تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

گفت‌وگو با بابک غفوری‌آذر

گفت‌وگو با بابک غفوری‌آذر

ایرج قادری؛ تصویر یک هنرمند

بابک غفوری‌آذر

 شهرگان: یکشنبه، ۱۷ اردیبهشت روزی بود که ایرج قادری درگذشت، ستاره سال‌های دور سینمای ایران که پس از انقلاب بیشتر در مقام فیلم‌ساز فعالیت ‌کرد تا بازیگر. قادری ۷۷ ساله از دهه ۱۳۴۰ به عرصه سینما قدم گذاشت و به سرعت نیز جای خود را در میان ستارگان و فیلم‌سازان آن دوران پیدا کرد، آن‌گونه که در ده‌ها فیلم پرفروش ایفای نقش کرد و توانست آثار متعددی نیز خلق کند. در زندگی‌نامه او آمده که در ۷۲ فیلم بازی کرده، ۴۱ فیلم ساخته و فیلم‌نامه ۴ اثر سینمایی را نیز نوشته‌است، اما شاید اگر در فعالیت‌های هنری او وقفه‌ای چند ساله به وجود نمی‌آمد، این ارقام امروز بسیار بزرگ‌تر از این‌ها می‌شد. در حقیقت، قادری از سال‌های ابتدایی انقلاب اجازه فعالیت سینمایی پیدا نکرد تا اوایل دهه ۱۳۷۰ که با ساخت فیلمی به نام “می‌خواهم زنده بمانم” به سینما بازگشت و تا همین اواخر نیز فیلم ساخت. در گفت‌وگو با بابک غفوری آذر، روزنامه‌نگار و منتقد سینمایی از ویژگی‌های سینمای ایرج قادری و بازی‌های او پرسیده‌ایم. همچنین مقایسه‌ای میان آثار قادری در دوران پیش و پس از انقلاب انجام داده‌ایم. بابک غفوری‌آذر اکنون در رادیو فردا مشغول به کار است. گفت‌وگوی شهرگان با او را می‌خوانید.

 ***

 اگر موافق باشید زندگی هنری ایرج قادری را به دو دوران قبل و بعد از انقلاب تقسیم کنیم، از آن رو که سینمای او پس از انقلاب به‌واسطه قوانین محدودکننده اجتماعی، ناگزیر از تغییراتی در صورت شد. گمان می‌کنید ایرج قادری پس از انقلاب نیز توانست از شهرت و محبوبیت پیشین برخوردار شود؟

ایرج قادری از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب در ایران تلاش کرد با تغییرات جدید در جامعه همراه باشد. او خود را یک سینماگر حرفه‌ای می‌دانست که اعتقاد داشت پسند تماشاگر را هم می‌شناسد. از همین رو بود که به عنوان مثال، فیلمی چون «برادرکشی» را که پیش از انقلاب مراحل فیلم‌برداری و فنی‌اش انجام شده بود، با تغییراتی توانست برای نمایش در فضای بعد از انقلاب آماده و اکران کند.

اگر معیار محبوبیت یک سینماگر جدی را با فروش فیلم‌هایش بسنجیم، می‌توانیم بگوییم که تقریبا تمام فیلم‌های دوره اول فعالیت ایرج قادری در دوران بعد از انقلاب (تا سال ۱۳۶۴) موفق بودند و نشان دهنده محبوبیت او. «دادا» و «برزخی‌ها» که خود قادری در آن بازی کرده بود، فروش خوبی داشتند و حتی برزخی‌ها می‌رفت که رکوردشکن باشد. «تاراج» هم که قادری صرفا در آن کارگردان بود، جزو سه فیلم پرفروش سال ۱۳۶۴ بود و اصلا مدیریت سینمایی آن زمان در یک اقدام واکنشی برای این‌ که فکر می‌کرد کسانی مثل قادری با شناخت پسند تماشاگر عام و پرفروش شدن فیلم‌هایشان رقیبی جدی برای محصولات سینمای جدید هستند، او و امثال او را از فضای کلی سینما حذف کردند.

قادری در فعالیت دوره دومش بعد از انقلاب با فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» بازگشت پرفروغی به سینما داشت و فیلمش پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۷۴ شد. حتی ساخته بعدش با نام «نابخشوده» هم تاحدودی به واسطه حضور نام او فروش بدی نداشت اما به تدریج تفاوت سلیقه و سبک کارش با سایر فیلم‌های سینمای ایران به‌ویژه در دوره اوج سینمای ایران، یعنی اواخر دهه ۷۰ به چشم آمد. نکته دیگر در کم فروغی دهه پایانی فعالیت سینمایی ایرج قادری در سینمای ایران به فاصله گرفتن نوعی از تماشاگران سینما که برایشان ایرج قادری ستاره‌ای باقی‌مانده از دوران قبل بود بازمی‌گشت. در واقع آن نوع تماشاگر دیگر به سینما نمی‌رفت و تماشاگران سینمای ایران طیف دیگری از مخاطبان مخصوصا از طبقه متوسط رو به بالا بود.

 

فیلم‌هایی را که قادری از دهه ۱۳۷۰ به بعد کارگردانی کرد، چگونه می‌توان طبقه‌بندی کرد؟ آیا چنان‌چه برخی منتقدان می‌گویند، این آثار ادامه همان فیلم‌فارسی‌های قبل از انقلاب بود که فقط صحنه‌های کافه و رقاصه از آن حذف شده بود؟

این توصیف که فیلم‌های متاخر ایرج قادری فیلم‌فارسی‌های جدید بدون صحنه کافه و رقص بود، الان با مشاهده نوع فیلم‌های کمدی سال‌های اخیر که از فرط ابتذال آنها منتقدان می‌گویند فیلم‌فارسی‌های قبلی صادق‌تر بودند، معنی دیگری پیدا می‌کند.

ایرج قادری به سبک کار و نوع سینمایی که فرا گرفته بود، اعتقاد داشت. او برآمده از سینمایی بود که در آن قهرمان حضور عینی داشت. در این سینما پرداخت قهرمانانه و درام‌های اشک‌انگیز مولفه‌های اصلی بودند. اتفاقا به گفته همکاران ایرج قادری او در دوره جدید فعالیتش، بسیار محتاط و محافظه‌کار بود و بسیار نگران شرایط پیرامون خود و فیلم‌هایش بود که مبادا باعث از دست رفتن اجازه فعالیتش شوند. این به معنای دفاع از کارنامه و سینمای ایرج قادری نیست اما حقیقت این است که منتقدان سینمایی در مواجهه با سینمای ایرج قادری پس از انقلاب بسیار نامهربان‌تر از بسیاری فیلم‌سازان و فیلم‌های ضعیف و فرصت‌طلب دیگر بودند.

بازگشت ایرج قادری به سینما پس از چند سال کناره‌گیری اجباری از سینما با فیلم “می‌خواهم زنده بمانم” بود. فیلم اوایل دهه ۱۳۷۰ اکران شد و فروش فوق‌العاده‌ای هم کرد. اما این اثر چه ویژگی‌هایی داشت که باعث شد به این موفقیت دست یابد؟

می‌خواهم زنده بمانم برآمده از ماجرای واقعی پدرام تجریشی بود. فیلم‌نامه‌ای داشت که رسول صدرعاملی، نویسنده اولیه‌اش چندین سال برایش انرژی گذاشته بود. نکته دیگر تلاشی بود که بدنه سینماگران ایرانی در مقطع زمانی ساخته شدن آن فیلم برای بهتر شدن فیلم انجام داد. در واقع همه دست به دست دادند تا ایرج قادری ورود دوباره آبرومندی به سینما داشته باشد. خود قادری هم با شناختی که از نوع سینمای ملودرام و همچنین پرداخت نوعی درام دادگاهی داشت، توانست محصول پرکششی خلق کند. واقعیت این است که همچنان «می‌خواهم زنده بمانم» بهترین فیلم پس از انقلاب ایرج قادری است. در سال‌های اخیر تنها «آکواریوم» – فیلمی که قادری خود پس از سال‌ها در آن نقش‌آفرینی کرد – از نظر پرداخت و ساخت تاحدودی یادآور خاطره‌ای از می‌خواهم زنده بمانم بود.

 

ایرج قادری پس از انقلاب، بیشتر کارگردان بود تا بازیگر. چیزی حدود بیست سال اجازه بازیگری نداشت تا در نهایت با فیلم “آکواریوم” بار دیگر در مقام هنرپیشه ظاهر شد. قهرمان آثار سینمایی پیش از انقلاب این‌بار چگونه نقش‌هایی را ایفا می‌کرد؟ آیا نشانی از آن ایرج قادری سال‌های دور در او بود؟

به اقتضای افزایش سن، ایرج قادری بازیگر در سال‌های اخیر به‌ویژه در فیلم‌هایی چون محاکمه و آکواریوم شخصیت مکمل و البته تاثیرگذار در سرنوشت قهرمانان اصلی بود. به نوعی امتداد آدم‌ها و شخصیت‌های فیلم‌های گذشته قادری بود که پا به دنیای جدید گذاشته بود و همچنان بر همان قوانین و اصول گذشته هم پای‌بند بود. هم در آکواریوم و هم در محاکمه یک تنه به کمک جوان‌های دوران جدید می‌آمد تا به شیوه خودش مشکلاتشان را حل کند. در این میان نمونه بسیار ضعیفی مانند «پاتو زمین نذار» هم وجود دارد که اساسا ضعیف‌ترین نقش‌آفرینی دو دهه اخیر خود قادری محسوب می‌شود. در مجموع، ایرج قادری بازگیر در فیلم‌های سال‌های اخیر بر پرده نتوانست نشان پر رنگی از ستاره قدیم داشته باشد.

بگذارید درباره ایرج قادری، بازیگر دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ صحبت کنیم. بازی او چه ویژگی‌هایی داشت؟

در بازی‌های ایرج قادری در مواردی می‌شد نشان و رگه‌هایی از اندکی وسواس و دقت را در ارائه شخصیت‌های باورپذیر از قهرمانانی که بازی می‌کرد، دید. او معمولا ایفاگر نقش‌های افرادی از طبقات حاشیه‌ای اجتماع بود که درگیر مناسباتی آلوده و ناپاک می‌شد و کاراکتر شخصیت او تلاش می‌کرد در چنین شرایطی نجات‌بخش خود یا بی‌گناهان درگیر با ماجرایی خبیثانه باشد. می‌توان گفت جنس دیگری از نوعی ضدقهرمان‌های مرسوم آن دوران را بروز می‌داد که البته هیچ‌گاه نتوانست به اوجی از نقش‌های ضد قهرمان‌های سینمای آن دوران برسد. مشخصا نقش‌هایی که سعید راد ایفاگرش بودند، از نگاه سینمایی اعتبار بیشتری از نوع اجراهای ایرج قادری داشتند. البته او در کارنامه‌اش تقریبا تمام این بازیگران را کارگردانی کرد و از منظر فیلم‌سازی اعتباری بالاتر از بسیاری از این بازیگران داشت.

در همان دوران ستاره‌ای بود مثل محمدعلی فردین که برخی از نقش‌های او با نقش‌هایی که قادری بازی می‌کرد شباهت‌هایی داشت، هر دو لوطی و بزن بهادر بودند. آیا قادری می‌توانست از پس رقابت با فردین یا دیگر ستاره‌های آن زمان سینمای ایران بربیاید؟

ایرج قادری در مقایسه با ستارگان فیلم‌فارسی دیگر آن دوران، بیشتر در ردیف بازیگرانی چون ناصر ملک مطیعی قرار می‌گرفت. او هیچ گاه به محبوبیت و اعتبار فردین و بهروز وثوقی نرسید و البته سطح کار و پرداختش را هم تا حد اجراهای سطح پایین بیک ایمانوردی پایین نیاورد. او با آن‌ که چهره‌ای سینمایی داشت اما واجد ویژگی‌های خوش صورتی بازیگرانی چون فردین بود. آواز نمی‌خواند و کمتر به نقش مردان خانواده و دارای جمع خانوادگی ظاهر می‌شد و از سوی دیگر جنس سینما و کاراکتر بازیگری‌اش هم به اندازه فردین پای‌بند مناسبات اخلاقی نبود و در مواردی عملا شخصیتش برآمده از همان جمع‌ها و آدم‌های حاشیه‌نشین خلافکار بود. نقطه اوج ترکیب قادری و فردین در کوچه مردها رقم خورد که در آنجا هم عملا فردین نقش مهم و اصلی داستان بود و قادری شخصیت مکمل محسوب می‌شد.

 

گمان می‌کنید خاطره‌انگیزترین نقشی که در آن سال‌ها ایفا کرد، چه بود؟ یا کدام یک از فیلم‌هایی را که کارگردانی کرد، بهترین اثر او می‌دانید؟

در زمینه بازیگری همچنان «کوچه مردها» جزو بهترین بازی‌های ایرج قادری است. خودش بازی‌اش در «پشت و خنجر» را می‌پسندید و همچنین اجراهایش در «بی‌قرار»، «مرگ در باران» و «کوسه جنوب» هم لحظات قابل اشاره‌ای دارد. در زمینه فیلم‌سازی قادری کارنامه بهتری دارد و می‌شود از فیلم‌های سکه شانس، بی‌قرار، بت، تاراج و می‌خواهم زنده بمانم به عنوان فیلم‌های برتر کارنامه‌اش نام برد.

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights