UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

پنج شعر از محمد قائمی، برگرفته از مجموعه شعر «کاشی جهیدن به آبی»

پنج شعر از محمد قائمی، برگرفته از مجموعه شعر «کاشی جهیدن به آبی»

محمد قائمی اهل بردسیر است و متولد سال ۱۳۶۱. از سال ۸۴ به شهر کرمان آمد و سال‌ها با فصلنامه‌ی ادبی داستانی “خوانش” هم در بخش معرفی کتاب و هم در بخش طراحی و صفحه‌آرایی همکاری کرد. البته کار صفحه آرایی و گرافیک او به نشریه خوانش محدود نمی شود. قائمی مدتی است به صورت مستمر با نشر بوتیمار همکاری دارد و به همین مناسبت در تهران سکونت دارد. اخیرا اولین مجموعه شعرش را با عنوان “کاشی جهیدن به آبی” با همان انتشاراتی چاپ کرده است.

539142-b
۱
دهان باز کرد و پنهان را
جویده جویده درید
پیراهنِ عقلم را

این یعنى این
یعنى
کتابِ ریاضى را بسوزان
یعنى
از معانىِ آسمان
کفنِ آبى را بتکان
که با خود از پنهانِ خود
سیبى که “سیبى” کرد و
باز کرد پرانتز را

۲
و رویاى خالىِ اتاق
خالىِ سر به هوا
خالىِ “حالى به حالى”

زبانِ حال ندارد و
وصفى نیست
رویا نیست
نه مژه اى طبیعى،
به چشم آهویى
نه پروانه ى پاپیون
که این نخاعِ بُریده
بُریده بُریده ى آفتاب
تن را

از بُرنزه مى کشد بیرون
خط را
از اضلاع هندسه

۳
انگار از زاویه کسى
بوى آمبولانس گرفته
که مرگ، اورژانس ىست
بوى خشت و ناله ،
به سرانجام است و سنگ
بازىِ آخرِ سر

۴
باز کرده در استخوان
دهانش را مرگ
که “فردا” منم
سرم را میان دست هاى اتفاق رها مى کنم
و از بیخود شدن به خود مى پیچم

تنهایىِ مرگ را دوست تر دارم

۵
به تو که ختم نمى شود نه
به در سرم به مصادر منفى

به واسطه ى حروف نفى در افعالِ واجب
شب را مچاله بیدارم و
روز را با خط کش میلى متردار
به دچار مبتلایم
به چاره / چه کنم
از هر آویز محترمى ولو شدم
و هر کلاغى را که سفید / نشد
به دچارم که مشکل
به تو نه که ختم نمى شود
به چرم تقلبى کیفم
به کِیف تقلبى

بر بند خودکشى
تامل خیسم را
و تبصره ى تحملم
بر ژن هاى پدرم / آویزان

به نخ نخِ این سیگارها
که از تو نمى کشم / از درد
ننشین و در گوشم
از بودا و رابینز نریز
گوش، راهى به معده ندارد

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

۱ نظر

  1. Mohammadreza Afshoonnejad

    سلام ممد جون ایشالله که همیشه موفق و سربلند باشی

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: