UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

نقد و تحلیل مریم گمار بر کتاب «مارها تشنه‌اند»

 

مارها تشنه‌اند؛ امیرمحمد اعتمادی، ۲۵۲ صفحه، تهران، نشر آگه / ۱۳۸۵

 

معرفی نویسنده کتاب:

«امیرمحمد اعتمادی» نویسنده و شاعر متولد ۱۳۳۹ نوشهر و پزشک آموخته از دانشگاه شهید بهشتی است. رمان مارها تشنه‌اند چهارمین رمان چاپ شده از این نویسنده است.

 

آثار چاپ شده:

۱- ژرفای چاه، رمان، نشر پیکان / ۱۳۸۱

۲- افسانه توتل، رمان، نشر پیکان / ۱۳۸۳

۳- همسفر مرغ عشق، رمان، نشر پیکان / ۱۳۸۵

۴- مارها تشنه‌اند، نشر آگه /  ۱۳۸۶

رمان (مارها تشنه‌اند)، «برنده‌ی جایزه‌ی ادبی اصفهان»، «برنده‌ی دومین دوره‌ی جایزه‌ی کتاب فصل»، «نامزد جایزه‌ی قلم زرین»، «نامزد جایزه‌ی ادبیات متفاوت (واو)» و «نامزد جایزه‌ی کتاب سال ‌۱۳۸۷»

 

 

(بررسی جنبه‌های اجتماعی روانشناسی و ادبی مارها تشنه‌اند)

متن ونمادها

در اساطیر و ادبیات فارسی یکی از بحث‌انگیزترین جانوران سمبلیک مار است. وقتی فرهنگ سمبل‌ها را می‌گشاییم برای این مدخل صفحات زیادی منظور شده است و در‌می‌یابیم که مار با عمق فرهنگ و تمدن بشر پیوند خورده و ریشه آن با مردن یکی است. مار به زبان پهلوی «Mar» و به زبان سانسکریت «Mara» می باشد.   Maraبه معنی کشنده و میراننده هست (برهان قاطع). در گویش‌های گیلکی و مازندرانی مار به معنی مادر است. پس در زبان فارسی مار دارای دو معنی است: یک؛ میراننده و کشنده، دو؛ زاینده (مادر و یا بن و شالوده چیزی) و جالب اینکه هر دو معنی متضاد هم هستند. مار هم عامل هستی و هم عامل نیستی است. البته ظاهراً ریشه این دو کلمه جدا است؛ بدین شکل که مار در معنی اول هم ریشه با مرگ، مرد و بیمار است و در معنی دوم هم ریشه با مادر و ماده است.

 

چکیده؛

این رمان در مورد عشقی ممنوع است بین دختری به نام «آینه» و یک مار به نام «سیوگ» که به طور مخفیانه لابلای سوراخ سنبه‌های دیوار کاهگلی خانه زندگی می‌کند و دورادور دختر را زیر نظر دارد و به تدریج خود را به او نزدیک می کند. ابتدا وقتی که آینه در خواب است و کم کم ترسش فرو می ریزد و … دل می بازد. در روستا بیماری وخیمی افتاده است که بچه‌ها را هلاک می‌کند و آینه نیز به آن مبتلا شده و در مراحل ابتدایی بیماری قرار دارد. مار که شبی پنهانی از سوراخ بیرون می‌خزد، پی می‌برد که آینه بیمار است و روزهای آخر عمرش را می‌گذراند. این بیماری علاجی ندارد مگر دارویی مخصوص که فقط در اختیار مارها است و هیچ ماری نه جرئت می‌کند و نه تمایل دارد که دست به این خیانت بزند و نوشداروی مارها را از غار بدزدد و به آینه برساند‌. اما سیوگ نمی‌تواند طاقت بیاورد و مرگ آینه را شاهد باشد‌، حرکت می کند؛ هر چه بادا باد‌! دل به دریا می‌زند و انگ خائن و خیانت را نیز به جان می‌خرد و …از طرفی دیگر جفت سیوگ به نام «خالدار» که به قوانین و حفظ حریم مارها بسیار پایبند و متعصب ‌است و از طرفی دل خوشی از سیوگ ندارد و نیز از دسته‌ی مارهای بیابانگرد و مهاجم است‌، سر در پی سیوگ می‌گذارد تا خیانتش را رو کند و هلاکش کند‌ تا درس عبرتی برای دیگر مارها باشد.

از طرف دیگر تابستان سختی است و خشکسالی بیداد می‌کند. چشمه‌های اطراف تا جنگل‌های دور خشکیده است و فقط پری چشمه (‌چشمه‌ی حاشیه‌ی محل‌) هنوز آب باریکه‌ای دارد که طبعا حیوانات دور و نزدیک را جلب می‌کند. در این میان مارها به علت قدرت تحرک و جابجایی کم تری که نسبت به سایر جانوران دارند بیشتر به این آب دل بسته‌اند و روز به روز نزدیک‌تر می‌شوند‌. طوری که عده‌ای از مردم محل بیماری کشنده‌ی بچه‌ها را به حضور مارها و زهر آنها نسبت می‌دهند و معتقدند باید با مارها مبارزه کرد و نگذاشت که محل را در دست بگیرند و همین دو دستگی که در میان آدم‌ها هم دیده می‌شود منجر به جنگی خونین می‌شود بین مارها که خانه‌ی آینه را به محاصره در آورده‌اند و اهالی محل‌، که سرنوشت رمان و پایان داستان را رقم می‌زنند. از طرف دیگر نمود آشکار همین دودستگی را در اتاق آینه می‌بینیم که سیوگ از سفر می آید با نوشدارو برای نجات آینه اما پس از یک تلاش نا موفق و آغاز تلاش مجدد خالدار سر می‌رسد …

 

نقد تحلیلی

روایتی است اجتماعی عاشقانه که با کمی دقت به کلمات مورد استفاده مؤلف می‌توان فهمید که مؤلف از چه فرهنگ و آداب و رسوم بومی معتقد و پایبند است که نشان از زبان مادری و سرزمین مادریش دارد. «مارها تشنه‌اند» ارتباطی عجیب ومعمول از انسان و طبیعت است. عشقی ممنوع و پاک که  فراواقعی وسورئال است و هم روایت اجتماعی واخلاقی واقعی یا همان رئال و هم اساطیری که خیر وشر و تضادهای معمول جامعه را با موسیقی زبانی اجرایی و ادبی پر از استعاره به وصف می‌کشد.

 

نقد روانشناسی

برای نقد روان‌شناسی باید متن را خواند و نشانه‌های روایی را سنجید. هر مؤلف چه سراینده و چه نویسنده با یک کارکرد مفهوم، جهان ناخودآگاه‌اش را ناخواسته مطرح می‌کند. آن کارکرد مفهومی نحوه برخورد با «نام»هاست. در سروده و داستان یا متن نام‌ها بخش مهم جهان نشانه‌های زبان هستند. زبان در جهان متن به روایت دارای نشانه‌های حیاتی در بیان است که یکی از مهم‌ترین عوامل اصلی «نام» است.  در هر متن نحوه نام‌گذاری تا نام کاربری در متن بستگی به شرایط روحی روانی مؤلف دارد. نام‌ها دارای اصالت معنایی هستند و مفهوم کاربردی نام ها فقط برای انسان نیست. یک مؤلف با نام‌ها روحیات خودش را نشان می‌دهد.

مثلا در کتاب مارها تشنه‌اند؛ امیر‌محمد اعتمادی مؤلف این کتاب ‌شخصیت اول رمان را  با نام «سیوگ» که بر گرفته از گویش محلی مازندرانی است (سیو = سیاه) استفاده کرده و در مقابل شخصیت دوم رمان را با نامی زیبا که نشانه قداست و پاکی‌است (آینه) انتخاب کرده‌است. جنگ (خیر و شر)، (خوبی وبدی)، (سیاه و سفید) در این رمان با دو نام انتخاب شده مؤلف مشهود است. او با این دو نام خواسته خوبی و بدی در جامعه و زندگی را به معرض نمایش بگذارد چرا که همیشه خیر و شر در جامعه مشهود می‌باشد. او نه تنها نشان می‌دهد نویسنده با خلاقیت و استعداد و فکر بسیار این اسامی را انتخاب کرده، بلکه از منظر روانشناسی با انتخاب نام‌ها، مشخصات روایی و درونی‌شده انگارگرایی ناخودآگاه مٔولف نیز هویدا می‌شود. مثلا نشان میدهد که امیرمحمد اعتمادی متعلق به کدام شهراست و در کجا زندگی میکند و چرا که (نوشهر) شهر زاده گاه نویسنده در مازندران است.

سیو در مازندران به معنای سیاه است که با کمی شناخت از فرهنگ زبان مادری ایشان براحتی می‌شود به کشف متن ایشان رسید. هم‌چین نشان می‌ ودهد به آداب و رسوم بومی معتقد و پایبند است به واژه گان بومی اعتقادی خاص دارد.

 

موسیقی در زبان

موسیقی در زبان بستگی به اجراهای لفظی و فردیت‌گرای مؤلف دارد و موسیقی هم یک گونه از وسایل بیانی زبان است که ابزار ویژه‌ای دارد در بیان و با الفاظ و واژگان مشخصی شکل می‌گیرد. اینجا یک نکته در موسیقی بیان لفظی هویداست. تفاوت متن در شناخت موسیقی زبان مهم است یعنی همان زبان ادبی و متفاوت بودن‌اش با زبان معمولی.  و دیدن یک نشانه از جهان معنا که وقتی درمی‌یابیم رابطه‌های بیانی را در موسیقی متن در نگاهی حیرت انگیز می‌نگریم که دیدن نیاز به چشم سر نیست بلکه در جهان معنایی درون نهفته است.  برای نمونه متن‌های زیر را از کتاب مارها تشنه‌اند بخوانیم:

(خورشید سر قله پرپر میزد) [صفحه ۱۲۹] این همان استعاره‌ای است که  با رابطه بیانی در موسیقی نگاهی دیگر کرده و زبا ن ادبی مؤلف داستانش را از زبان عادی متفاوت کرده. (لب از لب باز نمی‌کند) [صفحه ۲۰۱‌] استعاره از سکوت و حرف نزدن است. (بغض بر گلویش چنگ انداخته) [صفحه ۲۰۳] استعاره از اینکه در آستانه گریه کردن بود و ناراحت بود. (آتش به جانش افتاد بود ) [صفحه ۲۰۵] استعاره از تب بالا و مریضی ومرگ بود. (دست روی دست بگذاریم تا هلاکمان کنند) [صفحه ۲۱۳] استعاره از هیچ کاری نکردن. (صدا به صدا نمیرسید) [صفحه ۲۲۴] استعاره شلوغی وازدحام  بسیار است. (قرار از کفش ربوده بود) [صفحه ۲۲۹] استعاره از اینک  صبر و طاقتش تمام شده بود.   

این‌ها و ده‌ها مورد دیگر از جمله‌های استعاره‌ای دیگر در‌ داستان مارها تشنه‌اند هستند که زبان ادبی مولف را نشان می‌دهد که داستانش را از زبان عادی جدا می‌کند.

 

نتیجه:

عشق بین سیوگ و آینه، عشق سیاهی و پاکی دل‌هاست که پیروز این میدان جز پاکی دل‌های عاشق نیست. نیش مار هم داستانی رئال است که اخلاقیات و تضاد دنیای کنونی ما را به رخ می‌کشد هم داستانی سورئال از عشق بین انسان و حیوان. نیش مار «سیوگ و آینه» کنایه‌ای است به هیولا و پاکی درون تمام آدم‌ها.

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

مریم گمار: شاعر، نویسنده و منتقد ادبی

تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: