Advertisement

Select Page

سه شعر از زیبا حسینی جیرندهی

سه شعر از زیبا حسینی جیرندهی

۱
آبان سرخ

چشم من نقاش باران است در آبان سرخ
می‌دهد از بغض “مینا”یم خبر آبان سرخ

فصل پنجم رنج خیس دفتر اقرارهاست
خیزد از خاکستر پاییز ِتر آبان سرخ

آه…از کوچ درختان پر از زخم حصار
اشک‌ ریزد تا فراسوی سفر آبان سرخ

دلبری‌های شفق از شور تار زهره است
سر زند‌ از فرصت سبز سحر آبان سرخ

ریشه داری در تنم ای سار‌ سبز شانه‌ام
لانه دارد بر بلندای هنر آبان سرخ

۲۳/۲/۱۴۰۴

۲

خواب رفته‌ام
در آغوش تلخ جنگ
هزار سال است
رویا می بینم
سایه‌ای که پوستش
به رنگ اشک‌های انار است
به چشم‌هایم
که سنگر توست
نزدیک می‌شود
نزدیک و نزدیک‌تر
تا جایی که می‌شود
با او عکس سلفی گرفت
هزار سال است
به این وقت از زندگی‌‌ام
که می رسم
خاکریزها فرو می ریزند و
مشت مشت خاکستر خاطرات
آوار می شوند
بر چشم‌هایی
که هزار سال است
تو در آنها نفس می کشی
هزار سال …

۳
پای چشم‌هایت

در آرزوی فصل افسانه‌ی جدیدم ،
تا قاف و قصه‌هایش بی بال و پر پریدم

تا گل دهد نگاهت در آسمان شعرم
از برگ برگ رویا دیباچه آفریدم

وقتی که شب سکوتی از جنس شعله سر داد
در پرنیان چشمت بی وحشت آرمیدم

در قلب من تنیدی با پیله‌‌ها‌ی عادت
چون آتش شقایق در سینه‌ات تپیدم

مابین عقل و قلبم جنگ است بر سر عشق
در نرد عشق‌بازی فرمانده شهیدم

برگرد ای خیالت محراب و قبله‌گاهم
من پای چشم‌هایت دست از خدا کشیدم

#زیبا_حسینی_جیرندهی‌

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights