UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

شعری از نیما نیا

نیما نیا (شاعر)

هر مرگی به مرگ‌های دیگرم اضافه می‌کند

هر بار که گوشه‌ای تمام می‌شود

در من صدای افتادن،

صدای بریدن،

صدای آویختن می‌پیچد.

 

از هر مرگ، یک مشت

از هر مشت، یک انگشت در خودم روانه می‌کنم

در برابر مرگ چیزی به جز فرو کردن،

چیزی بجز درآوردن شکسته‌ها

از هفته‌ها ندارم.

 

روزمرگی‌ها در من دمر می‌شوند

و دمار از ارتفاع وقتم درمی‌آورند.

 

زمان تنگ است

و گوشه‌هایم به صدایی بلند افتاده‌اند.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: