Advertisement

Select Page

چند شعر از حسین فرخی

چند شعر از حسین فرخی

۳ شعر از غزل غزل‌ها از مجموعه شعرهای تیرماه

غزل-۲

معماری زخم‌ها
معماری ظریف تاریکی
لب‌ها صورت‌ها
و گلو گلویی که باز
بر این خاک باران خورده
می‌افتد
معماری بوسه‌هایت
که نشانم می‌دادند
چه طور مستی کنم
و باز در این روزگار غریب
چه قدر بدرخشم
معماری ضربه‌ها که
علنی شده‌اند
و به خاطر ما
لذت و آسوده‌گی می‌آورند
معماری نوشتن از تو
که مفتخرم
یک نفس خواندن از تو
که راضی‌ام
وعصیان کلمات
از اول شب
ومعماری یک شعر‌.

غزل-۴

سلام
دارم از آب و آتش
می‌گذرم
از جنگ می‌گذرم
و شب را
با یک غزل ناب
روشن می‌کنم
بعد با طعم کلمات
و زیبایی تو
کنار می‌آیم
ساعت یازده است
درودیوار البته
فروریخته‌اند
این همه پوست
گوشت و استخوان
ترک برداشته‌اند
من ازحافظ
تماس می‌گیرم
هنوزشعری
برای زنده‌گی
شعری
برای خواندنت دارم.

غزل-۵

خیابان خیام را
برداشتم
و در کوله‌ام گذاشتم
ترانه‌ای را
که می‌خواندی
شب را
که بارها
تعریف می‌کردی
با سنگ و خاک
نسبتی ندارد
برداشتم
زخم‌های باز وبسته
بنفشه‌ها
قناری‌ها
حالا بیا باهم
کمی قدم بزنیم
و ببین
رابطه و عاطفه
باما
چه می‌کنند.

#حسین_فرخی
۱۹- تیرماه-۱۴۰۴

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights