تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

گفت‌وگو شهرگان با مهران مرتضایی، کارگردان و نمایشنامه‌نویس ساکن سیدنی – استرالیا

گفت‌وگو شهرگان با مهران مرتضایی، کارگردان و نمایشنامه‌نویس ساکن سیدنی – استرالیا
آزاده دواچی

آزاده دواچی

 گروه نمایشنامهٔ آیلا گروهی از هنرمندان ایرانی است که چندی است فعالیت هنری خود را در سیدنی شروع کرده‌اند، فعالیت‌های این گروه در راستای ارتقای کیفیت نمایشنامهٔ ایرانی و همینطور پیوند میان دو فرهنگ مختلف استرالیا و ایران است. مهران مرتضایی دانش‌آموختهٔ دانشگاه وسترن سیدنی در مقطع دکترای هنرهای خلاقه و همینطور کارگردان و اعضای این گروه است. گفتگوی زیر با مهران مرتضایی کارگردان و نمایشنامه نویس ساکن سیدنی استرالیا است که اجرای جدید در هفتهٔ گذشته داشته‌اند.

 


آقای مرتضایی اگر ممکن است کمی در مورد فعالیت خودتان بگویید، از چه زمانی نمایشنامه‌نویسی را شروع کرده‌اید و چه شد که سر از استرالیا در آوردید؟

نوشتن و کارگردانی برای من از سال‌های دبیرستان شروع شد و زمانی که دانشجوی فیزیک بودم به اوج خودش رسید. بعدها هم که در دانشگاه این رشته را ادامه دادم.

به طور کاملن اتفاقی سر از استرالیا در آوردم. شاید به نوعی هدفِ اولم خروج از ایران به مقصد هر جایی بود، جایی که بتوانم زاویه‌های دیگری از دنیا را ببینم و تجربیاتی متفاوت با آن چیزی که در ایران داشتم، داشته باشم. سال ۲۰۰۶ امکان مهاجرت به استرالیا بسیار بیشتر از آن چیزی بود که این روزها هست، و من هم که عملن هیچ جایی برایم فرقی نمی کرد، به این جا آمدم و فعالیت‌هایم را در کشوری که الان بسیار دوستش دارم، پی گرفتم.

 به نظر می‌رسد که اجرای نمایشنامه به زبان فارسی در استرالیا چالش‌های خاص خود را داشته باشد، عمدهٔ این چالش‌ها چیست؟ آیا سطح توقع مخاطب شما در مهاجرت با کسی که در ایران است تفاوت دارد و یا مشابه است؟

یک روز با کیان فرزان نشسته بودیم و بین پیتزا خوردن‌های شبانگاهی همین طور بلند بلند فکر کردم که بد نیست هر از گاهی نمایشنامه‌های ایرانی را برای مهاجرانی که سال‌هاست ایران را ترک کرده‌اند بخوانیم. ایرانی‌های اهل کتاب و فرهنگ در این‌جا کم و بیش با ادبیات، سینما و دیگر هنرهای ایران آشنایی دارند، اما تئاتر چیزی‌ست که برخی بعد از مهاجرت تمام ارتباط شان با آن قطع شده‌است. همین مساله به فکرمان انداخت که نمایشنامه‌خوانی راه بیاندازیم. ماجرا از همین ایدهٔ ساده شروع شد، و با اضافه شدن دیگرانی که علاقه‌مند بودند، به تدریج به فکر آن افتادیم که کارهای بیشتری را روی صحنه ببریم و همین هم شد. حالا سعی می کنیم که نمایشنامه‌های برتر دانشجویی و یا کارهایی که خیلی‌ها امکان دیدن یا خواندنش را ندارند برای مخاطب ایرانی روی صحنه ببریم.

جمعیت خیلی کم ایرانی‌ها در استرالیا، گریزان بودن همین تعداد معدود از هم، بی‌اعتمادی به آثار هنری تولید شده توسط مهاجران و خیلی مسائل دیگر، باعث می‌شد که کارها خیلی به سادگی پیش نروند. خیلی‌ها هم انتظار داشتند که کارهایی ببینند در حد و حدود نمایش‌های طنزی که بیننده را برای ساعتی می خنداند.

اما به هر حال بعد از سه سال، حالا دیگر مخاطب این نوع نمایش را پذیرفته است. کسانی که به دیدن کار آیلا می آیند، می دانند که چه نوع اثری خواهند دید و حاضرند مسافت های دوری را برای دیدن کارها رانندگی کنند.

سه سال پیش برای اولین اجرایمان فقط ده یازده نفر به دیدن نمایش آمدند، اما این روزها در طول اجرا، چند صد نفری برای دیدن کارهایمان می‌آیند و عمدتن هم بازخورد بسیار مثبتی از آن دریافت می‌کنم.

mehran4اگر اشتباه نکنم شما در اجراهای غیر ایرانی هم فعالیت دارید و بازی می‌کنید چه تفاوتی میان این دو می بینید؟ منظورم سطح اجرای تئاتر در ایران و در استرالیا است، آیا هر دو فرهنگ زبان مشترکی در هنر دارند یا با هم تفاوت دارد؟

عمدهٔ فعالیت من در تئاتر در تئاترهای غیرایرانی ‌است. پنج روز هفته را در تئاترهایی کار می‌کنم که غیر از خودم هیچ غیرانگلیسی زبان دیگری در آن‌جا حضور ندارد و فقط می‌توانم یک روز در هفته به کارهای گروه تئاتر ایرانی‌ام برسم.

در این سال‌ها در تئاترهایی در استرالیا و دانمارک کار کرده‌ام. از بازیگری، طراحی نور، طراحی صدا، مدیریت صحنه و … را آزموده‌ام و در حال انجام مقدمات کارگردانی کاری برای سال ۲۰۱۴ هستم. به نظرم می‌رسد که فضای بستهٔ تئاتر ما در ایران تنها مساله و نکتهٔ منفی در ایران است. واقعن حس نمی کنم که کارهای ایرانی در خلاقیت چیزی کم تر یا بیشتر از تئاترهایی داشته‌اند که من در استرالیا یا جاهای دیگر دنیا دیده‌ام.

البته روحیه‌ها خیلی متفاوت است. این جا کسی دیگری را با نام فامیل خطاب نمی‌کند. اولین مواجههٔ من با رئیس تئاتری که در آن کار می کنم، زمانی بود که ایستاده بود و داشت گیلاس‌های مشروب بچه‌ها را می‌شست. یعنی تصور کنید یک روز بروید تئاتر مولوی در تهران و ببینید، که مثلن سعید کشن فلاح عزیز که روزگاری که من ایران بودم رییس این تشکیلات بود، در آبدارخانه لیوان‌های چای را می شوید تا برای بچه‌هایی که دارند تمرین می‌کنند، چای درست کند! هرگز در زمانی که من ایران بودم چنین چیزی را ندیدم. مواجههٔ هنرمندان و مسؤولان استرالیا با دیگران بسیار با آن چه که در ایران شاهد آن بودم متفاوت است. همین باعث می‌شود که در نگاه اول این تصور پیش بیاید که لابد سطح کار آدم‌ها در این‌جا خیلی بالا نیست، چرا که عادت کرده‌ایم از بالا به‌مان نگاه کنند و وقتی این اتفاق نمی‌افتد، اتفاقات خارج از متن اثر هنری بر قضاوت‌مان در مورد اثر تاثیر می‌گذارد. اما به تجربه دریافتم که واقعیت این است که زبان هنر در همه جا زبانی قابل فهم و بسیار نزدیک است.

با این حال نمی‌توان از این مساله صرف نظر کرد که بدون شک تئاتر استرالیا از امکانات فوق‌العاده در دنیای غرب بهره‌مند است و مخاطبانی که همیشه حضور دارند و خرید بلیت‌های تئاتر را در سبد هزینه‌های هفتگی خود منظور می‌کنند.

گروه تئاتری که من عضو آن هستم، ۷۱ سال است که فعالیت می‌کند و کسانی که آن را پایه گذاری کرده‌اند، دیگر زنده نیستند. گاهی به بچه‌های آیلا می گویم که چه قدر به نظر ما عجیب است که تصور کنیم ۷۰ سال بعد، وقتی همهٔ ما مرده‌ایم، گروه آیلا هنوز هست و کار می کند! این اتفاقی ست که برای استرالیایی‌ها خیلی عجیب نیست، حالا ما ۲۵۰۰ سال تاریخ داریم این‌ها ۲۵۰ سال.

 این گروه تاکنون اجرای نمایش فارسی برای غیر ایرانیان داشته‌است؟ و آیا در نظر دارد که در آینده این چنین اجرایی داشته باشد؟ فکر می کنید اجرای نمایشنامه توسط هنرمندان ایرانی می تواند بخشی از پتانسیل هنری ایران را به این کشور عرضه کند؟ و آیا اصلا نمایشنامه و اجرای آن می‌تواند به این هدف برسد؟

آیلا برای سال آینده نمایشنامهٔ Satan Hill را در دستور کارش دارد. نمایشنامه‌ای که توسط دکتر نسرین ماهوتچی از ایرانیان مهاجر در استرالیا نوشته است. ضمن این که در نظر داریم که نمایشنامه‌ها را به فارسی اجرا کنیم و برای مخاطب استرالیا بالانویس انگلیسی داشته باشیم. به این ترتیب این فرصت را به هموطنان غیر‌ایرانی‌مان در استرالیا خواهیم داد که به نوعی با آن چه که در ادبیات نمایشی ایران رخ می‌دهد، تماس برقرار کنند.

باور شخصی من این است که نمایش می‌تواند بسیاری از فاصله‌های فرهنگی را از میان بردارد و سوءتفاهم‌هایی را دنیای سیاست در ذهن افراد ایجاد کرده، مرتفع سازد. به پیشنهاد تئاتر جینیسین در سیدنی سال آینده یک پرفورمنس از یکی از نمایشنامه‌های ایرانی با بازیگران استرالیایی و به زبان انگلیسی خواهم داشت، و امیدوارم که در همین زمان، کارهای انگلیسی گروه آیلا هم آمادهٔ اجرا شوند.

 اهداف گروه نمایشنامهٔ آیلا چیست و عموما چه طور سوژه‌هایی برای اجرا انتخاب می شوند؟ آیا تا به حال دغدغهٔ سانسور کار داشته‌اید که مثلا کاری اگر در ایران سانسور شده گروه شما اجرا کند؟

هدف اولیه آیلا، ارایه آثار معاصر فارسی برای ایرانیان مقیم سیدنی است. به همین منوال سراغ کارهایی که کثیری از آن اطلاع دارند، نمی رویم. مثلن هیچ وقت فکر نکردیم که یکی از نوشته‌های بهرام بیضایی را اجرا کنیم. در عوض تا کنون چند کار از آثار موفق دانشجویی را روی صحنه برده‌ایم. حتا وقتی نمایشنامهٔ خارجی‌ای که به فارسی ترجمه شده انتخاب می‌کنیم، این انتخاب بر اساس علاقه و اقبالی است که مخاطبان تئاتر در ایران به این آثار دارند. به این ترتیب مخاطب ما در استرالیا فرصت آن را پیدا می‌کند که به‌غیر از خبرهای سیاسی، از رویکرد هنری کشور مبداءشان هم اطلاع پیدا کنند.

ماجرای اجرای کارهایی که سانسور شده‌اند، چند باری در جلسات گروه مطرح شده است. مسالهٔ اصلی دسترسی به این آثار است و ضمن این که کمی از هدف ما که نشان دادن آنچه که در ایران است، دور است. گرچه وقتی در این جا اجرا می کنیم، مناسبات تئاترهای ایران را رعایت نمی کنیم. بازیگران زن و مرد همدیگر را لمس می کنند، دخترها روی صحنه حجابی بر سر ندارند و … اما سوای این‌ها مو به مو به متن پایبندیم و دخل و تصرفی در آن نداریم.

 استقبال مخاطبان ایرانی از این اجراها چگونه است؟

هر چه گذشته استقبال بهتری داشته‌ایم. بدون شک مجبوریم که از سال آینده سالن‌های بزرگ تر برای اجرا در نظر بگیریم. اجرای سال گذشتهٔ ما در دانشگاه یو تی اس جمعیت قابل توجهی را به سالن آورد. این استقبال باعث شده که اعضای گروه بسیار دلگرم‌تر شوند و افراد زیادی مایل به عضو شدن در آیلا باشند. توجه‌ها ارگان‌های دولتی استرالیا هم بیش از پیش به گروه ما جلب شده است و اداره‌های فرهنگی هنری شهرداری‌ها و شورای هنر ایالت و بسیاری دیگر، پیشنهادهایی برای همکاری با ما ارایه کرده‌اند. این‌ها بدون استقبال تماشاگران امکان پذیر نمی‌شد.

عدهٔ زیادی هم از ما حمایت کرده‌اند که برایم بسیار جالب توجه بود. ما هرگز به دنبال جذب اسپانسر نبودیم، اما ایرانیانی که این‌جا کسب و کار تجاری داشته‌اند، در مقاطع مختلف برخی هزینه‌های گروه را تامین کردند که توانست خیلی از مشکلات ما را برطرف کند.

 ممنونم از وقت شما و با ‌آرزوی موفقیت برای شما و گروه تأتر آیلا 

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

۱ نظر

  1. لیلا حسنی

    .استاد مرتضایی خیلی منت رو سر ما دارن. چند سالی از وجودشون استفاده کردم. هنوزم هنوزه کسی مث ایشونو ندیدم

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

Verified by MonsterInsights