«نظمِ نوینِ جهان» شعری از علیرضا زرین
—
«نظمِ نوینِ جهان» نیز بگذرد
ترفندهای زمان نیزبگذرد
روباه و گرگ و شغالی به یک لباس
در صفِّ پیرو جوان نیز بگذرد
جنگی مهیب، نمایش گذاشتند
بر پرده ای به نهان نیز بگذرد
ما بوده ایم مدارا به هرستم
فقر و فلاکتِ جان نیز بگذرد
چندی به توسنِ هیبت که تاختند
از اختیار، عنان نیز بگذرد
عمری به حادثه، بحرانی آفرید
بانگ عزا وازان نیز بگذرد
ما را خدای عطوفت عطا نمود
تربت به قربِ مکان نیز بگذرد
از زور و ترس و شقاوت چه حکمتی
روزِ سیاه و شبان نیز بگذرد
دارای ملک به غصب و به قلدری
بازارِ خوبِ دکان نیز بگذرد
پیری و درد به پایت کند عصا
کاخِ سترگِ کیان نیز بگذرد
آید به طرفِ چمن فصلِ نوبهار
دلمرده باغِ خزان نیز بگذرد
زرین که از خبر روزگارِ تلخ
نگذشت و او به میان نیز بگذرد




















