دو برابر خودکشی زنان می باشد. و تنهایی یکی از اصلی ترین علل این خودکشی هاست.

سوم، فریبا صدیقیم به رابطه بین “تنهایی” و طبیعت انسانی و یا به زبان “مانی” شخصیت داستان، “اصل حیوونی ما” اشاره کرده است؛ اما همچو صندوقچه ای قفل شده، آن را پیش مخاطب به امانت می سپارد تا هرکس در خور حال، برای باز کردن آن تلاش کند.

نگارنده این سطور در فصل ششم کتاب “مائیتِ منیت” تلاش کرده است که ریشه ترس از “تنهایی” و نیاز به “ما” شدن را در فرایند فرگشت توضیح دهد:

۶.۱  طولانی‌تر شدن دوران طفولیت

“…مهمترین نماد تکامل انسان (فرگشت)، بزرگتر شدن مغز و در نتیجه کاسه سر است. یکی از مهم‌ترین عواقب آناتومیک بزرگتر شدن سر، خود را در مشکل زایمان نمایان ساخت. درنتیجه هم به لحاظ شکل لگن خاصره، هم به خاطر محدودیت متابولیک، بارداری بیش از ۹ ماه، برای مادران غیرممکن شد. فقط آن مادرانی که توانستند با تولد “زودرس” انطباق حاصل کنند، زنده ماندند. درنتیجه، نوزاد انسان‌تباران، قبل از اینکه سرش بیش از حد بزرگ شود، متولد می‌شوند. به همین دلیل به لحاظ قابلیت‌های حرکتی و توانایی‌های شناختی، به نسبت نوزادان پستانداران دیگر، درمانده‌تر و رشدنیافته‌تر، متولد می‌شوند…..”

“…بچه آهویی که نتواند در عرض چند ساعت به راه بیافتد، طعمه خواهد شد. نوزاد شامپانزه بعد از یک ماه قادر به راه رفتن است، در حالی که نوزاد انسان حدوداً یک سال نیاز دارد که روی دو پا بایستد. او نیازمند حمل شدن است. رشدنیافتگی مغز قبل از تولد، نوزاد انسان را در محیط درمانده‌تر می‌کند….”

“… با طولانی‌تر شدن دوره طفولیت، بچه انسان یاد می‌گیرد که نیازمند کمک کسان دیگری جز مادرش است. درنتیجه بچه در دوران طفولیت، می‌آموزد که چطور توجه کسانی دیگر، به‌جز مادر خود را نیز ترغیب کند. سارا هاردی[۳] در کتاب “مادران و دیگران”، تأکید می‌کند که انسان‌ها ماهرترین فکرخوانان هستند. آنها این توانایی را از همان دوران نوزادی به‌کار می‌گیرند…..”[۴]

در کتاب “مائیتِ منیت” تصاویر اسکن شده مغز دو کودک سه ساله درج شده است؛ مغز کودکی که مورد بی توجهی شدید قرار گرفته است، بمراتب کوچک تر از مغز هم-سالان خویش است. محققی که این پژوهش را منتشر کرده است، بزرگترین عامل را عدم ارتباط عاطفی بین کودک و محیط و خصوصا مادر این کودک (که دچار مشکلات روانی بوده است)، قلمداد کرده است. یعنی این کودک تنهای تنها مانده است. این مثال بار سنگین تنهایی را بر جسم و روان ما، آنهم از همان دوران نوزادی و اساسا در ضمیر ناخودآگاه ما، بخوبی نشان می دهد.

 

یعنی ریشه های “انزجاز از تنهایی” نیز از حفظ خود، نشئت می گیرد؛ همانند هر چیز دیگری در دنیای انسانی.

 

اگر در کتاب من در پرانتز، “تنهایی” کلید واژه غور در حقیقت است، در کتاب مائیت نیز “حفظ خود” کلید واژه تعمیق در حقیقت انسانی است؛ برای همین ۲۴۰ بار بکار رفته است. تلاش شده است که رابطه مفاهیمی مثل خرد، احساس،  رفتار، تنهایی، معنویات، باورها، مذاهب، سنت ها، تعلق گرایی، عشق، دانش آموزی، حرص و غیره و غیره را با “حفظ خود”، نشان دهد.

چهارم، کار اندیشه ورزی، چگونگی پاسخگویی به این بحران انسانی است. به عبارت دیگر، اگر “تنهایی” بزرگترین ترس ما در زندگی است، کار اندیشمند مسائل اجتماعی آن است که این نیروی عظیم و منفی را درست شناسایی کند تا بتواند این نیروی عظیم را به ضد خود بدل سازد و “انزجار از تنهایی” را در مسیر “گریز از تنهایی”، خنثی و یا حداقل کمرنگ سازد. تعلق گرایی، همبستگی، عشق، دوستی، همدلی، هم حسی، از جمله کلید واژه های این مسیر هستند که هرکدام نیازمند سرفصل های جدیدی هستند.

تقویت خرد، مسلما اولین گام است؛ سپس به یک سوال کلیدی دیگری از فریبا صدیقیم می رسیم که در مقاله “داستایفسکی، مفتش اعظم و دلهره‌ی آزادی” بر آن تاکید کرده است: “اینکه دانستن تا کجا می تواند از ما انسانهای بهتری بسازد؟ فاصله میان دانستن و عمل کردن چقدر است؟”[۵] شاید این سوال، مهمترین چالش پیش روی اندیشه ورزان قرن بیست و یکم باشد. خرد در محاصره احساس است، برای شکستن حلقه احساس لحظه ای، خرد نه تنها به دانش خودشناسی نیاز دارد، و به تقویت جایگاه اندیشه، تخصص و علم نیاز دارد، بلکه به برقراری شبکه هایی از مناسبات انسانی نیاز دارد تا جرقه های امید در دل انسان قرن بیست و یکم را شعله ور سازد. آنچه که به جایگاه هنر و ادبیات بر می گردد، شاید جمله ای از احمد امید نویسنده برجسته ترک، گویا باشد؛ او می گوید: “زیبایی” کلید واژه حل بحران انسانی است؛ و ادبیات و هنر زبان آن زیبایی است.

تیرماه ۱۴۰۰

———–

[۱] Loneliness: Human Nature and the Need for Social Connection

[۲] The lethality of loneliness: John Cacioppo at TEDxDesMoines

[۳] Sarah Hrdy, Mothers and Others

[۴]  مائیتِ منیت – امید مرد، زنده باد امید، نشر باران

[۵] https://baangnews.net/4872

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: