UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

هفت شنبه‌های بلوچ

هفت شنبه‌های بلوچ

اعدام با قید دو فوریت

مه آفرید امیرخسروی را یکهو و ناگهانی، بعد از اینکه برای حضرت رهبر نامه نوشت اعدام کردند. چرا؟ اهان! مهم همین‌جاست که چراهای زیادی در نظام اسلامی کشورمان سبز می‏شوند که هرگز به پاسخی نمی‏رسند. سئوال، مثل بوته می‏ماند و پاسخ، مثل گل. هر بوته‌‏ای مگر به گل می‏رسد که هر سئوالی به پاسخ برسد؟

 در هر جا‌به‌جایی پولی، که مبلغ جابه‌جا شده برسد به میلیارد، حتی من که یک پاپاسی هم ندارم می‏دانم که پای خیلی‌ها باید در میان باشد. اما پا داریم تا پا. اگر پا برسد به فرزند آقا چاره چیست؟ نمی‏شود که در اوج قدرت، فرزند همه کارۀ مملکت را آورد و از طناب دار آویزان کرد. می‏مانند همین‏‌هایی که دل خوش می‏کنند به توافق‌‏های شفاهی، در پشت درهای بسته، با آقا زاده‌‏های در سایه.

دایی ما می‏گوید: “استعدادهایی که در لجن‌زار رشد کنند در هاله‌‏ای از ابهام خفه می‏شوند.”

فرمایشات حضرت رهبر

آیت‌الله خامنه‌ای، در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس، در مورد مذاکرات اتمی، گفت که سازش و تسلیم در برابر زورگویان خیانت است.

 این فرمایش ایشان را، من هر چه بیشتر خواندم، بیشتر گیج شدم. رفتم سراغ عمه‏‌جان. گفتم: “عمه‌‏جان، تو مکتب نرفتی اما شما مکتب نرفته‏‌ها خیلی بهتر حرف‌‏های افراد مکتبی را تفسیر می‏کنید. مگر خود آقا “سازش قهرمانانه” را علم نکرد؟ حالا چرا اینقدر شمشیر می‏کشد؟ عمه‌‏جان گفت: ما صلح حسنی داریم و جهاد حسینی. آقا می‏خواهد هم حسنی باشد هم حسینی.

جواب مکتبی عمه‌‏جان قانعم نکرد. چاره‌‏ای نداشتم جز اینکه بروم سراغ آقا دایی خودمان.

رفته بود لافارج پارک روی آن میزهای سیمانی داشت با یک نفر پینگ پنگ بازی می‏کرد. تا مرا دید گفت: “تو تا کی آب در هاون می‏کوبی؟ این مملکت از پای بست ویران است!”

گفتم: دایی جان، کار به کارِ مملکت نداشته باش. فقط نظرت را راجع به فرمایش حضرت رهبر در مورد سازش و تسلیم در برابر زورگویان بگو.

گفت: ” در حرف‏‌های حضرت دنبال معنی نگرد. اوهمیشه یکی به نعل می‏زند دوتا به میخ.”

تذکر شرعی به وزیر راه

در نشست علنی روز دوشنبه مجلس، دو نماینده، با تذکر به وزیر راه، از او خواستند که از همزمان بودن پرواز هواپیماها با ساعات اذان جلوگیری کند.

ممکن است شما این را خیلی مسخره حساب کنید ولی در زمان امامان معصوم وقتی هواپیماها پرواز می‏کردند، همه مواظب بودند موقع اذان پرواز نکنند. برای همین شما در اینمورد آیه و حدیث و روایتی نمی‏بینید. در آن زمان هر خری می‏دانست که هواپیما موقع اذان بلند نمی‏شود و اگر بشود مسافران سوار نمی‏شوند. نماینده گرگان و اصفهان که این تذکرات را داده‌‏اند حتماً در گرگان و اصفهان مشکلات دیگری نیست و همه بزرگ‌راه‌‏ها و جاده‏‌ها و قطارهای هوایی و زیر زمینی دایر و فعال هستند. فقط تا مؤذن می‏گوید: “الله اکبر”؛خلبان هم استارت را می‏زند و الپرواز. وزیر واقعاً باید فکری به حال این معضل بکند و الا این خلبان‌ها که دم در بیاورند ماه مبارک رمضان موقع افطار یا سحر هم پرواز می‏کنند. حالا رمضان بخورد توی سرشان، پس فردا محرم از راه می‏رسد. فکرش را بکنید، از آنطرف شمر دارد سر شهید مظلوم را می‏برد،از این طرف هواپیما می‏خواهد اوج بگیرد! واقعاً برای گرگان و اصفهان چیزی باقی می‏ماند؟

پاسخ  به چند سئوال

آقای بارانپور از اسد آباد گرگان طی یک ایمیل پرسیده‏اند:  به نظر شما چرا اینها جوانهایی را که با آهنگ “هپی” آنقدر با حال  رقصیدند اینقدر سریع شناسایی و دستگیر کردند.

پاسخ: جناب بارانپور گرامی چقدر خوشحالم که شما در اسدآباد گرگان ستون بنده را می‏خوانید.

در مورد سئوال‏اتان باید عرض کنم که مملکت ما مملکت “گَریَه” است و این جوانان نازنین با آن قرهای زیبا، تیشه را به ریشه زده‏اند. ما هر چه داریم از همین “گَریَه” داریم. کلی جان کنده شده تا روضه، روضه شده. حالا یک فارل ویلیامزی بیاید و گلاب به رویتان بشاشد به آن برود که نمی‏شود مملکت داری کرد که. این قضیه، قضیه ساده قاچاق و قتل و اختلاس نیست که بشود سر فرصت به پرونده‏اش رسیدگی کرد. نظام دیر بجنبد پس فردا شهداهم “ورژن” رقصِ خودشان از “هپی” را  می‏گذارند روی یوتوب.

 خانم خزانزاده از طریق واتز آپ پرسیده‏‌اند: در رابطه با دستور‏العمل حضرت رهبر من حامله بشوم یا نشوم؟

پاسخ: خانم  خزانزاده عزیز. آدم که به دستور این و آن حامله نمی‏شود. در ایمیلی که برایم فرستاده‌‏اید نوشته‌‏اید دهساله هستید و هنوز ازدواج نکرده‌‏اید! دخترم کمی صبر کنید. ببینید خود آقا و فرزندان و نوه‌‏هایش چند تا بچه درست می‏کنند، بعد شما وارد عمل بشوید. 

آقای عبدالحسین عزت زاده خاص اندیمشکی در پیامی تلفنی از برزیل پرسیده‌‏اند: اینها که از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند حالا کجا هستند؟ بیایند به انگلیس خسارت بدهند.

ایشان در آخر پیام خود گفته‌‏اند چون به ایران سفر می‏کنند بهتر است ایشان را فقط ع.ع.خ.الف خطاب کنیم.

پاسخ: جناب ع.ع.خ.الف، در نظام ما معمول و مرسوم این است که تعدادی از دیوار سفارتخانه بالا بروند و ملت خسارت آن را بپردازد. خود انگلیس لیست افرادی را که به سفارتخانه‏‌اش حمله کرده‌‏اند دارد، اما ترجیح می‏دهد صبر کند و خسارتش را از ملت دست و دلباز بگیرد.

آقای ح.ن از کوکیتلام با ارسال ایمیلی نوشته‌‏اند: این لیلا حاتمی برای مملکت ما افتخار آفریده. آخر درست نیست که با هنرمندان ما اینگونه رفتار بشود. ایشان در ادامه ایمیل نوشته‌‏اند:” لطفاً از دایی خود که من او را مردی رک و صادق می‏دانم بخواهید که جواب سئوال مرا بدهد و لطفاً شما جواب او را سانسور نکنید.”سئوال من این است: چرا اینهمه به جان زنان افتاده‌‏اند و به بهانه‏‌های مختلف آنها را آزار و شکنجه می‏کنند؟

پاسخ: جناب ح .ن گرامی پاسخ دایی را سانسور نکردم. فقط کمی آن را دستکاری کردم تا بشود در محیط خانوادگی هم آن را خواند.  ایشان در پاسخ شما فرمودند:” دلیلش این است که اگر شل بگیرند سفت می‏خورند. انقلاب و حضرت امام (ره) و رهبر و حوزه و مکتب و بارگاه  همه گیر همین چادر و تنبانند. اگر سیلِ “کندنِ چادر و تنبان” راه بیفتد همۀ اینها را با خود خواهد برد.”

 

فعل حرام در فستیوال کن

لیلا حاتمی در فستیوال  کن با ژیل ژاکوپ هشتاد و چهار ساله دست داده و روبوسی کرده است. حالا  “خواهران حزب‏الله دانشجو” از او شکایت کرده‏اند. این جمع در شکایت خود نوشته‏اند که لیلا حاتمی در اقدامی علنی و عامدانه، برای دست دادن و بوسیدن رئیس مرد اجنبی این فستیوال پیش قدم شده و فعل حرام را مرتکب گردیده است.

واقعاً ما از لیلا حاتمی، دختر برومند علی حاتمی و زری خوشکام توقع نداشتیم که در مقام داور این فستیوال با پیرمردی که جای پدر بزرگش بود علنی و عامدانه پیش قدم شده فعل حرام مرتکب بشود. اینهمه هتل و متل در فرانسه هست آنوقت او همه جا را رها کرده و می‏آید جلوی عالم و آدم عمل حرام را علنی و عامدانه، انجام می‏دهد؟ تازه پیش‏ قدم هم می‏شود؟ کاش می‏گذاشت آن پیرمرد پیش قدم می‏شد. همین پیرمردها هستند که پس فردا می‏میرند و وصیت می‏کنند در ایران دفن بشوند. باور کنید اینها می‏آیند که در مملکت ما بعد از مرگ، لیلاهای ما را ببوسند.

خواهران حزب‏اللهی در نامه خود به رئیس دادسرا،به خاطر «جریحه‌دار شدن احساسات مذهبی» ملت غیور و شهید پرور ایران توسط این هنرپیشه، خواستار اعمال مجازات شلاق برای او شده‏اند.

ای لیلای حاتمی! تو که چندین جایزه در جشنواره‏های داخلی و خارجی برده‏ای و برای خودت شهرت جهانی داری، چگونه نمی‏دانی که احساسات مذهبی زِرتی جریحه دار می‏شود؟ ملت غیور و شهید پرور ایران با کهولت سن آن ژیل ژاکوبِ گور به گور شده کار ندارد. اما خدمت تو یکی را خواهد رسید. لباس تو آنقدر غیر شرعی بود که علیرغم پوشیدگی کامل، خوشگل هم بود. و این خوشگلی خودش یک دهان کجی به حجاب است. آیا تو هم از “آزادی یواشکی” حمایت می‏کنی؟ نکند می‏خواهی  جنبش “بوسیدن یواشکی” را راه بیندازی و دختران و پسران را ترغیب کنی در اماکن مطهره و امام زاده‏ها همدیگر را بوسیده عکس آن را برای ژیل ژاکوب بفرستند؟

ای لیلای حاتمی! تو که به چهار زبان انگلیسی و آلمانی و فرانسوی و ایتالیایی صحبت می‏کنی تا حالا چند تا از فرمایشات حضرت رهبر را برای کفار ترجمه کرده‏ای؟ این ترجمۀ شش گفتار از پیکاسو که انجام داده‏ای، به چه درد احساسات جریحه دار شدۀ  ما می‏خورد؟ هر گفتارش جریحه ما را جریحه‏دارتر می‏کند. اصلاً این پیکاسو موقع عبور از روی پل صراط به چه درد ما می‏خورد؟ با خودت فکر کردی ملت غیور، گرفتار نان و بدبختی روزانه است و کسی فستیوال کن را دنبال نمی‏کند؟ راحت برای خودت در روز روشن و علنی مرد اجنبی را می‏بوسی و باعث می‏شوی که در دهات و روستاها مردم ساده دل خیال کنند که دست دادن و بوسیدن مشروع  و اسلامی است؟ اصلاً از ذهنت خطور نمی‏کرد که این ملت برای خودش خواهران دانشجوی حزب‏اللهی داشته باشد که یقه‏ات را بگیرند و تو را به دست عدالت بسپارند؟ تو مگر مولین مونرو هستی که باد بیاید و روسری ات را بزند بالا؟ حجابی که بادی آن را بردارد و ببرد، حجاب نیست. بیا برو مقنعه یکی از این خواهران را بده به دست طوفان. اگر آخ گفت،هر چه دلت خواست بگو. بیخود نیست که خواهران در نامه خود نوشته‏اند که تو  مردم را «تشویق به فساد»  کرده‏ای و برای تو علاوه بر هفتاد و چهار ضربه شلاق، ده سال زندان هم درخواست کرده‏اند.

ببین لیلا جان! اگر اصرار داری که در ایران زندگی کنی،‏ این جوایز و شهرت و داوری و حتی آن شهرت جهانی بازی در فیلم “جدایی نادر از سیمین” را فراموش کن. خواهران حزب‏الله از چسب دو قلو هم بدترند. وقتی به کسی گیر دادند رهایش نمی‏کنند. هر چه بیشتر برایشان توضیح بدهی، دور و برشان، برای حمایت،  برادران حزب‏اللهی بیشتری جمع می‏شوند. در یک چشم به هم زدن پای ائمه جمعه و مجتهدین قم و غیره و ذالک هم باز می‏شود. تیر آخر را هم شریعتمداری کیهان به تو خواهد زد. آن هم با رو کردن مدارک جاسوسی تو برای اسرائیل. تنها راه نجات تو این است که موقع برگشتن بروی خانه همۀ جوایزت را ببری بیت رهبری و تقدیم کنی به حضرت رهبر.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: