Advertisement

Select Page

یک شعر از فانوس بهادروند

یک شعر از فانوس بهادروند

در راه که می‌رفت
اردیبهشت هنوز گل داشت
پاره هایی را که گم شد
در شعرهایش
از ناسور‌
و از آه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه
و از زنان خسته تر از خود
در تک تک نگاه‌‌ه‌ه‌ه‌ه‌‌ه‌ه
بی اشک و رشک
وُ از نهاد نوشت
— حضور آفتاب روی تابوت —
با قلم‌های همراه
که شیوا نوشت
برگی از چه نمی‌بایست
وُ چرا نشاید
یگانه با جسم وُ یگانه با‌جان
در روایت آخر
–زیبا‌یی در راه می‌رفت–
با پیکرش
آرام …

#فانوس‌بهادروند

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights