
یک شعر از شهپر کارگریان

سینه مالامال عشق و اهل رویا نیستم
در میان عاشقان من همچو لیلا نیستم
واژه هایم همردیف مهر تو در شعر نیست
از چه بنگرم به عشقت پیر و دانا نیستم
یک غزل از شور تو بنوشته در دیوان دل
عشق را معنا مکن وقتی که پیدا نیستم
بوته های آرزو را از نگاهت کاشتم
دل به عشق تو سپردم گرچه شیدا نیستم
با کمی آزادگی یا شور این روح لطیف
باز بر این منتهای عقلِ والا نیستم
#شهپرکارگریان