UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

نهایی‌شدن معاملهٔ “واشینگتن با طالبان” به‌معنای صلح نیست

نهایی‌شدن معاملهٔ “واشینگتن با طالبان” به‌معنای صلح نیست

بحران افغانستان وارد مرحله جدیدی شده است که هر چند از آن به عنوان “صلح” یاد می شود اما این مرحله نیز در مسیر جنگ نوزده ساله این کشور از زمان حمله نظامی آمریکا بعد از حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر است. بحران افغانستان که از همان ابتدا در چارچوب اشغال نظامی این کشور توسط ایالات متحده و ائتلاف بین المللی ضدتروریستی انجام شد بدون تردید باید در دو فاز “اشغال خارجی ” و “جنگ داخلی” دیده شود چرا که تفکیک سازی و عدم در نظر گرفتن پیوند این دو عامل در روند این بحران از اساس می تواند هرگونه ارزیابی و تحلیلی را در مسیر گمراه کننده قرار دهد. جنگ نوزده ساله افغانستان از آنجا اهمیت بیشتری می یابد که برای رهبران آمریکایی و صاحب نظران سیاسی از آن به عنوان طولانی ترین جنگ خارجی آمریکا در تاریخ معاصر یاد می شود که تاکنون هیچ نتیجه ملموس و قانع کننده یی برای افکارعمومی بین المللی و مالیات دهندگان آمریکایی نداشته و این سرزمین مصیبت زده را هم ویرانه تر و فروریخته تر از همیشه کرده است. دور نهم مذاکرات “زلمی خلیلزاد” نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان که به مرد توطئه ها پشت صحنه سیاسی افغانستان مشهور است، با نمایندگان گروه طالبان در “دوحه” قطر همان گونه که پیش بینی می شد به مرحله نهایی و توافق مشترک رسیده است. بنا به گفته خلیلزاد در سفر بعد از پایان این مذاکرات به کابل و رایزنی به “محمد اشرف غنی” رئیس جمهوری اسمی افغانستان این توافقنامه نهایی شده است و تنها باید به تصویب “دونالد ترامپ” رئیس جمهوری آمریکا جهت اجرایی شدن برسد. از قول خلیلزاد و مقامات ارشد افغان، نماینده آمریکا در این نشست تنها یک کپی از توافقانامه را به سمع نظر وی رسانده و حتی از تحویل آن به دولت کابل به بهانه اینکه تا زمان امضای آن توسط ترامپ نباید مفاد آن لو برود، حتی از تحویل این کپی به بالاترین مقام حقوقی افغانستان اجتناب کرده است. این در واقع یک پیام بسیار روشن دارد و آن اینکه از طرف آمریکاییان دولت کابل و دستگاه ارگ ریاست جمهوری هیچ صلاحیت قانونی و اعتباری برای دخل و تصرف در معاهده و معامله بین واشینگتن و طالبان نداشته و آنان در موقعیت تصمیم گیری برای بزرگترین معضل و موضوعی که به کشورشان ربط پیدا می کنند، فاقد مشروعیت می باشند.              

بارها گفته شده است و دوباره بر این نکته تاکید می شود که اصولا مذاکرات موسوم به صلح افغانستان در چارچوب نشست های دوره یی نماینده واشینگتن در امور افغانستان با طالبان بیش از آنچه معطوف به صلح و مصالحه ملی باشد تنها مسیری در جهت مدیریت بحران و تنطیم مناسبات بین آمریکا با بازیگران داخلی افغاستان بوده است. در طی نوزده سال گذشته رهبران واشینگتن با آزمون و خطا بارها طرح های متفاوتی را در چارچوب مشروعیت دولت دست نشانده و نیروهای هم پیمان خود در مبارزه با طالبان آزموده اند و توفیقی برای موفقیت حاصل نکرده اند. به همین دلیل امروز آنان دوباره با بازگشت به مناسبات قبل از حمله یازدهم سپتامبر، نیروی آلترناتیوی جهت همکاری و همپیمانی را طالبان می بینند و تمام مذاکرات بین این دو در دوحه نیز برای تعیین و تعهد طالبان به منافع کلان آمریکا در این کشور و منطقه بوده است و آنچه هرگز اهمیتی برای واشینگتن ندارد موضوع صلح و روندهای دمکراتیک در این سرزمین است. زلمی خلیلزاد در جواب منتقدان که چرا دولت و ملت افغانستان از پروسه صلح و مذاکرات دوحه حذف شده و به نوعی دور زده شده اند، به صراحت گفته است “این موافقتنامه آنها (حکومت افغانستان) با طالبان نیست بلکه این موافقتنامه ما (آمریکا) است با طالبان…دروازه را باز کردیم برای مرحله بعدی (مذاکرات دولت با طالبان)” و به روشنی اهداف واشینگتن از مفهوم صلح را با اهداف حتی دولت کابل در این خصوص جدا کرده است. طبق این قرارداد گفته می شود که در ازای تعهد طالبان برای حفظ آرامش در ولایات “پروان” و “کابل” طرف آمریکایی هم متعهد می شود که در عرض ۱۳۵ روز ۵۶۰۰ تن از نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کرده و پنج پایگاه از هفت پایگاه نظامی خود را هم تعطیل کند. این فقط ظاهر صورت مساله قرارداد صلح است که این روزها به کرات از آن صحبت می شود اما برای تحقق این تعهدات ابتدا لازم بوده است که دولت آمریکا گروه طالبان را نه تنها از لیست تروریستی خارج کند که حتی این نیروی شبه نظامی را به عنوان یک قدرت سرزمینی و حاکمیتی هم به رسمیت بشناسد. بدون تردید آن کپی که در فرصت کوتاه گفت و گوهای دوشنبه دوم سپتامبر به غنی و دیگر رهبران افغانستان در جلسه نشان داده شده است متن کامل توافقنامه نبوده است چرا که بخشی از تعهدات دو طرف جنبه امنیتی و محرمانه داشته است که اگر بیان شود با باورها و مسئولیت های دو طرف در حوزه حقوق بین المللی و حتی دادگاه های آمریکایی در خصوص گزارشات جنایات جنگی ارتباط داشته و می تواند چالش برانگیز تلقی شود.                                 

در واشینگتن از همان ابتدای ریاست جمهوری دونالد ترامپ این دیدگاه غالب بوده است که با دولت کابل و نیروهای همپیمان کنونی هیچ گشایشی در بن بست کنونی و خلاصی گریبان واشینگتن از این معضل خودساخته وجود ندارد. از طرف دیگر آمریکا هرگز حاضر نخواهد بود که امور افغانستان را به اراده آزاد مردم این سرزمین واگذار کند چرا که روند صلحی که سال گذشته در مسکو با حمایت چین و دیگر کشورهای همسایه افغانستان و با حضور همه احزاب این کشور جریان داشت و کاملا هم شفاف و در زیر نگاه دوربین رسانه ها بود می توانست بهترین شکل برای دستیابی به یک مصالحه ملی در چارچوب منافع ملی افغانستان و عدم دخالت خارجی تلقی شود که واشینگتن آن را تحریم کرد و با سرعت بخشیدن به معاملات پنهان با طالبان در دوحه، مهر شکست بر آن تلاش ها کوبید. مذاکرات دوحه بعد از دور نهم و توافقی که به دست آمده و از طرف “سهیل شاهین” سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در دوحه با شعف گفته شد “این مذاکرات با کامیابی به پایان رسید” هیچ ارتباطی با پروسه صلح فراگیر در افغانستان ندارد و در واقع باید گفت معامله واشینگتن با طالبان به مرحله نهایی رسیده و به زودی اجرایی می شود. به صراحت می توان این تعریف را پذیرفت که واشینگتن در این مرحله با ناکارآمد دانستن دولت کابل و عدم تعهد به هرگونه روند دمکراتیک در افغانستان، به سمت همکاری و همپیمانی با گروه طالبان برای رهبری و هدایت آینده افغانستان تمایل یافته و در حال عملیاتی کردن این “پروژه” است. در شرایطی که ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ هیچ دستاورد قابل ذکری خارجی نداشته است این توافق به اصطلاح صلح که می تواند موجب بازگشت بسیاری از سربازان آمریکایی به خانه شده و یکی از شعارهای انتخاباتی وی را محقق کند، ایده آل بوده و نزدیک به یقین انجام خواهد بود. به همین دلیل خلیلزاد چندین بار با اظهار اینکه احتمالا با به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح دوحه انتخابات ریاست جمهوری آتی افغانستان انجام نخواهد شد از هم اکنون باید در انتظار تعلیق این انتخابات و در صورت اصرار دولت، می توان تشدید جنگ و بی ثباتی جهت عدم امکان برگزاری انتخابات را هم شاهد بود.    

۱۲/۶/۹۸

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامه‌نگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیل‌گر سرشناس ایرانی در حوزه‌ی مسایل سیاسی و بین‌الملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شده‌است.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: