UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

پدرمعمارى نوین ایران بامشتى خاک ایران درآمریکا به امانت گذاشته شد

پدرمعمارى نوین ایران بامشتى خاک ایران درآمریکا به امانت گذاشته شد

پیکر هوشنگ سیحون، پدر معماری نوین ایران، طراح بناهای ماندگار فرهنگی، هنری و تاریخی در ایران، بعد از ظهر شنبه ۷ ژوئن ۲۰۱۴ در گورستان «فارست لاون» لس آنجلس به امانت سپرده شد.


P6076648شهرگان: کلیسای سپیدرنگ احاطه شده با درختان و چمن سرسبز در مرکز گورستان «فارست لاون»شاهد حضور نزدیک به ۷۰۰ تن از هنرمندان و شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی ساکن لس‌آنجلس و ونکوور بود. پخش صدای آواز شهرام ناظری و همایون شجریان همراه با اسلایدی از پرتره هوشنگ سیحون و تابوت پیچیده با پرچم سه رنگ شیر و خورشید بر روی صحنه که با دسته‌گل‌های سفید احاطه شده‌بودند، هر شرکت‌کننده‌ای را در آستانه ورود به مراسم به احترام وا می‌داشت.

مراسم بزرگداشت مهندس هوشنگ سیحون، با حضور فرزندان (نادر و مریم سیحون) و نوه‌های زنده یاد سیحون، فریده سیحون (خواهر) و بستگان نزدیک او، شاگردان، دوستان و دوستداران این هنرمند وایرانیان علاقمندی که از دیگر نقاط جهان به لس آنجلس آمده بودند، برگزارشد.

علیرضا میبدی، شاعر، برنامه ساز و مجری رادیو و تلویزیون ساکن لس آنجلس، اولین سخنران این مراسم بود. او سخنانش را با یک دکلمه شروع کرد:

پرنده‌ها غم ما را به باد می‌گویند

چه قصه ها که از آن زنده یاد می گویند

به او که به هر رنگ زندگی آموخت

بنفشه‌ها همگی زنده باد می گویند

علیرضا میبدی

علیرضا میبدی

او به شرکت‌کنندگان این مراسم گفت: «همه آمده‌ایم به مراسم وداع با شخصیت برجسته‌ای که امروز حتی زنده‌تر از روزهایی است که زنده بود. خیلی از شخصیت‌های بزرگ تاریخ ایران اینگونه‌اند، این‌ها همیشه معاصر و همیشه ماندگار تاریخ‌اند. بی‌شک دکتر هوشنگ سیحون یکی از فرزانگان برجسته‌ی این یکصد سال اخیر بود و یکی از برجسته‌ترین‌ها در این هزار سال اخیربوده است.»

میبدی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «خیلی جای تاسف است که سیحون و شمار زیادی از شخصیت‌هایی چون او – برجستگانی که نام و حیثیت و عزت دادند به میهن و مملکت ما – ناچار به زندگی در بیرون از ایران هستند. او بخشی از بهتریت سال‌های عمرش را در بیرون از مملکت خودش گذراند. و حیف که چه کارها که از دوست او بر می‌آمد و متاسفانه فرصت انجامش را در ایران پیدا نکرد.»

وی در پایان گفت: «هوشنگ سیحون هنرمند بزرگی است که به هر جای ایران سربکشید، جای پای او را خواهید دید. آثاری که از او برجاست؛ یکی از یکی دیگر باشکوه‌تر و ماندگارتر. من مطمئن هستم که سیحون تازه در آینده مثل بقیه بزرگان ما که امروز زندت‌تر از هر زنده‌ای، حضور دارند، وجود دارند: مولوی، حافظ، سعدی. . . فردوسی ما. امروز بیشتر از هر دوره دیگر تاریخ ما حضورشان را احساس می‌کنید. و آثارشان را نیز… من یادم هست که وقتی برای اولین‌بار سیاه قلم‌های سیحون را دیدم، میل به ایرانگردی پیدا کردم. تصویرهایی که در ادبیات ایران از دهات ایران مثلاً در آثار صادق هدایت، صادق چوبک و بعدها غلامحسین ساعدی و بقیه، به‌دست داده می‌شد، تصویری از نمادهای نکبت و نحوست بوده. دهات جایی بود برای استثمار، برای نحسی، برای فقر و محرومیت.  اما این مرد بزرگ [سیحون] شاید اولین کسی بود که رفت دنبال زیبایی‌های ساده‌ی گوشه و کنار ایران را کشف کند، که کشف کرد.»

پرویز کاردان یکی دیگر از برنامه‌سازان تلویزیونی ساکن لس‌انجلس که در این مراسم شرکت کرده‌بود، همراه با دیگر شرکت‌کنندگان خود نیز تماشگر نمایش گفتگوی تلویزیونی خود با هوشنگ سیحون شده بود که در اوائل سال‌های تبعید و مهاجرت اجباری مهندس سیحون به کانادا و آمریکا ضبط شده‌بود.

پس از آن برنامه با سخنان هما سرشار، روزنامه نگار، نویسنده و برنامه ساز رادیو و تلویزیون ساکن لس آنجلس پی‌گرفته شد.

هما سرشار سخنان خود را با تسلیت به خانواده مهندس هوشنگ سیحون و جامعه فرهنگی ایرانی آغاز کرد و سپس از اولین انتخاب تحصیلی خود در دانشگاه سخن گفت و ادامه داد: «هرچند من در اولین رشته انتخابی خود که رشته معماری بود، نتوانستم قبول شوم ولی در طول دوران تحصیلی‌ام اگرچه در سر کلاس ایشان ننشستم اما در کلاس درس زندگی ایشان نشستم. بنابراین خودم را یکی از شاگردان استاد سیحون می‌دانم و از ایشان بسیار آموختم و در مقام یک شاگرد با شما صحبت می‌کنم.»

خانم سرشار سپس گفت: «هوشنگ سیحون و هریک از نخبگان به عنوان شهروندان جهانی از آنِ همه مردم دنیا هستند و شهروندان جهانی از ساخت و جنم دیگری هستند که رها از داوری‌های من و شما هدف دیگری دارند و در زندگی به دنبال چیز دیگری هستند. استاد هوشنگ سیحون یک شهروند جهانی بود. عاشق زندگی، عاشق مردم. عاشق خدمت و کمک به نیاخاکش و آماده برای آموزش دادن بدون این که درمقابل آن انتظار قدردانی داشته باشد و از همه مهم‌تر مردی بدون تعصب و رک بود و مردم را از هر طایفه و قبیله‌ای همانقدر دوست داشت که خویشانش را.او دوست داشت در دو بعد زندگی، یعنی هنر و آموزش، به موازات هم گام بردارد و شیره زندگی برگزیده خودش را با سربلندی و بالندگی دنبال می‌کرد، که همیشه وظیفه خود می‌دانستی تا در مقابلش به احترام، تمام قد بایستی و سر خم کنی.»

هما سرشار

هما سرشار

خوانش پیامی از سهراب پورناظری، آهنگساز و نوازنده ساکن ایران و از جوان‌ترین دوستان هوشنگ سیحون بخش بعدی این مراسم را تشکیل می‌داد که توسط مریم سیحون، دختر زنده‌یاد هوشنگ سیحون خوانده شد. در بخشی از این پیام آمده‌بود: «استاد هوشنگ سیحون را هرچه بیشتر شناختم افسوسم بیشتر شد که چرا چنین گنجینه‌ای، سال‌های گرانمایه تجربه خویش را باید در اسارت غربت سپری کند. افسوس که نما و بنای تمام خدماتش درپیشگاه مردم و مسئولان سال هاست جلوه می‌نماید اما نه خودش را شناختند و نه از توانش بهره جستند. باشد که مادر میهن چون او فرزندی بزاید. چرا که بزرگی هر سرزمینی به نام فرزندانش است.»

سپس مریم سیحون از اینکه برادرش نادر سیحون و عمه‌اش فریده سیحون به علت تأثر زیاد نمی‌توانند سخنرانی کنند عذرخواهی کرد و قطعه‌ای از نوشته‌ی فرزندش را که در باره مرگ پدر بزرگش نوشته‌بود، خواند.

 P6076713

مهندس حسین امانت، طراح میدان شهیاد (آزادی) و یکی از شاگردان مهندس هوشنگ سیحون که در ونکور ساکن است و بخاطر این مراسم به لس‌انجلس آمده‌بود سخنران بعدی این مراسم بود. او صحبت‌هایش را با این شعر فردوسی شروع کرد:

«گرانمایه را نام هوشنگ بود | که گویی همه هوش و فرهنگ بود»

و به شوخی گفت، فکر می کنم که شاعر این شعر را برای ایشان سروده است.

مهندس امانت گفت: «در این ۳۵ سالی که با ایشان در ونکوور بودم – که البته حدود۵۰ سال است با مهندس سیحون آشنا بودم ـ حافظه خیلی خیلی تیزی داشتند و همه چیز یادشان بود. او در ادامه گفت: «به نظر بنده مهم‌ ترین نقش مهندس سیحون در میدان معماری ایران بود که معمارهای ایرانی را متوجه‌ی اهمیت به معماری غنی ایران کرد. در دوره‌ای که ما درس می‌خواندیم همه‌ی ایران تحت تسلط – فکر می‌کنم – روح غربی بود. همه فکر می کردند همه چیز خوب فقط از آن طرف است. مهندس سیحون بود که مخصوصاً  با نمونه‌ای که در بنای یادبود بوعلی سینا پیاده کرد، در آن توضیح داد که چطور به زبان معماری امروز، با نهایت خلوص و با بتون لخت می‌شود بنایی ساخت که یادآور گنبد قابوس که یک بنایی قدیمی است، باشد . این مثل نوری است در تاریکی. دردنیای هنر، آن آدمی که اول این نور را نشان می‌دهد و همه راه را از آنجا پیدا می کنند، مهم است. ایشان این رل را داشتند.»

مهندس امانت از مقاومت مهندس سیحون برای ارزش‌گذاری مدرک ایران سخن به میان آورد و گفت که او حاضر نشد برای ادامه تحصیل به سیکل اول برود، که پس از شرکت در امتحان و کسب اولین امتیاز در بین دانشجویان در فرانسه ضمن راه یافتن به سیکل دو، راه را برای دانشجویان پس از خود نیز باز کرد و از آن پس دانشحویان ایرانی که وارد این دانشکده می‌شدند به سیکل دوم راه می‌یافتند.

مهندس حسن امانت

مهندس حسن امانت

بابک آقاخانی یکی از دوستان نزدیک مهندس هوشنگ سیحون در ونکوور، آخرین سخنران این مراسم بود. او در بخش‌هایی از سخنانش از ساعات آخر زندگی مهندس سیحون در خانه و بیمارستان سخن گفت و با بغضی که همه را متاثر می‌کرد عنوان کرد که استاد پس از تماس تلفنی با دخترش مریم، دقایقی بعد با زندگی وداع گفت و او بدون مهندس سیحون از بیمارستان خارج می‌شود.

بابک آقاخانی در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «امروز، ما نه تنها از سوی خود، بلکه از سوی مردم بزرگ و هنردوست ایران زمین در اینجا حضور یافته‌ایم تا قدرشناس‌ٔ‌‌‌ْ ماندگاری آثار معماری و فرهنگی استاد سیحون باشیم. او هرگز نمرده و نام و یادش همیشه در تاریخ کشورمان مانا و ماندگار است.»

بابک آقاخانی گفت: «پیکر مهندس هوشنگ سیحون در واقع باید بر دستان و بر دوش مردم هنردوستش در ایران و در کنار آرامگاه‌هایی چون ابوعلی‌سینا، خیام، فردوسی، کمال‌الملک و . . . که خود معمار آنها بود، آرام می‌گرفت و به آرامش می‌رسید.  اما متأسفانه تقدیر برای استاد سیحون اینگونه رقم زد که حکومت حاکم بر ایران امروز، حق آرمیدن و آرامش حتی به پیکر بی‌جان او را در زادگاهش ندهد.»

بابک آقاخانی

بابک آقاخانی

آقاخانی در بخش دیگری از سخنرانی‌اش گفت: «‌استاد هوشنگ سیحون به تبار خود از کورش بزرگ تا ابوعلی سینا و خیام و . . . و . . . هویت جهانی دوباره‌ای بخشید و پیکرش در گورستان «فارست لاون» لس‌آنجلس در آمریکا به امانت سپرده شد تا مردم مهربان این کشور، امانت‌دار هنرمند بزرگ ایرانی باشند که حاکمان قدرناشناس آن در جنگ با هنر و فرهنگ ایرانی‌اند.  ما این امانت‌داری دولت و مردم مهربان آمریکا از هنرمند بزرگ ایران زمین و پدر معماری نوین ایران را صمیمانه ارج می‌گذاریم و هرگز از یاد نخواهیم برد.»

بابک آقاخانی صحبت‌هایش را اینگونه به پایان برد:«مهندس هوشنگ سیحون در صحبت‌هایش با من، همیشه می‌گفت: می‌دانم که امکان انتقال پیکرم به ایران نیست.  اما مرا در آمریکا به امانت بگذارید.  از خواسته‌های دیگر او انتقال نقاشی‌ها و کتاب‌های ایشان به بنیاد سیحون که در لس‌آنجلس است، بود.  البته این بنیاد هنوز به ثبت نرسیده ولی درخواست ایشان این بود که این بنیاد تنها مالک آثار ایشان باشد.  در صورت نبود این بنیاد درخواست کرده بود که کلیه آثار و کتب ایشان به یکی از موزه‌ها تقدیم شود تا همگان بتوانند از آن‌ها استفاده کنند.»

 در پایان سخنرانی‌ها، حاضران برای ادای احترام با پیکر مهندس هوشنگ سیحون صف کشیده‌بودند تا با او وداع بگویند. در این میان از هنرمندان و شاگردان و علاقه‌مندان به هنر نقاشی و معماری و همه‌ی آنهایی که دل در گرو ایران و نخبگانش داشتند به سبک و شیوه خود ادای احترام و خداحافظی به‌جا می‌آوردند.  عده‌ای کلاه از سر بر می‌داشتند و عده‌ای نیز تابوت را در آغوش می‌کشیدند و تعدادی نیز بر آن بوسه می‌زدند. یکی دست تکان می‌داد و آن دیگری با کتی که سنجاق سینه‌ی تاج بر یقه زده‌بود و آن یکی که بر روی سینه‌ی کت، آرم شیر و خورشید و تاج دوخته بود تا فردی که مقابل‌اش با دست‌هایش سلام نظامی می‌داد و . . . تا هنرمند دلسوخته‌ای چون فخری خورش که زیر لب با او زمزمه می‌کرد و همه و همه . . . آمده‌بودند تا با معمار نوین ایران مهندس هوشنگ سیحون خداحافظی کنند.

سپس هشت تن از شاگردان او، از جمله مهندس حسین امانت، تابوت حامل پیکر این هنرمند را به سوی آرامگاه موقت او بر روی تپه‌های «فارست لاون» حمل کردند تا در نزدیکی یکی دیگر از برجسته‌گان خطه‌ فرهنگ و ادب ایران؛ ایرج گرگین آرام گیرد.

مریم سیحون هنگام خاکسپاری پدرش گفت: «ما پیکر پدرمان را در این مکان به امانت می‌گذاریم تا در شرایط مناسبی در آینده او را به خاک ایران بسپاریم.»

مراسم خاکسپاری زنده‌یاد سیحون در سکوت کامل، تنها با بارانی از گل‌های سفید و مشتی از خاک ایران برگزار شد. پیکر استاد سیحون همراه با پرچم سه رنگ شیر و خورشید ایران، پرچم درفش کاویانی که از قدیمی ترین پرچم تاریخ ایران است، تاج گل سفید و بزرگ ارسالی از سوی فرح پهلوی و نیز با مشتی از خاک ایران در گورستان «فارست لاون» لس آنجلس به امانت گذاشته‌شد.

[print_gllr id=27570]

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

هادی ابراهیمی رودبارکی؛ شاعر، نویسنده و سردبیر هفته‌نامه شهرگان آنلاین؛ متولد ۱۳۳۳- رشت و ساکن کانادا - استان بریتیش کلمبیاست.

فعالیت ادبی و هنری او با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیله‌مرد، گردون، شهروند کانادا و شهرگان ونکوور چاپ و منتشر شد.

ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در همین سال به‌همراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راه‌اندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه‌ شب» برای سال‌ها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.

هادی ابراهیمی رودبارکی از سال ۲۰۱۰ رادیو خبری فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ در این رادیو به فعالیت پرداخت.

از ابراهیمی تاکنون دو کتاب شعر منتشر شده‌است:

«یک پنجره نسیم» - ۱۹۹۷ - نشر آینده - ونکوور

«همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» نشر بوتیمار - ایران

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: