Advertisement

Select Page

نگاه کن، پرومته، ببین چه می‌کنند!

نگاه کن، پرومته، ببین چه می‌کنند!

«تئودور آدورنو» در سال ۱۹۴۹ در مقاله‌ای به نام «نقد فرهنگ و جامعه» (Cultural Criticism and Society) جمله‌ی مشهوری دارد: «نوشتن شعر پس از آشویتس، بربرانه است.» همچنین او در آثار بعدی خود از جمله در کتاب «دیالکتیک منفی» (Negative Dialectics) نوشت: «پرسش از امکان فلسفه پس از آشویتس به خودی خود پوچ نیست.»

به عبارت دیگر، به زعم آدورنو، پس از جنایات مهیب بشری به «اصالت تفکر و خیال» می‌باید بدگمان و بدبین بود. با این حساب، نمی‌دانم پس از جنایات غزه و نسل‌کشی هولناکی که می‌بینیم و کاری از دست‌مان بر نمی‌آید، چه می‌توان گفت و در اصالت چه چیز می‌توان تردید داشت. رنج پایدار همان‌قدر حق دارد بیان شود که شکنجه‌شده‌ها و گرسنگی‌ کشیده‌ها حق دارند فریاد بزنند. شاید گفتن این‌که پس از آشویتس هیچ شعری را نمی‌توان نوشت، نادرست بوده باشد؛ اما بی‌تردید شعری که از گذار امروز غزه بگذرد، بدون طعم خاک و خون کودکان فلسطینی نخواهد بود.

پرفورمانس و دکلمه‌ی حاضر را که ده سال پیش اجرا شده‌، با وضعیت کنونی دنیا همخوان یافتم. به گمانم این متن، که ترجمه‌ی فارسی آن در ادامه می‌آید؛ واتاب دقیقی از شرم زمانه‌ی ماست.

نام اولیه‌ی متن-گفتاری که می‌بینید، Misanthropie – Madmind به معنی «نفرت از انسان‌ها – ذهن آشفته» است. در این متن، تضاد و طغیان فکری راوی از محنت هستی آشکار است. تصاویر نیز روایت مهیبی را که بیان می‌شود؛ همراهی می‌کنند. به گمانم، این مونولوگ شاعرانه، با درآمیختن شرم و اگزیستانسیالیسم تلخی که در اصیل‌ترین تردید بشری، یعنی «تشکیک وجودی» ریشه دارد، واگویه‌ی مناسبی برای تلواسه‌ی این روزهای ماست.

در اسطوره‌ی یونانی «پرومتئوس در زنجیر»، که از تراژدی‌های منسوب به «آیسخولوس» است، «پرومته»، به عنوان نمادی از شفقت و نافرمانی، آتش را از خدایان می‌دزدد و به انسان می‌دهد. اما در این مونولوگ، راوی نه از «زئوس» که رنجی ابدی را بر او نهاد، بلکه به خود پرومته اعتراض دارد که چرا بر انسان ترحم روا داشت؟ چرا چنین موجود بی‌رحمی را نجات داد و زندگی بخشید؟ شاید زئوس سنگدل، که نماینده‌ی اقتدار و نظم کیهانی‌ست، آینده جهانی بشری را بهتر می‌‌شناخت که از سر قساوت آتش را از انسان دریغ داشته بود. همین دوراندیشی تلخ خدایگان، در چشم راوی، به خردی تبدیل شده که پرومته از آن محروم بوده است.

آیا پس دیدن کودکان گرسنه‌ی فلسطینی که در صف نان به رگبار گرفته می‌شوند؛ حق داریم که بگوییم پیدایش انسان و روندی که کار را به چنین توحشی کشانده، به تعبیر «شوپنهاور»، چیزی جز «خطای طبیعت» نیست؟

نگاه کن پرومته!

از آغاز تولدم، نوعی تحقیر نسبت به گونه‌ی خودم احساس می‌کنم. چرا باید به‌عنوان یک انسان به دنیا می‌آمدم؟ از همان ابتدا می‌دانستم که هر کاری انجام دهم، به شکست خواهد انجامید، [آن‌هم] به‌خاطر این تناسخ نادرست. بدتر از همه این‌که، مدت اقامتمان روی سیاره‌ی زمین اغلب از دیگر حیوانات بیشتر است.

با این حال، ما شکننده‌تریم. نمی‌دانم نفرت از این هستی بی‌معنا را می‌باید بر سر چه کسی خالی کنم. پس تصمیم می‌گیرم یکی از آفریده‌هایمان را نفرین کنم:

«پرومته»، از تو بیزارم!

می‌گویند ما را از اشک‌های خود آفریدی! اما بدان، آنچه برایم باقی مانده، فقط همین اشک‌هاست. این آفرینش، نومیدانه است. انسان‌ها بی‌رحم‌تر از خدایان‌اند. منطق‌شان چیزی جز ناتوانی ذهنی نیست. جنگ برای صلح؟ سراسر تناقض‌ است. از انسان بودن خود شرمنده‌ام، چرا که می‌دانم زمانی انسان نبوده‌ام.

چرا «زئوس» مرا مجازات کرد، در حالی‌که خودش می‌دانست از ‌آن‌ها [انسان‌ها] بیزارم؟ آن‌ها خشن‌اند، بی‌رحم‌اند، و خودخواه. رابطه‌شان با دیگران، چیزی جز دورویی نیست، تنها به منافع خودشان فکر می‌کنند. به‌زودی زمین خواهد مرد و لابد آن‌ها خواهند رفت تا سیارات دیگر را آلوده کنند! اگر پیامم را نادیده بگیرید، این من خواهم بود که جلویشان را می‌گیرم. من آن‌ها را نابود خواهم کرد، پیش از آن‌که همه‌چیز را نابود کنند. نقابم از حالا بی‌نقص است. هیچ‌کس به چیزی شک نمی‌برد.

مضحک به نظر می‌رسم؟ این‌طور نیست؟

ای پرومته‌ی فروپاشیده، در دلِ شکست‌ات می‌خندی. شاید هم من اشتباه می‌کنم؟ شاید تو فقط دلت برای انسان‌ها سوخته بود؟ آتش را بهشان بخشیدی، و زئوس پاداش‌ات را با شکنجه‌ای ابدی داد. طعنه‌ی سرنوشت است، نه؟ زئوس آینده‌نگر بود، مطمئنم. او می‌دانست انسان «بی‌امید» است.

نگاه کن، پرومته، ببین چه می‌کنند!
می‌خواهند جای خدایان را بگیرند…

———-

متن فرانسه، در کانال تلگرامی «نامه‌های ایرانی»:
https://t.me/LettresPersanes2019/1529
ویدئو ⬇️

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights