یک شعر از رویا سامانی
دلتنگت که می شوم
بیشتر عاشق توام
به تاریخِ زمین نزدیکترم
روزهای هفته را بغل می کنم
وهر روز عکست را می بوسم
نزدیکم که هستی
عرق می رقصد بر پیشانی ام
تا صورتم سرشار از دلشوره شود
دور تر که می روی
قندیل می بندم ….
نمی دانم زمستانم یا تابستان
واین حس یک بیماری
مزمن است که در من
تلو تلو می خورد
#رویا_سامانی