UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

عصر طلایی هلند، اینجا و اکنون

عصر طلایی هلند، اینجا و اکنون

نوشته: جرالدین فابریکانت

ترجمه: احسان عابدی

هارلم، هلند – پایین یک خیابان باریک سنگ‌فرش؛ بی‌همتا اما پنهان در ردیفی از خانه‌های دو طبقه شیروانی‌دار قدیمی و وسیع، خانه برخی از مهم‌ترین شاهکارهای نقاشی قرون ۱۷ و ۱۸ هلند واقع شده‌است.

یکی از تالارهای موزه فرانس هالز (Frans Hals Museum) پنج اثر از برجسته‌ترین نقاشی‌هایی را در برمی‌گیرد که تصویر دو گروه از شبه نظامیان محافظ شهر، جنگجویان سنت جورج (St. George) و جنگجویان سنت آدریان (St. Adrian) را به نمایش می‌گذارد. تابلویی بزرگ، در مجموع ۶۸ تصویر از ۶۱ جنگجوی محافظ شهر را به مشاهده می‌گذارد.

در تالار دیگری دو گروه از تصاویر معروف مدیران و مدیره‌های سیاه‌پوش بیمارستان سنت الیزابت، لاقیدانه به شیوه‌ای زمخت و خشک نقاشی شده‌است.

آنا تومرز (Anna Tummers)، متصدی بخش نقاشی‌های هلندی موزه می‌گوید: «تنها رامبراند و هالز (Frans Hals) هستند که شهامت دارند چنین بی‌قید و رها و بااطمینان نقاشی کنند.»

اندک شهرهای کوچکی را می‌توان در همه اروپا سراغ گرفت که مانند هارلم چنین مجموعه متنوعی از شاهکارهای بومی خود را در موزه‌ای چون‌ فرانس هالز گردآورده باشند و به آن فخر بفروشند. مجموعه‌ای که در این موزه گردآمده، ویترینی است از آثار بسیاری از معاصرین فرانس هالز (۱۵۸۰-۱۶۶۶)، مانند یوهانس ورسپرونک (Johannes Verspronck) و یاکوب ون روییسدال (Jacob van Ruisdael)، استاد نقاشی‌های منظره.

هارلم به نحوی مسیر دم دستی است؛ بیشتر توریست‌‌هایی که به هلند می‌آیند، عمده وقت گردش خود را در آمستردام صرف می‌کنند. اما با توجه به آن‌که هارلم تنها بیست دقیقه با ترن از مرکز آمستردام فاصله دارد، فرصت خوبی محسوب می‌شود برای گردش و مشاهده برخی از گنجینه‌های عصر طلایی هلند در محیطی که قدمتش به همان اعصار بازمی‌گردد.

موزه فرانس هالز، مجموعه‌ بناهایی را شامل می‌شود که به دور حیاط بزرگی شکل گرفته‌اند که در ابتدای قرن ۱۷ ساخته شده و روزگاری پناهگاه مردمان تهیدست بود. در تاریخ ۱۸۱۰، این مجتمع به یک پرورشگاه تبدیل شد که دختران جوان در آنجا خیاطی یاد می‌گرفتند. در یکی از گالری‌های اصلی هنوز سازهایی که آنها را به هنگام خواندن سرود در طول روز همراهی می‌کرد، نگه داشته‌اند. یک قرن بعد، شهر هارلم، کاربری این مجتمع را به موزه تغییر داد.

از آنجا که هارلم از گزند زمان خوب محفوظ نگاه داشته شده و به طور مرتب مورد رسیدگی قرار گرفته، در این سیصد سال اخیر نیز بسیار اندک تغییر کرده، به‌طوری که اگر کسی نقاشی گریت برکهید (Gerrit Berckheyde) را دیده باشد که در آن بازار بزرگ هارلم با کلیسای سنت باوو در سال ۱۶۹۶ تصویر شده، دو بلوک آن‌سوتر از موزه، در همان نقطه می‌تواند تصویر تقریبا مشابهی را ببیند.  

هارلم از قرن ۱۷ به این سو به عنوان شهری ثروتمند شناخته شده‌است. در آن دوران که هالز و هم‌قطاران او فعال بودند، ساکنان ثروتمند هارلم بر هنرهای زیبا سرمایه‌گذاری فراوان می‌کردند و از این طریق هنرمندان را به خلق آثار بیشتری وامی‌داشتند. از سویی طبقه متوسط رو به بالا، رشد می‌کرد که این طبقه هم تمایل و هم امکانات لازم برای سفارش نقاشی و دیگر آثار هنری را داشت.

برخی از این حامیان، عضوی از گروه‌های چهارگانه شبه نظامی محافظ شهر بودند که جامه‌ای سیاه، مزین به یقه‌ای چین‌‌دار و حمایلی مجلل، بر تن می‌کردند و اغلب هم آنها بودند که سوژه نقاشی‌های فرانس هالز می‌شدند. ون گوک زمانی درباره هالز گفت: «فرانس هالز می‌بایست ۲۷ شبح سیاه‌پوش را تحمل می‌کرد.»

در میان هنرمندان بزرگ، این تنها ون‌گوک نیست که طرفدار او بود. در دفتر یادبود موزه ذکر شده که ادوارد مانه (Édouard Manet)، گوستاو کوربه (Gustave Courbet) و کلود مونه (Claude Monet)، همگی از آثار او دیدن کرده‌اند.

این موزه همچنین نقاشی‌های او از مدیران و مدیره‌های بیمارستان سنت الیزابت را نیز در خود جای داده‌است، تصاویری تیره که هالز آنها را در واپسین دوران کاری خود خلق کرد. این نقاشی‌ها در سبک خودشان از هر نظر کامل هستند و بسیار مهم‌تر از تابلوهای سرخوشانه محافظان شهر به شمار می‌روند. گرچه آن زمان که هالز نقاشی مدیران را کشید، پا به سن گذاشته بود و از این رو برخی از منتقدین نیز ادعا کرده‌اند بی‌دقتی‌هایی در اثر وجود دارد که نشان می‌دهد او رفته رفته تسلط خود بر قلمش را از دست می‌داد.

علاقه بسیاری به مقایسه هالز با برخی از معاصرین او به طور خاص وجود دارد. برای مثال، یوهانس ورسپرونک (Johannes Verspronck) هم تصویری از پنج مدیره کشیده که این نقاشی به مراتب روان‌تر و کامل‌تر از آثار فرانس هالز به نظر می‌رسد.

خانم تومرز این فرضیه را پیش می‌کشد که روان بودن کار ورسپرونک شاید به این خاطر بوده که او می‌خواسته سوژه‌ها را از نتیجه کار راضی‌تر بکند. او می‌گوید که شاید ورسپرونک متعهد بوده که خانم‌ها را چگونه به تصویر بکشد.

والتر لیتکه (Walter Liedtke)، متصدی بخش نقاشی‌های اروپایی موزه متروپولیتن نیویورک از نقطه نظری متفاوت به ماجرا نگاه می‌کند. او می‌گوید: «ورسپرونک کاتولیک بود و مراقب بود که خانواده‌‌های کاتولیک آن نواحی دوستش داشته باشند. آنها به نوعی، جمعیت متمولی محسوب می‌شدند که وقار و متانت را طلب می‌کردند. در عین حال، آنها به شدت تحت تاثیر سبکی غیراکسپرسیونیستی (expressionless style) بودند که در نقاشی‌های درباری اسپانیا به کار می‌رفت.»

مدیران و مدیره‌های اخیر هارلم، همچنان در حیات شهر نقش ایفا می‌کنند. آنها در آوریل گذشته یازده نقاشی به موزه قرض دادند که همگی متعلق به بیمارستان است. موزه ارزش این هدیه را چیزی حدود صد میلیون یورو یا صد و سی و پنج میلیون دلار تخمین زده‌است.

گرچه آثار هالز و ورسپرونک شهرت زیادی دارند، اما مجموعه‌ای که در موزه گردآمده، شامل تصاویر بسیاری است که طبیعت سبز و دریا را به نمایش می‌گذارند. از جمله دوست‌داشتنی‌ترین آنها آثار ون روییشدال (van Ruisdael) است که در طول زندگی خود آن‌چنان که باید قدر ندید. او تلاش بسیاری کرد تا آثار خود را مطرح کند، اما سرآخر، در فقر و تنگدستی در هارلم درگذشت.

هالز هم که ۸۶ سال عمر کرد، در آخرین سال‌های زندگی خود دوران سختی را گذراند که همین نشان می‌دهد زندگی در آن زمان چقدر دشوار بود. شهر هارلم در سال ۱۶۶۴ یک مقرری سالیانه برای او در نظر گرفت که تنها دو سال، تا لحظه مرگ توانست از آن استفاده کند.

با وجود آن‌که وجوه مختلفی از زندگی و هنر این نقاشان برای ما روشن است، باز خیلی از مسائل تنها در سطح حدس و گمان باقی می‌ماند. به عنوان مثال، مطبوعات هنری هلند با اشاره به نقاشی "طبیعت بی‌جان؛ میوه‌، آجیل و پنیر" (Still Life with Fruits, Nuts and Cheese)، اثر فلوریس ون دایک (Floris van Dijck) از چهره‌های برجسته عرصه هنر در هارلم، می‌نویسند که این نقاشی می‌تواند بازتابی باشد از هشدارهای کالوینیست‌ها در رابطه با اعتدال؛ به نوعی آن دو قالب بزرگ پنیر نمادی از اسراف است.   

خانم تومرز اما می‌گوید که پنیرها مانده است و این شاید نشان از کوتاهی زندگی داشته باشد. یا این‌که نقاش فقط می‌خواسته با این کار کنتراستی میان رنگ‌ها، چیدمان میوه‌ها، ظروف و رومیزی ایجاد کند.

برخی از نقاشی‌ها هنوز مفهوم استعاری بسیار قدرتمندی دارند. نقاشی "هجویه‌ای بر جنون لاله" (Satire on the Tulip Mania)، اثر یان بروگل دوم (Jan Brueghel II)، به طور خاص گویای فروپاشی اقتصادی در آن زمان است. در سال ۱۶۳۵ قیمت گل لاله که از ترکیه به هلند وارد می‌شد، جهش خیره‌کننده‌ای یافت، اما ناگهان در سوم فوریه ۱۶۳۷ بازار آن سقوط کرد تا جایی که همه می‌خواستند با فروش لاله‌ها خود را از شر آن خلاص کنند.

در این نقاشی، میمون‌هایی به تصویر کشیده شده‌اند که در حال خواندن قیمت پیاز گل لاله، چانه‌زنی درباره‌ آن، وزن کردن آنها و شمردن پول حاصل از فروش آن هستند؛ اثری هجوآمیز درباره این باور اشتباه مردم که قیمت گل لاله همچنان افزایش می‌یابد.

نمایشگاه "جشن و سرور در عصر طلایی" (Celebrating in the Golden Age) با ۵۰ نقاشی که به موضوعات شادخواری و جشن می‌پردازند، تا ششم ماه می ۲۰۱۲ در موزه هالز برگزار می‌شود. این نمایشگاه در عین حال که آثار هالز و استین، از مجموعه موزه را به نمایش می‌گذارد، نقاشی‌هایی را نیز که از موزه متروپولیتن نیویورک و گالری گمالده (Gemäldegalerie) برلین قرض گرفته است، شامل می‌شود.       

منبع:

International Herald Tribune

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: