
مرگ شیوا ارسطویی را به خاطر بسپارید

اردی بهشت/ماه است
وقتی که کشتی نجات وارد بندر می شود
نام تو
دیگر
سرگرمی تازه ای ست
میان چند ناو جنگی
و ما می توانیم بگوییم جان سالم به در برده ایم.
[حالا که خواب از سر شاعر پریده است
هر طوری که شده رویاهایش را به باد می سپارد.]
وقتی که کوچ نهنگ ها آسان شده است
از اقیانوسی
به اقیانوسی دیگر
یکی که جسورتر است
امروز که همه چیز کم کم زیبا می شود
بدون خداحافظی خودکشی می کند.
[دیگر بس است
برگبرگ شعرهای شیواارسطویی را از خاک بر می داریم
و در سکوت آماده می شویم
فریاد بزنیم.]
تهران
۱۷/اردی بهشت/۱۴۰۴