
شعری از رویا سامانی

Select Page
رویا سامانی | 31 خرداد 1403
برادرم بوی دریا می داد
مادرم هر صبح
رج به رج
وِردی در گوش باد می خواند
تکه نانی را قاضی می کرد
تا مرغان دریا،
اندوه او را نوک بزنند…
حالا !!!
چکمه هایش قصه یِ
مروارید ها را
روی موهایم می بافند…
#رویاسامانی