Advertisement

Select Page

عکس‌-نوشته: گذرگاه ۱

عکس‌-نوشته: گذرگاه ۱

 

اینجا پایان زندگی نیست! خطوطِ هماهنگی است از یک گذرِ ناهماهنگ. گذرگاهیِ صبحگاهی از شهری که شهرِ من نماند، شهرِ من نشد. گذشته‌ای که همیشه خودش را روی اکنون سنگین می‌کند، تا تابِ ما ، تاب من را  بیازماید. تابی که هرگز یادم نداده بود و تا دلم می‌خواست و نمی‌خواست بی‌تابی یادم داده بود. بی‌تابیِ خاکستریِ عصرهایش، سفیدی صبح‌هایش و سیاهی موهای تو! موهای تو شد رج‌هایِ خیال و صبح‌ها شدند بیگانگی ما و عصرها پایانِ گذر…

حالا در این شهر، از کنارِ رهگذران که می‌گذرم، کسی سلام نمی‌کند. چون دیگر کسی مرا نمی‌شناسد!

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights