یک غزل از فریده نادی
چکه چکه می چکد از چنگ جانم سازها
قطره قطره از دو چشمم قصه ها و رازها
پرده برمی دارم از راز سکوت واژه ها
با نی و تنبور و تار و نغمه و آوازها
دل میان سینه مثل کفتری بی بال و پر
کفتری زخمی که افتاده به چنگ بازها
ناله ام فریاد تلخ و بی صدای غصه هاست
مثل درد غربت و دلتنگی سربازها
روبه روی آسمان چشم تو قد می کشم
تا ببینم روزنی را سوی چشم اندازها
روبه راهت می شوم راهی نمانده تا دلت
روبه راهی که پراست از پیچ و دست اندازها
حرف بسیار است و پرهای غزل را بسته اند
با ردیف و قافیه آرایه و ایجازها




















