Advertisement

Select Page

تحلیلی کوتاه از داستان پاگرد سوم اثر یارعلی پورمقدم

تحلیلی کوتاه از داستان پاگرد سوم اثر یارعلی پورمقدم

 

پاگرد سوم
یارعلی پورمقدم که متولد ۱۳۳۰ در شهرستان مسجدسلیمان است، کار ادبی خود را از سال‌های دهه ۵۰ و با چاپ نمایشنامه «آه اسفندیار مغموم» آغاز کرد که این اثر برنده جایزه نمایشنامه‌نویسی جشن هنر طوس در همان سال شد. این نویسنده در ادامه، کتاب «آینه، مینا، آینه» (۱۳۵۶)، «ای داغم سی رویین‌تن» (۱۳۶۷) و «گنه گنه‌های زرد» (۱۳۶۹) را چاپ کرد. نام یارعلی پورمقدم وقتی بیش از پیش مطرح شد که تک‌داستانی از او با نام «پاگرد سوم» بر تارک مجموعه داستانی مشترک به همین نام قرار گرفت، با مقدمه هوشنگ گلشیری و در کنار نام‌های دیگری که همگی در جلسات کارگاهی گلشیری حاضر بودند. تک‌داستان دیگری از پورمقدم با نام «هفت خاج رستم» هم از جمله داستان‌های کوتاه به یادماندنی سال‌های گذشته ادبیات ماست؛ اما پورمقدم با چاپ کتاب «حوالی کافه شوکا» (۱۳۷۸) بود که جایگاه خود را به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک تثبیت کرد و با «رساله هگل» (۱۳۸۳) و «تیغ و زنگار» (۱۳۸۶) نگاه خاص و یگانه خود را بیش از پیش نمایاند.
یارعلی پورمقدم در سن هفتاد و دو سالگی، دوازده اسفند ۱۴۰۱ چشم از جهان فرو بست.


«خفقانِ پاگردها و سرکوب آپاچی»

در مرکز روایت ِ پاگرد سوم، دو شخصیت اصلی قرار دارند: لادن و کامران.
لادن، دختر نه‌ساله‌ای درس‌خوان، مطیع و درون‌گراست.
دختری که با قوانین خانواده هماهنگ است و روزهایش را میان درس و زندگی آرام خانه می‌گذراند. از سویی ،کامران با میل به استقلال و فاصله گرفتن از خانواده تبدیل به نماینده‌‌ای کنش‌گر می‌شود. این تضاد نه فقط در رفتارهای روزمره، بلکه در تمایلات ذهنی و احساسات آن‌ها نیز مشهود است:

«دیگه از چیزهای خوبی که داشت همون چادر آپاچی‌اش بود. رفته بود توی پاگرد سوم چادر زده بود و کیسه خوابشو پهن کرده بود و با خودش تنهایی بازی می‌کرد. بابام یه‌بار حسابی دعواش کرد که حق نداره با لباس سرخپوستی‌اش بیاد سر میز شام، بشقابشو پر کنه و برگرده توی چادرش بخوره. ولی وقتی فردا شب هم اومد همین کارو بکنه، نزدیک بود بابام جریمه‌اش کنه شب را همون‌جا توی چادرش بخوابه»

چادر آپاچی، میل به آزادی و خودمختاری اوست، کیسه خواب انحصار یا نشانه‌ی فاصله‌گرفتن از نظم تحمیلی خانه است .
کامران در این رفتارها، نماد مقاومت فعال در برابر ساختار سرکوب‌گر است.
راوی کودک (Child Narrator) یکی از پیچیده‌ترین ابزارهای روایت است، چون ترکیبی از سادگی زبانی و عمق روانی ناآگاهانه را همزمان به‌کار می‌گیرد.
نویسنده باید توازن میان «دانش محدود کودک» و «آگاهی خواننده» را حفظ کند. یعنی کودک چیزی را توصیف می‌کند که خودش درک نمی‌کند، اما خواننده از میان سطور آن حقیقت را درمی‌یابد.
این تکنیک در اصطلاح روایت‌شناسی، نوعی ironic distance (فاصله‌ی طعنه‌آمیز) ایجاد می‌کند که تأثیر احساسی شدیدی دارد.
زبان باید ساده اما دقیق باشد. کودک ممکن است واژه‌ی «افسردگی» را نداند، ولی بتواند بگوید «مامان هر روز از پشت پرده بیرون نگاه می‌کرد، ولی هیچ‌وقت لبخند نمی‌زد».
لادن، راویِ کودک تنها شاهد وقایع است و فهم عمیقی از روابط پیچیده و فساد اخلاقی خانواده ندارد؛ اما همین نگاه ساده و بی‌واسطه، خواننده را به کشف عمق مسائل اجتماعی و روانی داستان وا می‌دارد:

[دستگیره‌ی در چرخید ولی در باز نشد. فهمیدم که مامان در را روش قفل کرده. گفتم: «بذار برم در را واسه‌ش باز کنم.» گفت: «سوپت داره سرد می‌شه، این‌قدر حرف نزن.» از نگاهش فهمیدم نباید دخالت کنم.»]
یا:
[«نصف شب هم که می‌شه مامانم یواش در را باز می‌کنه و پاورچین می‌آد ببینه یه‌وقت لحاف از روم پس نرفته باشه. اون‌وقت من هم خودمو می‌زنم به خواب و زیر چشمی نگاه می‌کنم ببینم، باز دکمه‌های بلوزشو عوضی نینداخته باشه.»]

این فاصله‌ی میان فهم کودک و واقعیت‌های تلخ، بار عاطفی و انسانی روایت را دوچندان می‌کند.
در کنار این داستان سرشار از نمادها و تمثیل‌های ظریف است، چادر آپاچی نماد استقلال، فاصله گرفتن از نظم تحمیلی و جستجوی هویت شخصی است و عقرب در دست مادر: نماد تهدید و سرکوب روانی، نمایشی از قدرت مطلق و کنترل‌گر.
سقوط کامران پایانِ مقاومت و کنش‌گری، نمادی از قربانی شدن فرد در برابر ساختارهای فاسد است.
عمه نیز به‌عنوان قربانی و زندانیِ ساختار، نشان می‌دهد که سرکوب تنها به کامران محدود نمی‌شود؛ بلکه گستره‌ای اجتماعی دارد و بازتاب فساد قدرت را در خانواده و اجتماع به نمایش می‌گذارد.
«پاگرد سوم» فراتر از یک داستان خانوادگی، نقدی است به ساختارهای فاسد قدرت و هزینه‌ای که فرد برای ایستادن در برابر آن می‌پردازد.
کامران، نماد مقاومت و کنش‌گری می‌شود و البته قربانی و لادن، نماینده‌ی نسلی است که با سکوت و پذیرش، به شرایط تن داده است .
«پاگرد سوم» اثری است که نویسنده به خوبی توانسته زبان ساده و کودکانه، شخصیت‌پردازی و تمثیل‌های دقیق را کنار هم پیش ببرد و اجرای موفقی داشته باشد.

اهواز – پاییز ۱۴۰۴

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights