UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

زنان بیوه به مثابه «فست فود» در نگاه حاکمیت

زنان بیوه به مثابه «فست فود» در نگاه حاکمیت

جایگاه زنان در هر جامعه ای، نشان از نگاه و تقابل میان سنت و مدرنیته است. زنان در ایران با اینکه چه قبل و چه بعد از انقلاب سعی در بازتعریف خود داشته اند اما نگاه حاکمیت به آنها همان نگاه جنس دومی است. و به نوعی نگاه کالای جنسی دیدن را به زنانی که به هر دلیل همسرانشان را از دست داده اند، تداعی می کند.

 بنابه گزارش خبرگزاری  ایسنا [۱] محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور، طی سخنانی در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه پیام‌ نور استان تهران، پیشنهاد کرد آن دسته از دانشجویان پسر که امکان ازدواج ندارند، با زنان بیوه جوانی که آمادگی دارند، ازدواج کنند تا پس از اینکه تحصیلاتشان به پایان رسید، بروند و ازدواج کنند. وی با استناد به سخنان چند سال پیش دادستان تهران، افزود: ۵۰۰ هزار زن جوان بیوه در کشور وجود دارد و شاید تعداد این زن‌ها به یک میلیون نفر رسیده باشد. بنابراین وی برای «به گناه نیفتادن» آنها، این راهکار را پیشنهاد داده است.

 آنچه از گفته بالا برمی آید این است که زن در چنین نگرشی  به شکل یک ماشین دیده می شود که به جز وظایف همسری و مادری نقش دیگری ندارد و زنان بیوه نیز می توانند نقش گذرگاهی را بازی کنند که مردان جهت به گناه نیفتادن از آن عبور کنند. در حقیقت زنان به مثابه فست فود یا پمپ بنزین در نظر گرفته شده اند. این در حالی است که زنانی که به هر دلیل همسر خود را از دست داده اند بسیار آسیب‌پذیر هستند و باید از طرف خانواده و نهادهای دولتی حمایت شوند و درصورت ازدواج مجدد باید دقت بیشتری کرده تا احساس امنیت و آزادی بیشتری از سوی خانواده و جامعه داشته باشند نه اینکه با چنین فرمولی خود را در معرض آسیب های روانی واجتماعی بیشتر  قرار بدهند.  از سوی  دیگر  این دیدگاه بیان کننده این است که برخی از مسئولان برخلاف شعارهایی که جهت تحکیم خانواده می دهند اصولا به چیزی به نام خانواده اعتقاد چندانی ندارند و در حقیقت با سرپوش ازدواج موقت به نوعی روابط آزاد را ترویج می دهند و طرح  این مسئله، نوعی نگاه روسپی انگارانه به این زنان است.

 البته در سالهای جنگ نیز همین آقایان فرمولهای  مشابهی در مورد زنانی که همسرانشان را در جنگ از دست داده بودند را به کار بستند و حاصل آن فرمول، تجربه هایی تلخ و بسیار ناخوشایند بود که کم و بیش درباره آنها می دانیم، گرچه به دلایلی هرگز به طور رسمی  به  آسیب شناسی آن پرداخته نشده است.

از سوی دیگر عنوان کردن چنین مسائلی در جامعه در خصوص این زنان، آنان را در معرض آسیب اجتماعی بیشتری قرار می دهد. در واقع چنین جهت گیری، نوع نگاه به این زنان را در جوامع روستایی و یا تازه شهرنشین شده تغییر می‌دهد و باعث می شود که آنان راحت تر  مورد فشار خانواده و یا همجنسان خود قرار بگیرند. این فشارها نیز در نهایت منجر به آسیب‌های روانی بیشتر این زنان می‌شود و مشکلات آنها را دوچندان می کند. در چنین جوامعی سطح توقع زنانی که همسرانشان را به هر دلیل از دست داده اند، در مورد ازدواج بسیار تنزل می‌دهد و سبب می شود بسیاری از شرایط ناگوار را به اجبار پذیرا شوند، زیرا در غیر این صورت زیر فشارهای جامعه و فرهنگ سنتی رایج در خانواده های خود، تنها خواهند ماند.

 از سوی دیگر، در جامعه ما که شخصیت زن در چارچوب خانواده تعریف می شود، بکار بستن چنین فرمولی و با علم به اینکه رابطه جدید تنها یک گذرگاه است، ساختن چنین خانه ای روی آب و ورود به چنین کانون شکننده ای، باعث می شود که شخصیت و هویت خانوادگی زن دستخوش اختلال های جدی و گاه ترمیم ناپذیر گردد.

 مهمترین مشکل زنانی که به هر دلیل همسرانشان را از دست داده اند مسائل  اقتصادی است. از طرفی مواردی مانند طلاق در فرهنگ سنتی جامعه ما، می تواند موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی زن، یعنی وضعیت شغلی او را تحت تأثیر قرار دهد. از همین روست که بسیاری از زنان پس از طلاق یا مرگ همسرانشان  شغل خود را از دست می دهند. از دیگر مسائل و مشکلات این زنان، تهیه مسکن و مکانی برای زندگی است. کمتر کسی حاضر است به یک زن مجرد اتاقی اجاره دهد. در هر حال با آگاهی از چنین مسائل و مشکلاتی که زنان بیوه یا طلاق گرفته با آن مواجه هستند، آیا  طرح چنین پیشنهادی عاقلانه می نماید؟

 حال با فرض اینکه این زنان وضعیت اقتصادی خوبی هم داشته و مشکلات ذکر شده را نداشته باشند،  این فرمول نه تنها کمکی به حال معضلات آنها نمی‌کند بلکه سبب می شود علاوه بر تأمین اقتصادی خود، مخارج شخص دیگری را هم متقبل شوند و به این ترتیب از پسران دانشجویی که امکان ازدواج ندارند و به ناگزیر چنین فرمولی را بر می گزینند، مردانی خود ارزان فروش، می سازد.

 از اینجا در می یابیم که نگاه  حاکمیت به زنان نگاهی غیرمسئولانه و بسیار غیرواقعی است و این در حالی است که جنبش های فمینیستی در ایران همواره خواهان توجه بیشتری به این زنان بوده اند و با تلاشهایشان توانسته اند در برخی قوانین تغییراتی ایجاد کنند از جمله «استفاده از حق بیمه پدر پس از طلاق» و… که به نوعی به  استقلال مالی و آزادی در انتخاب آنها می پردازد تا در زندگی کنونی شان یا در ازدواج های بعدی خود، آزادانه و بهتر تصمیم گیری کنند و دچار بحران‌های دیگری نشده و آسیب‌های بیشتری نبینند.

 پانوشت:

 ۱. خبرگزاری ایسنا به نقل از شهرزاد نیوز، ۶ مهر ۱۳۹۱

[مدرسه فمینیستی]

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: