UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

مهتاب کرانشه: نگاهم به تمام مخاطبان فارسی زبان است

مهتاب کرانشه: نگاهم به تمام مخاطبان فارسی زبان است

پرونده‌ی «ادبیات مهاجرت؛ کاستی‌ها و درخشش‌ها» 

بخش یک:

مهتاب کرانشه: نگاهم به تمام مخاطبان فارسی زبان است

سپیده جدیری

نمی‌دانم چه حکمتی است که شاعران و نویسندگان ما هر چند وقت یک بار و به قولی، هر بار که دلشان از جای دیگری پُر است، سنگی هم به سوی ادبیات مهاجرت پرتاب می‌کنند و حساب‌های تصفیه نشده با دیگران را با شاعران و نویسندگان مهاجر صاف می‌کنند! چندی پیش هم شاهد میزگردی در تهران بودیم که تنی چند از شاعران و نویسندگان در آن برای گوشمالی دادن ادبیاتی که نویسندگان ایرانی در تبعید و مهاجرت خلق می‌کنند، داد سخن دادند. این بود که بد ندیدم پای سخنان طرف دیگر دعوا بنشینم و ببینم قضیه از چه قرار است. اولین گفت‌وگو در این باره را با مهتاب کرانشه، شاعر و نویسنده‌ای که سال‌هاست در مهاجرت قلم می‌زند انجام داده‌ام. او معتقد است: «شاید بهتر باشد بگوییم که آن رشدی را که ما از این ادبیات انتظار داشتیم مشاهده نکرده‌ایم. و این شاید به خاطر مشکلات نشر و انجام  نگرفتن برگردان‌های خوب از این آثار هم باشد. اما با همه این‌ها تا جایی که من می‌دانم ادبیات مهاجرت در بین مخاطبان داخل و خارج از ایران جای خودش را باز کرده است و این را آمار و ارقام در مورد چاپ چندین باره‌ی آثار در داخل و حتا خارج از ایران به ما نشان می‌دهد.»

چندی پیش در میزگردی در ایران حول موضوع ادبیات مهاجرت عنوان شد که شعر و ادبیات مهاجرت جایگاهی در ادبیات ایران و جهان نیافته است. ضمن این‌که همین جا صریحا مخالفت خودم را با این نظرگاه اعلام می‌کنم می‌خواهم نظر شما را به عنوان شاعری که سال‌هاست در مهاجرت می‌نویسد در این باره بدانم.

بله، من هم چیزهایی در نت در مورد این میزگرد خوانده‌ام و باید بگویم  که فکر نمی‌کنم بشود این‌طور مطلق در این مورد اظهار نظر کرد و این‌طور نیست که ادبیات مهاجرت هیچ جایگاهی در داخل و خارج نیافته باشد. در این مورد شاید بهتر باشد بگوییم که آن رشدی را که ما از این ادبیات انتظار داشتیم مشاهده نکرده‌ایم. و این شاید به خاطر مشکلات نشر و انجام  نگرفتن برگردان‌های خوب از این آثار هم باشد. اما با همه این‌ها تا جایی که من می‌دانم ادبیات مهاجرت در بین مخاطبان داخل و خارج از ایران جای خودش را باز کرده است و این را آمار و ارقام در مورد چاپ چندین باره‌ی آثار در داخل و حتا خارج از ایران به ما نشان می‌دهد.

اگر از شاعران و نویسندگانی که در مهاجرت به موفقیت‌های ادبی شایان توجه دست یافته‌اند نام ببرید ممنون می‌شوم. آیا آثار آنها به زبان‌های دیگر ترجمه و با استقبال روبه‌رو شده است؟

بله البته. تا جایی که می‌دانم ، رمان  “همنوایى شبانه ارکستر چوب‌ها” نوشته‌ی آقای رضا قاسمى که اولین اثری است در ژانر ادبیات مهاجرت که در ایران به چاپ رسیده. این رمان موفق که چندین بار تجدید چاپ شده است ابتدا در امریکا منتشر شد. داستان مصور “پرسپولیس” نوشته خانم مرجان ساتراپی که به زبان فرانسه است و به ۲۵ زبان ترجمه شده و در فرانسه چهارصد هزار نسخه از آن به فروش رفته و فیلمی هم از آن ساخته شده است که برندۀ جایزۀ هیاَت داوران فستیوال بین‌المللی کن و جایزۀ فرانسوی سزار شده است. نمونه‌ای دیگر از این دست اثر خانم فیروزۀ جزایری است که به زبان انگلیسی نوشته شده. ترجمۀ این کتاب به فارسی تحت عنوان عطر سنبل عطر کاج به چاپ ششم رسیده است.  این کتاب که شرح زندگی یک خانوادۀ ایرانی و مشکلات ادغام آن‌ها در جامعۀ آمریکا است با طنزی درخشان نوشته شده و ماه‌ها جزء  ده کتاب پرفروش آمریکا بود و به فینال مهم‌ترین جایزۀ طنز ادبی آمریکا رسید. نمونۀ دیگر، کتاب خانم آذر نفیسی‌ست به نام “لولیتا خوانی در تهران” که به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های دهه معاصر آمریکا تبدیل شده. این کتاب بیش از صد هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار داشت و تا کنون به ۳۲ زبان زنده دنیا ترجمه شده ‌است . خانم سرور کسمایی، نویسنده ایرانی ساکن فرانسه، در سال ۲۰۰۶ اولین رمان خود “دره عقاب‌ها ” را به زبان فرانسه منتشر کرد و جایزه بخش آسیای انجمن نویسندگان خارجی فرانسه زبان را به دست آورد. رمان ” گذرنامه به سبک ایرانی” آخرین کتاب خانم نهال تجدد که انتشارات لاتس آن را در ۳۰۲ صفحه منتشر کرده است. این کتاب یکی از کتاب‌های پرفروش روز فرانسه و نیز برنده‌ی جایزه‌ی “فرانک فونی” یا فرانسه‌زبان و همچنین برگزیده‌ی روزنامه‌ی لیبراسیون شده .این کتاب با فروشی خیلی خوب، قرار است  به زبان انگلیسی، ایتالیایی، هلندی، اسپانیایی هم ترجمه شود… البته این‌ها تنها نمونه‌هایی‌ست که ذکر کردم .

خود شما برای آثارتان کدام مخاطب را مد نظر قرار می‌دهید؟ مخاطب داخل ایران، مخاطب ایرانی این طرف آب یا مخاطب جهانی؟

راستش من وقتی شعری می‌سرایم و یا داستانی می‌نویسم در وهله‌ی اول این کار راهی‌ست  برای بیرون‌دهی غلیان‌های حسی و ذهنی خودم و شاید وقتی اثر خام را تولید می‌کنم کمتر نظر به مخاطب دارم اما در مجموع و در مورد بحث مخاطب باید بگویم که من نگاهم به تمام مخاطبان فارسی زبان است. زیرا که زیاد به تفکیک مرزها اعتقادی ندارم. جهان به سمت یکپارچه شدن پیش می‌رود و من بسیار به این مسئله باورمندم و به همین خاطر تفکیکی در مورد مخاطب داخل ایران و یا خارج ایران ندارم. فکر می‌کنم این‌که کارهای ادبی هر نویسنده‌ای در هر کجای جهان خوانده شود خودش نهایت خوشحالی را برای نویسنده به ارمغان خواهد آورد. برای من هم همین‌طور است. گرچه سعی می‌‌کنم با درانداختن طرح‌های نو سلیقه‌ی مخاطب را کمی قلقلک بدهم و این یعنی این‌که دوست ندارم کاری حاضر و آماده پیش روی خواننده قرار دهم بدون این‌که او را وادار به فکر کردن در مورد اثر کرده باشم و این به نظر من یعنی سهیم کردن مخاطب در خلق اثر.

به نظر شما می‌توان روی ایرانی این طرف به عنوان مخاطب آثارمان حساب کرد؟ اصلا ما در این طرف آب چقدر خواننده داریم؟

در مورد تعداد خوانندگان آثار ادبی فکر نمی‌کنم بشود دقیقا آماری ارائه داد اما در کل چون گستردگی جمعیت مهاجران ایرانی نسبت به جمعیت داخل ایران بسیار کمتراست در نتیجه تعداد مخاطبان ادبیات نیز به نسبت کمتر خواهد بود. اما این مسئله باعث نخواهد شد که این تعداد – هرچند کم – نادیده گرفته شوند. و امروزه با دسترسی آسان به شبکه‌ی جهانی تا حد زیادی سدها برداشته شده و راحت تر می‌شود به آثار نویسندگان دسترسی پیدا کرد.

چه راهکارهایی را برای گذشتن از سد سانسور و رساندن آثار نویسندگان ایرانی این طرف به مخاطب داخل ایران پیشنهاد می‌کنید؟

به نظر می‌آید چاپ و نشر اینترنتی که این روزها باب شده است راه بسیار خوبی‌ست برای ارتباط با مخاطبان داخل ایران و رساندن  اثر ادبی بدون سانسور به دست آنان. خوشبختانه در نت نه وزارت ارشادی هست و نه ممیزی! اما گذشته از مسئله‌ی سانسور دولتی ما با نوع دیگری از سانسور هم مواجه هستیم که همانا مسئله‌ی خودسانسوری ست. مقابله با این پدیده بسیار سخت‌تر است زیرا که سال‌ها استبدادزدگی گویی این مسئله را در لایه لایه‌های ذهن ما حک کرده است و بیرون آمدن از آن کمی مشکل می‌نماید. اما با این وجود به نظر من رهایی از این معضل هم با تمرین، شدنی‌ست و ما این را مخصوصا در آثار زنان نویسنده‌ی مهاجر شاهد بوده‌ایم .

mahtab3

بحث زبان مهم‌ترین بحثی‌ست که به عنوان معضلی که شاعران و نویسندگان ایرانی در مهاجرت با آن مواجه‌اند مطرح می‌شود. این معضل را چگونه می‌بینید؟

 اجازه بدهید جواب این سوال را عینا از پژوهشی که در این مورد انجام داده‌ام برایتان بازگو کنم: ” پس از موضوع فرهنگ٬ بیشترین دغدغه‌ى نویسندگان مهاجر مسئله‌ى زبان است. به طور کلى در مرور آثار ادبى نویسندگان مهاجر، ما با برخوردهایى متنوع در زبان روبه‌روییم و گاهى دیده می‌شود نویسندگانى که با تغییرات زبانى در داخل کشور موطن همراه و هم‌گام نبوده و هنوز در افکار زمان قبل از مهاجرتشان هستند براى نگارش اثر خود از زبان آن دوران استفاده می‌کنند. این‌ها کسانى هستند که نمى‌توانند به کشور خود سفر کنند و این خود معضلی است که تولید ادبی را از نظر زمانی و به روز بودن عقب نگه می‌دارد. البته باید گفت اینترنت، تلفن و پست می‌تواند تا حدی دورافتادگى از خاستگاه زبان را کاهش دهد.

در این بین نویسندگانى هم هستند که مى‌توانند به راحتى به کشور خود سفر کنند و در بحث زبان روز موفق‌تر باشند.”  پس در مجموع باید گفت نویسنده‌ی مهاجر باید و مجبور است که از طرق مختلف با زبان جاری در داخل موطن‌اش ارتباط داشته باشد تا آثارش از نظر زبان ، به روز باشد و مخاطب راحت‌تر بتواند با آن ارتباط بگیرد. مثالی بزنم ؛ گاهی که به آثار نویسندگان و شاعران خارج از ایران نگاه می‌کنم پر از غلط‌های املایی و نوشتاری‌ست. به نظرم این برای کسی که داعیه‌ی ادبیاتی بودن و شاعر بودن دارد، جدن تاسف‌بار است. این مشکل با خواندن فراوان و مطالعه متون می‌تواند به راحتی رفع شود.

خود شما در شعرهایتان به زبان توجه ویژه‌ای داشته‌اید. این رویکرد به زبان حاصل چیست؟

همان‌طور که می‌دانیم در رویکرد سطحی، زبان ابزاری است برای فهمیدن و فهماندن پیام .اما در ماهیت عمقیِ زبان اتفاقات دیگری می‌افتد و وظیفه‌ی آن تنها انتقال پیام نیست .اینجاست که خودِ زبان دارای ماهیتی مستقل به خودش می‌شود. ماهیتی که می‌خواهد بگوید من را جدای از مضمون ببینید و جدی بگیرید. به نظرِ من توجه به این مسئله که زبان در یک متن خودش هویتی جداگانه دارد و به مضمون وابسته نیست یک اصل قابل اعتناست. توجه به این مسئله از زبان ابزاری می‌سازد تا در خدمت زیبایی‌شناسی متن باشد. به همین خاطر من در شعرهایم بسیار به این مسئله توجه دارم و رفته رفته در سرایش، این مسئله برایم یک اصل شده است.

از آثار در دست انتشارتان برایمان بگویید و این‌که در ایران به چاپ خواهند رسید یا ترجیح می‌دهید در این طرف آنها را منتشر کنید؟

یک مجموعه داستان به نام “روایت‌های کوچه‌ی آخر” که از نظر مضمونی تلفیقی‌ست از ادبیات مهاجرت و ادبیات موطن و یک مجموعه شعر که مربوط به دوره‌هایی جداگانه از کار ادبی من هست. این مجموعه تشکیل شده است از شعرهایی که هم از نظر زبان و هم مضمون دارای فضاهای متنوعی هستند. این‌ها تقریبا آماده چاپ هستند که اگر روزمرگی و مشغله‌ها اجازه بدهند در اولین فرصت به دست نشر سپرده خواهند شد.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

سپیده جدیری؛ شاعر، مترجم، روزنامه‌نگار و بنیانگذار جایزه‌ی شعر زنان ایران (خورشید) است. نخستین کتابش، مجموعه شعر «خوابِ دختر دوزیست» است. دومین مجموعه از اشعار جدیری با عنوان «صورتی مایل به خون من» به چاپ رسید و «دختر خوبی که شاعر است» مجموعه شعر دیگر اوست. تازه‌ترین کتاب منتشر شده‌اش در ایران مجموعه شعر«وغیره . . .» است.
از سپیده جدیری همچنین مجموعه‌ی «منطقی» که داستان‌های کوتاه او را در بر می‌گیرد به چاپ رسیده است. او دو ترجمه از اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را نیز زیرچاپ برده‌است.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: