Advertisement

Select Page

یک شعر از فرزانه ولی‌زاده

یک شعر از فرزانه ولی‌زاده

این هوای کبود
به هواری هزارساله
در گلوی کبوترم قول داده
بر سر قابیل خالی شود
و هیچ دره‌ای
با آن کلاغ گورکن
هم‌دست نشود!
هزار دورِ دیگر
درمی‌آیم به سماع
تا هُول و بلایِ سرشتم
به خاکِ عالم ننشیند!
من اگر از آسمان
به زمین بیایم
شاید اولین کشته
خودم باشم
و بگویند:
«دخترِ آدم خیری ندید از آدم! »
شاید آن دامنی که
در سماوات سرخوش است
به زمین گرم بخورد
و جنازه‌هایی که کلاغان
فروخته‌اند
به آب و آتش بدهد
می‌دانم که دام شما
مدام در منقار کلاغان
می‌درخشد!
اما هُولم نکنید
هُلم ندهید
دره‌ها را کور کنید
من فقط می‌خواهم
هواری هزارساله بکشم
و بال کبود کبوترم را
ببوسم.

فرزانه ولی‌زاده

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights