
انتشارات آسمانا منتشر کرد: شهرآشوب

شهرآشوب؛
سومین دفتر از سهگانۀ عجایب یاد
شعر
امیر حکیمی
شهرآشوب، سومین دفتر از سهگانۀ «عجایب یاد» است، پرداخته از یک صد قطعه، ساخته شده از آذر ماه ۱۴۰۰ تا دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
پیش از این انتشارات آسمانا دو مجلد اول از این سهگانه را با نامهای «عجایب یاد» و «دفتر الحان» منتشر ساخته بود و با انتشار این اثر، این سهگانه تکمیل میشود.
شاعر این مجموعه درباره این اثر چنین نوشته است:
“میدانیم که شهرآشوب، «یکی از انواع شعر فارسی است و تعریفی که فرهنگنویسان از آن کردهاند چنین است: مدح و ذمی که شعرا اهل شهر را کنند. شهرانگیز نیز به معنی شهرآشوب، نظمی است که تعریف یا ذم اکثر مردم شهر در آن باشد. اما شهرآشوب یا شهرانگیز به هر نوع شعری که در توصیف پیشهوران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت ایشان سروده باشد، نیز اطلاق میشود[..]» (لغتنامه دهخدا) همچنین «شهرآشوب نظمی است که در آن تغییر اوضاع، بیسامانی یا سروسامان داشتن حالات یک شهر یا مملکت و مردم آن، یاد میشود[…] نظمی است که اغتشاشها و بیسامانیهای اقتصادی یا سیاسی کشور، یا کیفیت طبقات مختلف یک شهر را به زبان هزل یا هجو یا طنز در آن بیان کنند.» (محجوب، ادبیات عامیانه ایران، ۱۱۶۳)
شناختهشدهترین شهرآشوبها، ۹۲ قطعهای است که از مسعود سعد سلمان، درگذشته در ۵۱۵ ق، به یادگار مانده است (کوچکترین قطعه در ۲بیت و بزرگترین در ۹بیت)
«صفت یار خوشآواز کند»
به نغمۀ خوش داودی و از آن آوا
دلم چو مرغ به نغمت سوی تو روی نهاد
سزد که نرم کنی بر من آهنیندل خود
که نرم کردی داود، آهــن و پولاد.
(مسعود سعد)
از سوی دیگر میدانیم شهرآشوب، دلبری فتنهانگیز است که چون پای در کوی و برزن نهاد، در میان مردم شهر، آشوب افکنده دل از همگان ربود. راوی «شهرآشوب» مسعود سعد، هم اوست. مهرویی فتنهانگیز در گذر بازار، بر در هر دکان، در وصف پیشهور و دکاندار، کار و پیشۀ او، سرود و سرودهای میخواند؛ هوش از صاحبکار و کارگزار و کارگر میرباید و پیش میرود، از بازار در کوی و برزن، شاید با همراهی ساز، به آواز بلند، خوش؛ تا «دارالعدل» و کوی سلطانی. شاید هم بودهاند دورهگردانی که از این راه، ساز و آواز در بازار، در وصف بازاریان و پیشهوران، روزگار میگذراندند و شاعران شهرآشوب در برساختن چنین گفتوگوهایی ـ تغزلی یا هجوآلود و طعنآمیز ـ با شهر و باشندگان آن، پیشهوران، پیشوایان، پیشقراولان و… آینهای برابر فرهنگ، شیوههای بود و داد و دهش روزگار خود نهادهاند، در دهان دورهگردان، نمایشگر تصویری از آن جامعه/جهان/روزگار، که تا با آینده همواره مانده است
سرمشق دفتر «شهرآشوب» برگرفت از آیین شهرآشوبسرایی در تاریخ شعر فارسی است از ایستگاه روزگار برآشفتۀ امروز و زبان آن.”
درباره مولف:
امیر حکیمی، شاعر، پژوهشگرِ تاریخِ شعر نوی فارسی و تاریخ تجدد در ایران است. حکیمی نقش پررنگی در زمینهی بازیابی جریانهای کمتر دیدهشدهی تاریخ شعر مدرن فارسی داشته است و با تصحیح و تاریخنگاری آثار شاعران تجربی متعددی در انتقال و در دسترس قرار دادن تجربیات زیباییشناختی آنها به نسل حاضر کوشش کرده است. امیر حکیمی از نویسندگانیست که گرچه بیش از دو دهه در زمینه شعر، داستان و پژوهش ادبی و انتقادی فعال بوده است اما هرگز نوشتههایش را در مراجع «رسمی» در داخل کشور منتشر نکرده است. او در این زمینه مینویسد: «باورم، از روزی که پهنۀ اینترنت را در برابر خود دیدم و همچنان، این بوده است که در جایی که میشود آزادانه بود، چرا به قید و بندهای بیرون تن درداد، منت ناشر و ارشاد را کشید؟»
پیش از سهگانۀ «عجایب یاد»، حکیمی سه مجموعۀ داستان: «جغرافیای سگ»(۱۳۹۰) «جهان پوستی»(۱۳۹۱) و «جام، خاکستر و گوشت»(۱۳۹۲) و همچنین دو مجموعۀ شعر: «دو دفتر: ایراکلی و دفتر ضلال»(۱۳۹۳) «تمثیل موسا و عصا»(۱۳۹۳) و یک مجموعۀ روزنگاشت ۱۳۸۸: «چون جان آذر خرداد زآذر خرداد»(۱۳۹۴) را به شکل کتاب الکترونیکی، منتشر کرده است و از افراد فعال و پیشرو در عرصه جنبش کتاب الکترونیکی فارسی ست.
برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به این لینک مراجعه کنید:
https://asemanabooks.ca/sahrasub/
برای تهیه نسخه کاغذی این کتاب به این لینک مراجعه کنید:
https://www.lulu.com/shop/amir-hakimi/sahrasub/paperback/product-kv5985y.html