
هایکوسرایان آمریکای شمالی – درنگ پاییز در مزهی گردو

برگردان و نوشتهی سینا سنجری
زندگی و هایکوی جیمز ویلیام هکت
جیمز هکت، از پیشگامان هایکوی انگلیسی، در ۶ آگست ۱۹۲۹ در سیاتل ایالت واشنگتن به دنیا آمد. او تاریخ و فلسفه را در دانشگاه واشنگتن خواند و مدرک کارشناسی ارشد تاریخ هنر را از دانشگاه میشیگان گرفت. جیمز هایکو را در دهه ۵۰ میلادی کشف کرد و چون شماری دیگر از شاعران آن زمان، آشنایی او با هایکو مدیون رجینالد بلایث است. در برآوردی همه سویه شیوهی نزدیکی بلایث به هایکو که ذن را در مرکز قرار میدهد – در حالیکه نباید لزوما چنین باشد- در نحوهی رویکرد هایکوسرایان آن روزگار موثر بود. در کنار این تاثیرپذیری از نگاه بلایث، تصادف خطرناک نزدیک به مرگ برای هکت به یک نقطهی عطف روحی معنوی تبدیل شد که او را به زندگی همراه با ذن و هایکو سوق داد. او سالیان درازی را در کالیفرنیا گذراند و سپس در هاوایی ساکن شد. شماری از نخستین هایکوهای او در شمارهی نخست هایکوی آمریکایی، نخستین مجله هایکوی انگلیسی زبان چاپ شد. او همچنین نخستین مسابقه تحت حمایت خطوط هوایی ژاپن را در سال ۱۹۶۴ با این هایکو برنده شد:
بامداد تلخ:
گنجشکها کنار هم سرها
فرو در گردن
آثار هکت توسط هندرسون، بلایث، آلن واتس، آلدوس هاکسلی، جک کرواک، توماس مرتون و دیگران مورد استناد قرارگرفته شده و در هر سه ویرایش گلچین هایکو اثر کور ون دن هوول آمدهاست. جایزهی بینالمللی سالانهی جیمز دبلیو هکت برای هایکو توسط انجمن هایکو بریتانیا از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۹ برگزار میشد.
هکت در نهم نوامبر سال ۲۰۱۵ درگذشت.
نمونه هایکوی هکت:
۱
انتهای زمستان
در دریاچهی کوهستانی ذوب میشود
ماه بامدادی
۲
همچنان به درنگ
در مزهی گردو
پاییز ژرف
۳
سگ صومعه
به غریبه خوشآمد میگوید
دمتکان در سکوت
۴
از میان بالهای عظیماش
این سنجاقک آرام . . .
شکوفایی کیهان
۵
اکنون در پایان سفر،
چرخان در نهر کمعمق…
سالهای آبهای آزاد
۶
جز کوهستان چیزی نه
هنوز اما در هر وزش باد
عطر دریاست
۷
ته مسیر پیادهروی
بالیده میان شگفتیها
دوستی باستانی میزید
۸
در ژرفای شب هنوز
میبالد میان دره
سایهی کوهستان
۹
ویژهی آنان
که پرندگان را نمیبینند
آواز فنچ بنفش
۱۰
یکی غنچه بر بوتهای
میشکفد تا بیاشوبد
خواب پروانهای
۱۱
بیا بنگر که از برف تازه
چگونه هر گوشهاش سکوتاست
این شب مهتابی
۱۲
تنها به قصد قاصدکی
گرفتار میان شنها
اکنون نسیم دریا
۱۳
سکون سحر..
گرچه برگ درختان بلند
به آشکارهگی آن
۱۴
زودا که زانو میزنم
برابر عظمت گلهای وحشی
و شگفتیهاشان
۱۵
به تماشای باغ
به پرواز نه که شناور است
پروانهای
۱۶
اکنون که پروانهای
از تار عنکبوت رهایی دادم
احساس خوبی ندارم
۱۷
از اندکی شکوفه
بر درخت آلوی پاییزی، میوهای چند
سهم پرندگان زمستان
۱۸
ناگهان
خاموشی پرندگان…
آوای پاییز
۱۹
مه سنگین شبانه
شهر آنگونه خاموش
که هر چراغ، دوستی
۲۰
باقیماندهی سیبی
دور از دسترس موج
میزبان مورچهگان
۲۱
عنکبوت آونگان
تا بادی بوزد برساندش
به ساقهای دیگر
۲۲
شکسته در زمستان پیش
شاخهی آویزان به هیچ
پر از شکوفه
۲۳
گاهی چیزهای عجیبی
مثل این هسته پرتقال
التماس میکنند دورشان نیاندازیم
۲۴
سگی در دورست
سایهای خاکستری میافزاید
به بامداد
۲۵
بامداد تلخ
گنجشکان کنار هم سرها
فرو در گردن
سینا سنجری
ونکوور – دسامبر ۲۰۲۱