Advertisement

Select Page

اقتصاد جنگ؛ سایه‌های سکوت و قدرت

اقتصاد جنگ؛ سایه‌های سکوت و قدرت

 

 سلاح، سکوت، و سایه‌های جنگ: در حاشیه یک تصمیم نظامی

در روزگاری که مردم جهان با گرانی سرسام‌آور، فروپاشی نظام‌های بهداشت عمومی، و بحران‌های اقلیمی نفس می‌کشند، خبری خشک و رسمی در صدر رسانه‌ها قرار گرفت: کشورهای عضو ناتو باید بودجه نظامی‌شان را از دو به پنج درصد تولید ناخالص ملی افزایش دهند.

خبر ساده است. اما چیزی در پس این سادگی می‌لرزد؛ چیزی تاریک و آشنا: بوی باروت، صدای چکمه‌ها، و لبخند شرکت‌های تسلیحاتی.

من این خبر را نه به‌عنوان یک تحلیلگر، بلکه به‌عنوان انسانی که هنوز به صلح باور دارد، می‌نویسم. انسانی که از خودش می‌پرسد: چطور ممکن است در جهانی که هنوز کودکان در غزه زنده زنده زیر آوار دفن می‌شوند، بودجه نظامی اولویت نخست باشد؟

ناتو و بیزینس جنگ

ناتو، همان سازمانی که با شعار دفاع جمعی متولد شد، اکنون دارد به یک پلتفرم فروش تجهیزات نظامی تبدیل می‌شود. پنج درصد از تولید ناخالص ملی برای جنگ، نه برای سلامت، نه برای آموزش، نه برای آب و نان.

سفارش‌های میلیاردی به شرکت‌هایی مثل لاکهید مارتین و ریتیون نه تنها موجب صلح نمی‌شود، بلکه زنده‌ماندن این صنایع در گرو شعله‌ور نگه‌داشتن جنگ‌هاست. جایی میان سیاست، سرمایه و اسلحه، وجدان بشر گم شده است.

غزه؛ سکوتی که از صد فریاد کشنده‌تر است

ماه‌هاست که در غزه چیزی جز مرگ نیست. کودکانی که صورتشان زیر خاک مانده، مادرانی که جنازه فرزندانشان را در پتو پیچیده‌اند، بیمارستان‌هایی که بمباران شده‌اند. و در مقابل؟ سکوت کامل غرب. یا در بهترین حالت، عباراتی نظیر “اسرائیل حق دفاع از خود دارد”.

حق دفاع از خود؟ کدام دفاع؟ وقتی مهاجم، مجهز به پیشرفته‌ترین تکنولوژی نظامی است و قربانی، محاصره‌شده و بی‌پناه.

سکوت در برابر این نسل‌کشی، بخشی از همان سیاستِ تسلیحاتی‌محور است. چراکه متوقف‌کردن جنگ در غزه، به معنای متوقف‌کردن فروش سلاح است. و هیچ‌کس در این ساختار، از توقف سود خوشش نمی‌آید.

اولویت‌های ناتو و غیبت اوکراین

جالب است که در بیانیه‌های تازه ناتو، دیگر جنگ اوکراین آن‌قدرها هم مهم به‌نظر نمی‌رسد. وقتی جنگی، دیگر خرید قابل‌توجهی برای شرکت‌های اسلحه‌سازی به همراه نداشته باشد، به‌تدریج اولویت‌های امنیتی هم تغییر می‌کند. حالا تمرکز بر مهار ایران و چین است؛ جبهه‌هایی تازه برای انباشت درآمد و دامن‌زدن به ترس.

ایران، اسرائیل، و بازی خطرناک اتمی

سال‌هاست که درباره “خطر هسته‌ای ایران” داد می‌زنند. اما همزمان، یک حقیقت انکار نمی‌شود: اسرائیل سلاح هسته‌ای دارد. نه یک بمب، بلکه ده‌ها کلاهک. نه زیر نظارت آژانس، بلکه پنهان و بی‌پاسخگو.
چرا غرب، اسرائیل را بابت زرادخانه‌اش بازخواست نمی‌کند؟ چرا داشتن بمب اتمی برای اسرائیل مشروع است، اما برای ایران حتی تصورش هم فاجعه؟ این معیار دوگانه، هم افکار عمومی را به سخره می‌گیرد، هم صلح منطقه را به خطر می‌اندازد.
هیچ‌کس منکر نابخردی و تیرگی در سیاست‌های جمهوری اسلامی نیست؛ مسیرهایی که بیش از آنکه از منافع مردم دفاع کنند، به تقابل و تنش دامن زده‌اند. اما در عرصه جهانی، اگر قرار باشد قانون و نظم بین‌الملل معنا داشته باشد، نمی‌توان یک کشور را زیر ذره‌بین گذاشت و کشور دیگر را با چشمان بسته نادیده گرفت.

اقتصادِ بیمار و نسخه‌ای به‌نام جنگ

در آمریکا، بدهی ملی به بالای ۳۴ تریلیون دلار رسیده. فاصله طبقاتی روزبه‌روز بیشتر می‌شود. سیاست‌مداران برای حفظ وضعیت موجود، به جای بازتوزیع ثروت، سراغ همان نسخه‌ی قدیمی رفته‌اند: جنگ. چون جنگ نه‌تنها مصرفی بزرگ ایجاد می‌کند، بلکه پرسودترین صنعت تاریخ بشر را زنده نگه می‌دارد.

چه باید کرد؟

من نه ضد غرب‌ام، نه مدافع هیچ حکومت ایدئولوژیکی. من یک انسان‌ام که از تماشای بی‌تفاوتی نسبت به مرگ انسان‌ها، از تکرار دروغ‌هایی با لباس “امنیت”، از سقوط اخلاق در سیاست، رنج می‌برم.

اگر امروز ناتو ۵ درصد درآمد کشورها را به جنگ اختصاص دهد، فردا فرزندان ما در مدارسی خواهند آموخت که صلح فقط یک واژه‌ی کهنه بود. آن‌چه می‌ماند، دیوارهایی بلندتر، مرزهایی بسته‌تر، و انسان‌هایی بیشتر در گور است.

آیا وقت آن نرسیده که بودجه جنگ را صرف زندگی کنیم؟

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights