UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

اگر این خبر راست باشد!

اگر این خبر راست باشد!

اگر این ادعا درست باشد و مجاهدین خلق در هم‌دستی با موساد دانشمندان هسته‌ای کشور خود را ترور کرده باشند طبعأ به همین تکذیب ساده خبر اکتفا می‌کنند. اما اگر، نه در آن ترورها نقشی و نه با سازمان موساد دستی در همکاری داشته‌اند، برای اعاده حیثیت از خود باید قاعدتا با همه امکانات تبلیغاتی خاص خود که در آن استادند به میدان آیند و برای رفع اتهام از خود به چند اقدام زیر متوسل شوند

ا- نخست خلاصه خبر را بخوانید:

"شبکه تلویزیونی ان بی سی از قول دو مقام آگاه آمریکایی اعلام کرده است که تروردانشمندان هسته ای ایران با همکاری موساد و سازمان مجاهدین خلق به اجرا گذاشته شده است. همین مقام ها گفته اند پرزیدنت اوباما از این ماجرا با خبر است.

"وزارت امورخارجه اسرائیل از رد یا تائید این خبر خودداری کرده، اما یک سخنگوی این وزارتخانه گفته است که تا زمانی که تمام مستندات گزارش ان بی سی را نبیند درباره آن اظهار نظر نمی کند.

"سازمان مجاهدین خلق این خبر را تکذیب کرده است. به گزارش ان بی سی، آقای علی صفوی، نماینده سازمان مجاهدین خلق در تکذیب این خبر گفته است "هیچ عضوی از سازمان مجاهدین خلق در اسرائیل نبوده و نیست. سازمان مجاهدین خلق قطعا هرگونه دخالت در این کار را رد می کند."

اوزی ربای، دبیر مرکز موشه دایان در دانشگاه تل آویو نیز راجع به همکاری سازمان مجاهدین خلق با اسرائیل برای به اجرا درآوردن این ترورها گفته این کار هم ممکن است و هم در گذشته رخ داده است." (به نقل از سایت بی بی سی)

این که یک سازمان سیاسی ایرانی متهم به همدستی با سرویس های جاسوسی قدرت های خارجی در ترور دانشمندان هموطن خود شود، یعنی به خیانت علیه کشور خود متهم شود، مساله کوچکی نیست که بتوان از کنار آن گذشت و یا با یک تکذیب خشک و خالی به رفع و رجوع آن نشست. بویژه آن که این ترورها می تواند زمینه ساز یک جنگ خانمانسوز میان ایران و قدرت های خارجی باشد.

تکذیب ساده این خبر توسط یکی از سخنگویان سازمان مجاهدین برای از بین بردن تردیدها نسبت به این اتهام سنگین نه تنها کافی نیست، بلکه اگر به همین حد اکتفاء شود نشان از صحت خبر خواهد داد! خصوصا آن که پیشینه رهبری سازمان مجاهدین در همکاری با ارتش عراق در جریان جنگ ۸ ساله و سابقه این سازمان در اقدامات تروریستی سه دهه اخیر در ایران احتمال درستی گزارش شبکه ان بی سی را تقویت می کند.

اگر این ادعا درست باشد و مجاهدین خلق در همدستی با موساد دانشمندان هسته ای کشور خود را ترور کرده باشند طبعا به همین تکذیب ساده خبر اکتفا می کنند. اما اگر، نه در آن ترورها نقشی و نه با سازمان موساد دستی در همکاری داشته اند، برای اعاده حیثیت از خود باید قاعدتا با همه امکانات تبلیغاتی خاص خود که در آن استادند به میدان آیند و برای رفع اتهام از خود به چند اقدام زیر متوسل شوند:

۱- ارتباط و همکاری با سازمان های جاسوسی را برای هر سازمان سیاسی مذموم و غیرقابل قبول اعلام کنند و به صراحت هرگونه درافتادن در این گونه مناسبات را محکوم کنند.

۲- اعلام نمایند که در ترور دانشمندان کشور خود شرکت نداشته و آن را محکوم می کنند.

۳- بالاخره آن که اگر سازمان مجاهدین با سازمان های جاسوسی اسرائیل در ترور دانشمندان ایرانی همدست نبوده اند، روشن شدن قضیه کار چندان دشواری نیست. مجاهدین استطاعت مالی آن را دارند که بهترین وکلای آمریکایی را استخدام کنند و از طریق آنان از شبکه ان بی سی و مقاماتی که این دروغها را علیه سازمان مجاهدین بافته اند شکایت کنند. در این صورت اگر مدعیان مدرک محکمه پسندی برای اثبات ادعای خود نداشته باشند محکوم می شوند و مجاهدین از این اتهام مبرا می شوند.

اگر سازمان مجاهدین به هیچ یک از اقدامات بالا متوسل نشود، آن وقت بدیهی است که می توان خبر شبکه معتبری مثل ان بی سی که آنهم از قول مقامات رسمی آمریکایی بیان شده باشد، را باور نمود.

در این صورت آنهایی که هنوز بر این سازمان خط باطل نکشیده اند به این نتیجه خواهند رسید که این جریان در ادامه مشی "هدف وسیله را توجیه می کند" و دراصرار به مناسبات پنهانی وغیر شفاف با قدرت های خارجی سرانجام روند دگردیسی خود را کامل کرده و تا حد تبدیل شدن به ابزار صرف سرویس های جاسوسی این قدرت ها سقوط کرده است که اگر چنین باشد آن دسته از اعضاء و هواداران باقیمانده این جریان که چنین سقوطی را تایید نمی کنند از آن جدا خواهند شد.

سرنوشت مجاهدین بار دیگر ضرورت شفافیت کامل سیاسی و تشکیلاتی همه جریانات و فعالانی که می خواهند "ملی"، "دموکرات" و مورد اعتماد مردم باقی بمانند یادآوری می کند و همه را از درافتادن به زدوبندهای پنهانی با قدرت ها و محافل خارجی برحذر می دارد.

هیچ هدف شریفی ابزار ناشریف را توجیه نمی کند. فراموش نکنیم که ارتباط تشکیلاتی و سیاسی غیرشفاف، با هرمرجع و هر دولتی، در زمره ابزار ناسالم و ناشریف اند که نه در خدمت نزدیکی جریانات و فعالان اپوزیسیون بلکه در جهت عکس آن عمل می کند. آنانی که به این مسیر می روند بخت خود را برای به قدرت رسیدن، نه در اتکاء به مردم خود که در ارتباط با قدرت و ارتش های خارجی که به دنبال منافع و مطامع خود هستند، جستجو می کنند.

– می شود و باید با پروژه هسته ای ناشفاف و ماجراجویانه جمهوری اسلامی مخالفت کرد و حتی دانشمندان ایرانی که در این زمینه با رژیم همکاری می کنند را سرزنش نمود، اما نمی توان آنان را به نام مخالفت با رژیم و یا با سیاست هسته ای رژیم به قتل رساند و طبعا نمی توان برای این ترورها نامی بجز جنایت و خیانت انتخاب کرد.

– می شود و باید با سیاستها و اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی مبارزه کرد، اما نمی توان به نام مبارزه با استبداد دست به ترور زد، حتی نمی توان به نام مبارزه با تروریسم تروریستها را ترور کرد، اما تروریست نشد.

-جنبش ملی و دموکراسی خواهی ایران می تواند و باید در مبارزه علیه خود کامگی و دیکتاتوری از افکار عمومی ومراجع بین المللی و جامعه جهانی استمداد جوید، حتی می شود در آن جا که منافع جنبش دموکراسی خواهی با مصالح یک قدرت خارجی همسو می شود برای اهداف سیاسی خود در شفافیت کامل ازاین گونه فرصت ها علیه استبداد بهره برداری کرد اما نمی شود با هدف همکاری و یا به بهانه آن در مناسبات غیرشفاف و بندوبستهای پنهانی و به دور از نظارت مردم و منقدان وارد شد، چرا که کمترین زیان این روشها ریشه دواندن بی اعتمادی میان مردم و اپوزیسیون وبیگانه شدن با روش های دموکراتیک خواهد بود!

بنیان گذاران سازمان مجاهدین که جان خود را برای آرمانهای عدالت خواهانه فدا کرده اند هرگز تصور آن را نمی کردند که روزی عناصری در راس این جریان قرار گیرند که بخاطر مقاصدشان به چنین خیانتی علیه کشور خود تن دهند.

من مبارزه سیاسی دوران دانشجویی را در دانشکده کشاورزی کرج با محمد حنیف نژاد و رسول مشکین فام آغاز کردم و گواهی می دهم که این دو بنیان گذار سازمان مجاهدین با پاکدلی تمام دل در گرو رهایی از استبداد و استقرار عدالت و آزادی داشتند و در راه این اهداف شریف ملی به چیزی جز تکیه به مردم خود باور نداشتند و مرگ را بر وارد شدن در این گونه مناسبات ترجیح می دادند. تاریخ نشان داد که آن آرمانهای بلند انسانی از کژراهه مبارزه مسلحانه و تشکیلات مخفی چریکی دستیافتنی نبود. اما لغزش های راهبردی و یا تاکتیکی از بلندی آن آرمانها و صداقت هزاران رهروی که برای آن اهداف جان باختند نمی کاهد.

انحرافی که سازمان مجاهدین را به این جا رساند از جائی آغاز شد که رهبر پس از انقلاب آن آقای مسعود رجوی برخلاف منش و روش بنیانگذاران و رهروان سازمان مجاهدین خلق همه ابزارهای ناشریف حتی همدستی با ارتش خارجی را برای دستیابی به قدرت مجاز شمرد و در این راه گام به گام رهبری سازمان مجاهدین را به ورطه سقوط کشاند.

چنین سرنوشت تلخی باید درس عبرتی باشد برای همه کسانی که وسوسه قدرت و یا نیروی نفرت، آنان را به سوی مناسبات پنهانی و مشکوک با محافل و قدرت هایی که مطامع خاص خود را دنبال می کنند سوق می دهد.

بیست و پنج بهمن ماه ۱۳۹۰
[email protected]

[گویانیوز]
 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: