Advertisement

Select Page

یک شعر از وحید بکتاش

یک شعر از وحید بکتاش

برای پرنیا عباسی؛ دختر شاعری که در تهران عزیز، جان باخت… قلب من هم با ایران و مردمش است

موهایت بیرون زده بودند از پنجره
سقف و کف اتاق شاعرانه بودند
و مثل دو دست مهربان تو را به آغوش می‌کشیدند
بعدتر
هواپیماها از راه رسیدند و پنجره‌ها را از جا کندند
در کوچه شعر تو می‌پبچید
مثل زنان خاورمیانه
غمگین
مثل زیان پارسی
بی‌پناه
اما چشم‌های تو در سیمان
حل شده بودند که ببینی
پرنده‌های نفس‌هایت پریده بودند
زنِ شرقی غمگین
زن شاعرِ شرقی غمگین
کلماتت هر کدام
به روح گنجشکی بدل شده بودند
موهای خونینِ بیرون زده از لای سقف و کف اتاقت
و جمجه‌ی شکسته‌ات را به یاد خواهم داشت
به یاد خواهم داشت
هواپیما‌های جنگی غرب را
که هم‌چنان
تشنه‌ی آخرین قطره‌ی خون در خاورمیانه بودند.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights