
یادداشتی بر مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان»

زنها در مسیر گردباد دیروز و امروز
طلا نژادحسن نویسنده و منتقد ادبی
قلم شهلا شهابیان با رمان خوشخوان و خوشساخت و خوشتکنیک «بوی برف» در عرصه ادبیات داستانی شناخته شد. رمانی که همراه با تکنیکی درخور روایت مضمونی اجتماعی، تاریخی بر پایه زندگی زنان، همراه با صبغهای بومشناسانه و لونی از فرهنگ اقلیمی توانست زمینه جذب خواننده را فراهم آورد. مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» شامل یازده داستان کوتاه است که همه داستانها کمابیش دارای ویژگیهای مشترک هستند
فصاحت و رسایی نثر، ابداع و نوآوری در تکنیک، احاطه بر چیدمان و مهندسی عناصر داستان، بهرهمندی از زبان و احاطه بر وسعت معنای زبانی در ساختار روایت و… ویژگیهای مشترک میان داستانهای این مجموعه هستند. در اینجا با نگاهی اجمالی بعضی از این ویژگیها را واکاوی میکنم. اگر به داستانها از نگاه مضمونشناسی توجه ویژه داشته باشیم، درخواهیم یافت که درونمایه بیشتر آنها بر محور زندگی زنان استوار است؛ اما اینکه گرایش مضمونی در باب این مهم در این مجموعه تا چه اندازه از تنوع موضوعی و نوآوری و کارکرد مضمون در لایههای مختلف زندگی زنان برخوردار است، نکته قابلتوجهی است. نکتهای که این مجموعه را از نظر ساختاری خاص میکند، کارکرد دقیق و مهندسیشده تکنیک در روایت است. این کارکرد به گونهای است که دستیابی خواننده را به روح مضمون، با دشواریهای معناگونه روبهرو نمیکند، اما از آنجا که خواننده این داستانها از نگاهی حرفهای برخوردار است، پرسشهایی اینجا مطرح میشود که آیا این تکنیک موفق، درنهایت عاملی برای دستیابی به محتوایی ورای یک متن ساده شده است، یا تکنیک بر محتوا سایه انداخته؟
نگاهی اجمالی به بعضی از این داستانها فرصتی به دست میدهد تا به پاسخ این پرسشها نزدیک شویم
داستان اول «رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» که نام مجموعه هم برگرفته از آن است، شاکله این داستان از تلفیق فضای جغرافیایی قدیم «دوران قاجار» با استفاده از یک عکس و نمای یک خانه قدیمی با زاویه دید و زبان یک راوی عکاس داستاننویس همراه با نظرگاه امروز است. لحظه روایت و حال آن، فضای امروز است. قصه قدیمی که روایت حول محور همان عکس میچرخد، به زیبایی ساخته شده اما الصاق و تلفیق آن به جهان امروز، حکایت عروس و مادرشوهر است و نگاه کهنه و ستیزهجویانه او با آمدن عروسی که باتجربه یک شکست در ازدواج اول زندگی دوم را خواهان است. این مضمون اگرچه بسیار حایزاهمیت و یکی از زیرلایههای قابلتامل ستم زنانه است، در این مجموعه در داستانهای «کلاغها چی دوست دارند» و «دیگه وقتشه بری» به نوعی تکرار شده است؛ اما این کنش مانع از تنوع مضامین و نقش زنده و کنشگر در بیشتر داستانهای این مجموعه نشده است
بهطور مثال هر یک از نقشهای اصلی زنان در این روایتها، موقعیت زنها را در عرصههای گوناگون به تصویر میکشد. در داستان «کلاغها چی دوست دارند» با زنی گره میخوریم که انگیزه قتل در وجودش جاری است و این به خوبی در متن القا میشود. در داستان «انگار دو تیله لاستیکی سیاه» با تعلیق خودساختهای روبهرو هستیم که با عنصر تشکیک و ترس، لعاب داده میشود. از نگاه نگارنده این سطور، داستان کوتاه و خوشترکیب و به قاعده «شیدا سایه نداشت» در مجموعه داستان شهلا شهابیان به درستی مشخصات استاندارد یک داستان کوتاه را دارد. از نظر مضمون هم تلنگری به اتفاقات و زیرلایه رخدادهای تاریخی، سیاسی و گاه کجتابیهای رفتاری در سامانههای تشکیلاتی داشته است. این داستان در عین کوتاهی از غلبهای خاص در تاثیرگذاری عاطفی و غنای مضمون برخوردار است: استاد هنرمند با شاگرد جوان خود ازدواج میکند؛ فقط به خاطر جبران محرومیت از ازدواج با مادر این دختر در دوران فعالیت سیاسی و تن دادن به ازدواجهای صوری تشکیلاتی. به تصویر در آوردن عشقهای سرکوفته، عشق متقابل این دختر جوان به شاگرد استاد و باز حرمان و سرکوب امیال و درنهایت مرگ که همهجا جاری است. این داستان در عین ایجاز با استفاده از تصاویر و اشیا و درونخوانیها، تابلویی دیدنی است. بعضی از داستانها اگرچه مضمونی تجربه شده هستند اما هنر نویسنده در پرداخت و انسجام شاکله خاص روایت جذابیت درخور توجه به آنها بخشیده است. داستان «کاش ملکه اهلی شده باشد» از این موفقیت برخوردار است
این داستان در واقع بازنمایی عروس سرخپوش تهران است که در فراغ معشوق تا پایان با لباس قرمز به انتظار نشسته بوده. نویسنده با تردستی و معکوسنمایی داستان آن را طراوت تازهای بخشیده است. در بعضی از داستانهای این مجموعه در عین کارکرد بسیار دقیق و قابلتوجه تکنیک ساختاری که نویسنده به کار برده، درنهایت ثقل ساختار بر روایت سنگینی میکند و تکنیک بر درونمایه سایه میاندازد. داستان «قورباغه شد پرید تو آب» از این دست است. سخن پایانی میتواند این باشد که شهلا شهابیان اینبار هم با انبانی پر از قصه و حرفهای تازه، فضایی برای التذاذ ادبی خوانندگان داستان در این شرایط پرملال در عرصه ادبیات امروز ایران فراهم کرده است