UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

چهار شعر از مهتاب کرانشه

چهار شعر از مهتاب کرانشه

مهتاب کرانشه، فارغ‌التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه پیام نور تهران است. از کرانشه در سال ۱۳۸۵ یک مجموعه شعر به نام “رنگین کمان عشق” انتشار یافته است و تالیف چند مقاله ادبی و نقد بر دفتر شعر شاعران، نوشتن یک فیلمنامه به نام “ساده مثل زندگی” (ثبت شده در خانه سینما) و نگارش چندین داستان کوتاه که در سایت‌های مختلف منتشر شده است از دیگر فعالیت‌های اوست. او هم اکنون در کانادا زندگی می‌کند و به فعالیت‌های ادبی مشغول است.
اشعار مهتاب کرانشه به زبان‌های فرانسه، آلمانی و انگلیسی ترجمه شده است. وی سرودن شعر را از زمان نوجوانی آغاز کرده است.

 

mahtab keransheh

 

آواز مرده‌ی سار

 

دست‌هایت سودای عنکبوت دارد

این آواز مرده‌ی سار است

چشم‌ها از حدقه‌ی تاریخ افتاده

و این سَمِ سال‌ها در پی در پی ِ رگ هات

آوازِ دل ای دل گفتن از هیچ است

حالا

 

می‌بینم همه‌ی این اتفاق‌ها

در دستان مرده‌ی تاریخی‌ات

در ورم روزهایی که در تو شکست

و چشم‌هایی که مُرد

قبل از قبل‌ها

پیش از اتفاق‌ها

و این رنگ‌ها

جز آوازی بر دست‌های محتضر

هیچ حاصلی ندارد / نداشت

چشم‌های تو مرده بود وُ

هیچ پرچمی آواز سارها را زنده نمی‌کرد

قبل از قبل‌ها

پیش از همه‌ی غفلت‌هات /سازهات

و حتا سگینال‌ها

همه چیز در تو مرده بود!

 

——-

 

جاری هجو

 

گویند ابلیس درهیبت اَجنه‌ای بالا بلند می‌آید با گوشت تن مادرش در دهان و…

***

 

با گردنی دراز

اجنه‌ای در جاری هجو

با این رختخواب، حرفها رفت

با این صداهای جیر و جفنگ

بارها بر اغلاط دور و دون‌اش خندیدم

به راه‌های فرسوده‌اش

به زبان تیغ تیغ ِماریِ پوست پیازی‌اش

به دوستان گل منگلی‌اش

و بارها فهمیدیم

آسمان جای خوبی است برای پرتاب بوم رنگ

جای خوبی ست

 

————

ما

امروز روز دیگری نبود

شاید هیچ روز، روز دیگری نباشد

من باز هم در آخرین مدل‌های کلام متوقف شدم

در نگاه بی معنی موهای زردت

در ظهور ظاهری بی حرف

حکایت درست این بود:

ما فقط دو نام بودیم/ چسبیده به پوست هم

در آخرین حلقه‌های زندگی

 

———

مهلکه‌های بی عبور

 

چشم‌هاش آوازهای درد

فراری محض

همهمه‌ی خستگی

بیا و باز بر کلمات خالی دست بکش

بر شرارت‌های خونی‌ت

بر مهلکه‌های بی عبور

ببین خراش‌ها بر تن این روزها چه خوش می‌نشیند

نه آفتابی هست و نه سررسید آشنایی نخل و باغچه

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

سپیده جدیری؛ شاعر، مترجم، روزنامه‌نگار و بنیانگذار جایزه‌ی شعر زنان ایران (خورشید) است. نخستین کتابش، مجموعه شعر «خوابِ دختر دوزیست» است. دومین مجموعه از اشعار جدیری با عنوان «صورتی مایل به خون من» به چاپ رسید و «دختر خوبی که شاعر است» مجموعه شعر دیگر اوست. تازه‌ترین کتاب منتشر شده‌اش در ایران مجموعه شعر«وغیره . . .» است.
از سپیده جدیری همچنین مجموعه‌ی «منطقی» که داستان‌های کوتاه او را در بر می‌گیرد به چاپ رسیده است. او دو ترجمه از اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را نیز زیرچاپ برده‌است.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: